باشگاه تاب آوری/ نتیجه یا فرآیند


باشگاه تاب آوری/ نتیجه یا فرآیند

به گزارش میگنا به نقل از خبرگزاری برنا از کردستان؛ محمدرضا مقدسی در یادداشتی در زمینه تاب آوری کودکان آورده است که کودکان نظریه های متفاوتی راجع به رفتار با کودکان مطرح شده است هر کدام از زاویه ای...

باشگاه تاب آوری/ نتیجه یا فرآیند
به گزارش میگنا به نقل از خبرگزاری برنا از کردستان؛ محمدرضا مقدسی در یادداشتی در زمینه تاب آوری کودکان آورده است که کودکان نظریه های متفاوتی راجع به رفتار با کودکان مطرح شده است هر کدام از زاویه ای ودیدگاهی به ماجرا نگاه میکنند، به عنوان مثال برخی شکست و سرخوردگی را برای کودکان لازم می پندارند چرا که دنیایی که در انتظار کودکان ماست دنیای ظالمی است.
پس باید بیاموزند که سختی بکشند یاحتی مورد ظلم واقع بشوند چون ناگزیر از پذیرش سختی های دنیا هستند.
اما آنچه واقعا میخواهیم کودکان بیاموزند؛ آن است که سپری بیابند یا خود سپری بسازند برای مقابله با ناملایمات زندگی ویا باشکوهترازاین دنیای بهتری خلق کنند تاهرکسی بتواند سپری از آن خود داشته باشد.

حال چطور میتوانیم تاب آوری را در فرزندان خود تقویت کنیم واز آنان حمایت کنیم؟
این باوری بی اساس است که شکست باعث تاب آوری است وقتی کودکان بارها وبارها شکست می خورند وحمایتی هم دریافت نمی کنند تا شروعی برای تلاش دوباره آنها باشد دراین شرایط آنچه درمی یابند این است که شکست خورده ومتلاشی شده اند تجربه نومیدی یا شکست بخش کوچکی ازاین ماجرای ویرانگی است.

تاب آوری به معنای شکست نخوردن نیست تاب آوری به ما میگوید اوضاع گاهی خوب نیست پس باید بتوانی خود راجمع و جور کنی و دوباره سعی کنی تا موفق شوی، این امر نیازمند تجربیات موفق از این دست و حمایت عاطفی فراوان دارد.
همه ما از غلبه بر مشکلات درس می گیریم، اما تجربه موفقیت به ما انگیزه ای مضاعف برای چالشهای بزرگتر میدهد البته شکست بدون حمایت عاطفی چرخه ای ازعدم اعتماد به نفس و شکست بیشتری می سازد و از سوی دیگر پیروزی میتواند مولد امید و موجب پیروزی های بعدی باشد.

بنابراین خود همین موضوع یک چالش بزرگ است که چگونه میتوانیم در عین حمایت از کودکان و برای اعتماد به نفس دادن به آنها به ایشان استقلال دهیم.

روشهای زیر دراین خصوص توصیه میشوند که چگونه میتوان کودکی مستقل وبا اعتماد به نفس داشت:

1) از کنترل دست بردارید: درعوض راهنمای بچه ها باشید کار والدین حمایت و مدیریت فرزندان است تا رشد کنند و شکوفا شوند .
وقتی کارهای فرزندتان را انجام می دهید ازاو حمایت نکردید بلکه فرصت رشد را از اوسلب کرده اید.
درواقع باید دست از کنترل او بردارید و خود را کنترل کنید بر اضطراب خود مسلط شوید ،خود را مدیریت کنید تا فرصت رشد به کودک خود داده باشید

2) کمال گرایی هدف نیست: به خود مسلط باشید و کارکودک را تصحیح نکنید مگرآنکه پیامدی به شدت مهم درپی داشته باشد مداخله کردن اعتماد به نفس اورا پایین می آورد بگذارید او خود به تنهایی ازپس بعضی مشکلات بربیاید.

