خوش آمدی علی آقا ولی «این آمدن نبود»!


خوش آمدی علی آقا ولی «این آمدن نبود»!

وقتی پیکر شهید خلوص بعد از چندسال بازمی‌گردد، همسرش در کنار پیکر او می‌گوید: خوش آمدی علی آقا ولی «این آمدن نبود».

خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و اندیشه: کتاب «این آمدن نبود» نوشته حمیده عاشورنیا درباره کودکی تا شهادت شهید علیرضا خلوص دهقان‌پور به‌تازگی توسط انتشارات ۲۷ بعثت منتشر و راهی بازار نشر شده است.

این‌کتاب درباره اتفاقات و حوادث زندگی این‌شهید و ویژگی‌های اخلاقی اوست که مطالبش در ۱۱ فصل گردآوری شده‌اند.

شیما ناصری نویسنده و پژوهشگر درباره این‌کتاب یادداشتی نوشته که برای انتشار در اختیار مهر قرار گرفته است.

مشروح این یادداشت را در ادامه می‌خوانید؛

موضوع جنگ تحمیلی و دفاع مقدس جز منابع قوی و ارزشمندی محسوب می‌شود که باعث شده نویسندگان زیادی در این عرصه دست به قلم ببرند و هر کدام به نوبه خودشان در این مورد حرفی برای گفتن داشته باشند.

اما در بسیاری از موارد مشاهده می‌کنیم عده‌ای از افرادی که نوقلم هستند و در این عرصه شروع به نگارش کرده‌اند با کمبود اطلاعات در زمینه نویسندگی و مهارت کافی برای نوشتن، نتوانستند مطالب را برای مخاطب بازگو کنند و قلم‌شان در این زمینه تا حدودی ضعیف محسوب می‌گردد که این مورد را با مطالعه کتاب‌هایی در زمینه ادبیات پایداری و آموزش برطرف نمایند.

یکی از کتاب‌هایی که به تازگی توسط یکی از نویسندگان نوقلم به نگارش درآمده است. کتاب «این آمدن نبود»؛ زندگی‌نامه یکی از فرماندهان گردان سلمان لشکر قدس گیلان است که بر اساس مستندات و مصاحبه‌های راویان به نگارش درآمده است.

عاشورنیا در این کتاب سعی کرده بر اساس روند و نگارش مستند نگاری به جزئیات زندگی خلوص از کودکی تا بازگشت پیکر ایشان از کردستان بپردازد اما در بیشتر پاراگراف‌های این کتاب مشاهده می‌کنیم که مطالب از شاخه‌ای به شاخه‌ای رفته است و مخاطب مثلاً در فصلی که مربوط به دوران کودکی علیرضا است ذهنش به‌طور کامل روی مطالب کتاب منسجم نمی‌شود و دچار سردرگمی بین پاراگراف‌ها و مطالبی که پشت سرهم آورده شده است می‌شود.

مخاطب وقتی به تنهایی به این پاراگراف‌ها نگاه می‌کند متوجه می‌شود نویسنده برای هر مطلب که فضا تغییر کرده شروع و قلابی را به کار برده است اما چون پایان هر فضا و بخش با مطلب بعدی جدا نشده است باعث ضعف کارش شده است و یا به صورت ماهرانه در صفحات کتاب چینش نشده است و به سختی ذهن خواننده با مطالب ارتباط می‌گیرد و آن پایبندی خواننده کتاب از اول تا آخر خواندن شکل نمی‌گیرد.

اگر در بین تغییر فضاها و مطالب داخل صفحات هر فصل علامتی به‌عنوان جداکننده مثل سه ستاره بود این آشفتگی در ذهن خواننده رخ نمی‌داد. عاشورنیا نوقلم بودنش را در بین کلمات گیلکی که در بیشتر صفحات کتابش به کار برده است به صورت ماهرانه خواسته یا ناخواسته محو کرده است تا ذهن خواننده بیشتر به سمت لهجه و اصطلاحات زبان گیلکی سوق پیدا کند. البته می‌توان یکی از ویژگی‌های بارز این کتاب را همین اصرار نویسنده در به کارگیری اصطلاحات گیلکی بیان کرد.

آشنایی خواننده کتاب با این زبان و اصطلاحات گیلکی می‌تواند ذهن خواننده را با حال و هوای زندگی شهید خلوص در صومعه‌سرا القا نماید. تمامی این مواردی که گفته شد را می‌توان به نوقلم بودن و آگاهی و مهارت کافی نداشتن نویسنده به سبک مستند نگاری دانست و فقط به این اشاره کرد که تا حدودی توانسته از سبک مستند نگاری در کتابش تبعیت کند و برای بهتر شدن کتب دیگرش باید بیشتر با این روش آشنا شود و کتاب‌هایی که با این روش نوشته شده است را مطالعه نماید. و برای اینکه در حوزه ادبیات پایداری حرفی برای گفتن داشته باشد نباید به یکسری تعریف و تمجید کلی از طرف آشنایان بسنده کند و برای ارتقا قلمش باید بیشتر و بیشتر تلاش کند تا به دایره مخاطبانش در این حوزه هر روز بیشتر اضافه شود.

نکته بارز دیگر کتاب این آمدن نبود، رنگ جلدی است که طراح از آن استفاده کرده است. از نظر روانشناسی رنگ آبی مورد علاقه مردم است و به عنوان یک رنگ مردانه محسوب می‌شود، همچنین رنگ آبی نشانه تقوا، صداقت، اعتماد، وفاداری، حکمت، اعتماد به نفس، هوش، ایمان، حقیقت و بهشت در نظر گرفته شده و تمام نمادهای رنگ آبی که ذکر شد با شخصیت شهید خلوص ارتباط تنگاتنگی دارد که طراح با مهارت و ظرافت خاصی آن را طراحی کرده است.

