علی بابا و چهل راهزن


علی بابا و چهل راهزن

دسته: داستان کودکان یک روز علی بابا چهل نفر دزد را دید که به سمت کوهستان می‌رفتند. چهل دزد کیسه‌ها و جعبه‌های فراوانی روی پشتشان ب...

یک روز علی بابا چهل نفر دزد را دید که به سمت کوهستان می‌رفتند. چهل دزد کیسه‌ها و جعبه‌های فراوانی روی پشتشان بود که با خودشان می‌بردند. علی بابا به دنبال آن‌ها رفت و دید که که چهل دزد جلوی غاری ایستادند. یکی از دزد‌ها فریاد زد: "سیم سیم باز شو" و تخته سنگ بزرگی کنار رفت و دزد‌ها وارد غار شدند. علی بابا مدتی بعد از اینکه دزد‌ها از غار بیرون رفتند و دور شدند جلوی تخته سنگ رفت و همان جمله دزد‌ها را تکرار کرد و وار غار شد و...

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه کتاب

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


دیکته شب | دیکته کلاس اول دبستان