3) اجازه دهید کودکان ازسنین پایین کارهای خود را انجام دهند، اضطراب خود را کنترل کنید و این بدان معنا نیست که کودکان مضطرب را رها کنید دوروبرکودک باشید تا هروقت کمک خواست؛ به او کمک کنید، بعد عقب بایستید خود را کنترل کنید.
فقط مواقع لازم به او کمک کنید ابرازنگرانی بیش ازحد و خارج ازموقع مثلا در هنگام بازی کودکان ممکن است حال شما را بهتر کند اما دیگروالدین تحت تاثیرنگرانی شما قراربگیرند.
اما دراصل ابراز نگرانی شما کودکتان را محدود میکند باید به کودک اطمینان دهید که هستید اما بالبخند و ابراز خوشحالی به بگویید که من میدانستم که تو قادر به انجام این کار هستی.

4) به کودکان اجازه دهید تا با رویارویی با چالشهای قابل کنترل اعتماد به نفس پیدا کنند .محققان رشد عاطفی این مورد را داربست بندی می نامند، یعنی این والدین هستند که چهار چوب و قالبی را در اختیار فرزند خود قرارمی دهند تا بر اساس آن رشد کند
واضح و روشن توضیح بدهید چه می خواهید وچه توقعی از او دارید یا به وی راهبردی پیشنهاد میدهید یا خیلی ساده موقعیت را برای او روشن می سازید .
این امر به کودکان کمک میکند تا وقتی تجربه تازه ای را از سر می گذرانند موفق شوند به آنها اعتماد به نفس می دهید تا ماجراهای تازه را امتحان کنند .
تعیین قالب وچهارچوب حامل این پیام است که بدون آنکه مورد قضاوت قرار بگیرند بدانند شما کمک حال آنها هستید.

5) آنها را برای شکست آماده نکنید: پیشنهاد ساختار و معین کردن قوانین و چارچوب به موفقیت فرزندان کمک میکند هنگامی که فرزندان ما در حین انجام کار یا برنامه و تکلیفی هستند و در شرف شکست قرار میگیرند ،راه نجات کمک کردن به آنها نیست گاهی پا پیش گذاشتن والدین راه درس گرفتن و کسب تجربه را می بندد.
آموختن درسهای مهم ازپس این شکستها رخ میدهد به شما بستگی دارد که نقش خود را چگونه بازی کنید .اگر به عنوان مثال تکلیف مدرسه را به عهده بگیرید اسمش نجات نیست کودک یاد میگیرد هرگاه کاری را انجام ندهد والدین جایگزین او بوده وکار را به اتمام می رسانند
اما اگر به کودکان درهر مرحله از کار کمک کنید تا ایده خود را شکل داده و کاررا انجام دهند آنها ازپس کار برآمده و به آن مباهات می کنند و یاد میگیرند که چطور با برنامه ریزی از پس پروژه های دشوارتر بربیایند.


6) تشویق ،تشویق ، تشویق:
به آنها یاد بدهید که خود راتشویق کنند تمامی انسانها به تشویق نیازدارند تشویق شما احساس مثبت و انگیزه در اوایجاد میکند خود گویی و گفتگوی مثبت درونی به او یاد دهید ،به او بگویید که باجملات تاکیدی مثبت می تواند به موفقیت نزدیکتر شود جملاتی چون من می توانم ،دوباره تلاش میکنم و...مدیریت شکست و سرخوردگی را افزوده وموفقیت وی را افزون تر می سازد.

7) به جای ارزیابی ،نقاط قوت او را توصیف کرده و روی آنها تاکید کنید: این نکته بسیار حیاتی است که زمانی که نقاط قوت کودک خود راپر رنگ می کنید ،آنرا جزیی نکنید .مستقیما انجام کار خاصی را مد نظر نداشته باشید .ذهن وی را به سمتی هدایت کنید که او خودش را ارزیابی کند و تمام زوایای تلاش خود را درنظر بگیرد .به عنوان مثال برای نحوه یا روش انجام کارش یا به اتمام رسیدن کارش مورد تایید قرار بگیرد به زبان ساده تر روند و فرایند را مورد توجه و تشویق قراردهیدو در اولویت بعدی نتیجه را!

