داستان طنز خواندنی کاسه زهر!


داستان طنز خواندنی کاسه زهر!

طنزها معمولا دارای پیام های اجتماعی و اخلاقی زیادی هستند که به زبان خنده و شادی آن را به مخاطب انتقال می دهند. اما گاهی برخی طنزها نیز صرفا ایجاد کننده فضایی شاد در ذهن خواننده خواهند بود.

کودکی پیش خیاطی شاگردی می کرد روزی از روزها خیاط کاسه ای عسل به دکان آورد و برای اینکه کودک به عسل دست نزند به او گفت : در این کاسه زهر است ، مراقب باش که از آن نخوری

داستان طنز خواندنی کاسه زهر!

خیاط دکان را ترک کرد و کودک مقداری پارچه فروخت و مقداری نان گرفت و تمام عسل را خورد ، وقتی خیاط برگشت سراغ پارچه را گرفت ، کودک گفت اگر قول بدهی مرا نزنی

داستان طنز خواندنی کاسه زهر!

به تو راست خواهم گفت کودک گفت : من غفلت و نادانی کردم و دزد پارچه را دزدید و از ترس اینکه مرا بزنی کاسه زهر را خوردم تا بمیرم ولی تا حالا زنده مانده ام ، حالا دیگر خود دانی .

داستان طنز خواندنی کاسه زهر!

📕برگرفته از:رساله دلگشا
✍اثر:عبید زاکانی


حتما بخوانید: سایر مطالب گروه مطالب طنز

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


روی کلید واژه مرتبط کلیک کنید
منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


دیکته شب | دیکته کلاس اول دبستان