8) روی تلاش متمرکز شوید نه روی نتایج:
این نکته بسیار ظریف و حساس است اغلب والدین درهنگام بازخورد نسبت به فرزندان از هوش وذکاوت وخصوصیاتی صحبت میکنند که ربطی به شکوفایی و رشد همه جانبه فرزندشان ندارد
به جای ذکر نکات خوبی که روی آن کنترلی ندارد از سخت کوشی و پشتکاروتلاشی سخن به میان آورید که در کنترل اوست هدف بیان صفات و ویژگی هایی جسمی و ذهنی مادرزادی آنها نیست
هدف حرکت صد چندان آنها به سمت رشد و بالندگی در سایه کوشش و پشتکاراست .واین را در خود بپذیرند که هر بار که تلاش کنند به هدف می رسند.

9) الگوی مثبت داشته باشید:
همواره الگوی مثبت با خود داشته باشید ،که خلق و خوی ما را بهترمیکند
انتقاد از خود و سرزنش خویشتن خلق ما را تنگ میکند هیچگاه هیچگاه و هیچگاه در برابر فرزندان ازخود وآنها بد نگویید با تمام قوا زبان خود را گاز بگیرید .
هرگاه با گفتگوی مثبت الگوی فرزند خود باشید او از شما می آموزد و رشد می کند .

10) ازاحساسات فرزندانتان نهراسید: وقتی فرزند شما با سر خوردگی مواجه میشود یادتان باشد که همدردی شما تنها مرحم وآرامش و توان افزای اوست
با ابرازهمدردی به او می آموزید که میتواند با شرایط کناربیاید آرامشی را به او ببخشید که تنها و تنها از جنس همدردی باشد و اینکه او را درک می کنید و یا اینکه فکرش را نمی کردید که اوضاع این چنین باشد.

11) فرزند را برای سرخوردگی بیشترآماده نکنید: فرزندتان وقتی با چالشی مواجه میشود به یقین می تواند سرخوردگی را در خود مدیریت کند .

شکست از الزامات موفقیت است او خود میداند که احساس ناخوشایندی که در درون خود به دلیل انواع چالشها دارد، زمینه ای فراهم میکند برای دست یابی به راه چاره ،اما من والد باید متوجه این قضیه پراهمیت باشم که درجایگاه خودم سرخوردگی و تجربیات منفی که هیچ فایده ای هم ندارند برای فرزندم ایجاد نکنم در این صورت آنها احساس ارزشمندی خود را ازدست میدهند.

12) توانمندی فرزندتان را برای تاثیرگذاری تایید کنید:
همه فرزندان محدودیتهای معقولی را در قدرت خود تجربه میکنند هرچه که فرزندان شما فرصت پیدا کنند که دنیای متفاوتی ایجاد کنند احساس توانمندی بیشتری میکنند درواقع زمانی که تغییروتحول درمحیط اطراف خود را تاحدی تحت کنترل خود بیابند توانمندی یعنی واردشدن به دنیای جدید وعبور از ناملایمات که تاب آوری خوشبختی جدید است.

برهمه والدین اهمی مهمتر از این نیست که کار خود را از کودکی فرزندان شروع کنند .همه فرزندان بزرگ خواهند شد و بدون والدین خود به زندگی ادامه میدهند کیفیت زندگی آنها بستگی به آن دارد که ما بدوراز اضطراب وسخت گیریهای بیجا آنها را تربیت کنیم.
عشق بدون قید و شرط و اعتماد به نفس پروبال فرزندان ما هستند آنها را از فرزندان خود دریغ نکنیم به فرزندان خود پروبال بدهید.


حتما بخوانید: سایر مطالب گروه روانشناسی

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


چرا انسان های مدرن جایگزین نئاندرتال‌ها شدند؟