نکته آخر هم عنوان کتاب است که درباره بازگشت پیکر شهید بعد از چند سال از کردستان به گیلان اشاره دارد.

شهید خلوص قبل از رفتن به عملیات به همسرش می‌گوید یک هفته‌ای برمی‌گردد اما توی همان عملیات در ۲۵ خرداد ۱۳۶۷ شهید می‌شود و پیکر ایشان بعد از چند سال در ۲۲ تیر ۱۳۷۲ از کردستان به صومعه‌سرا برمی‌گردد و همسر ایشان در کنار تابوت همسر شهیدش به این موضوع اشاره می‌کند که خوش آمدی علی آقا، ولی این آمدن نبود.


خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و اندیشه: کتاب «این آمدن نبود» نوشته حمیده عاشورنیا درباره کودکی تا شهادت شهید علیرضا خلوص دهقان‌پور به‌تازگی توسط انتشارات ۲۷ بعثت منتشر و راهی بازار نشر شده است.

این‌کتاب درباره اتفاقات و حوادث زندگی این‌شهید و ویژگی‌های اخلاقی اوست که مطالبش در ۱۱ فصل گردآوری شده‌اند.

شیما ناصری نویسنده و پژوهشگر درباره این‌کتاب یادداشتی نوشته که برای انتشار در اختیار مهر قرار گرفته است.

مشروح این یادداشت را در ادامه می‌خوانید؛

موضوع جنگ تحمیلی و دفاع مقدس جز منابع قوی و ارزشمندی محسوب می‌شود که باعث شده نویسندگان زیادی در این عرصه دست به قلم ببرند و هر کدام به نوبه خودشان در این مورد حرفی برای گفتن داشته باشند.

اما در بسیاری از موارد مشاهده می‌کنیم عده‌ای از افرادی که نوقلم هستند و در این عرصه شروع به نگارش کرده‌اند با کمبود اطلاعات در زمینه نویسندگی و مهارت کافی برای نوشتن، نتوانستند مطالب را برای مخاطب بازگو کنند و قلم‌شان در این زمینه تا حدودی ضعیف محسوب می‌گردد که این مورد را با مطالعه کتاب‌هایی در زمینه ادبیات پایداری و آموزش برطرف نمایند.

یکی از کتاب‌هایی که به تازگی توسط یکی از نویسندگان نوقلم به نگارش درآمده است. کتاب «این آمدن نبود»؛ زندگی‌نامه یکی از فرماندهان گردان سلمان لشکر قدس گیلان است که بر اساس مستندات و مصاحبه‌های راویان به نگارش درآمده است.

عاشورنیا در این کتاب سعی کرده بر اساس روند و نگارش مستند نگاری به جزئیات زندگی خلوص از کودکی تا بازگشت پیکر ایشان از کردستان بپردازد اما در بیشتر پاراگراف‌های این کتاب مشاهده می‌کنیم که مطالب از شاخه‌ای به شاخه‌ای رفته است و مخاطب مثلاً در فصلی که مربوط به دوران کودکی علیرضا است ذهنش به‌طور کامل روی مطالب کتاب منسجم نمی‌شود و دچار سردرگمی بین پاراگراف‌ها و مطالبی که پشت سرهم آورده شده است می‌شود.

مخاطب وقتی به تنهایی به این پاراگراف‌ها نگاه می‌کند متوجه می‌شود نویسنده برای هر مطلب که فضا تغییر کرده شروع و قلابی را به کار برده است اما چون پایان هر فضا و بخش با مطلب بعدی جدا نشده است باعث ضعف کارش شده است و یا به صورت ماهرانه در صفحات کتاب چینش نشده است و به سختی ذهن خواننده با مطالب ارتباط می‌گیرد و آن پایبندی خواننده کتاب از اول تا آخر خواندن شکل نمی‌گیرد.

اگر در بین تغییر فضاها و مطالب داخل صفحات هر فصل علامتی به‌عنوان جداکننده مثل سه ستاره بود این آشفتگی در ذهن خواننده رخ نمی‌داد. عاشورنیا نوقلم بودنش را در بین کلمات گیلکی که در بیشتر صفحات کتابش به کار برده است به صورت ماهرانه خواسته یا ناخواسته محو کرده است تا ذهن خواننده بیشتر به سمت لهجه و اصطلاحات زبان گیلکی سوق پیدا کند. البته می‌توان یکی از ویژگی‌های بارز این کتاب را همین اصرار نویسنده در به کارگیری اصطلاحات گیلکی بیان کرد.

آشنایی خواننده کتاب با این زبان و اصطلاحات گیلکی می‌تواند ذهن خواننده را با حال و هوای زندگی شهید خلوص در صومعه‌سرا القا نماید. تمامی این مواردی که گفته شد را می‌توان به نوقلم بودن و آگاهی و مهارت کافی نداشتن نویسنده به سبک مستند نگاری دانست و فقط به این اشاره کرد که تا حدودی توانسته از سبک مستند نگاری در کتابش تبعیت کند و برای بهتر شدن کتب دیگرش باید بیشتر با این روش آشنا شود و کتاب‌هایی که با این روش نوشته شده است را مطالعه نماید. و برای اینکه در حوزه ادبیات پایداری حرفی برای گفتن داشته باشد نباید به یکسری تعریف و تمجید کلی از طرف آشنایان بسنده کند و برای ارتقا قلمش باید بیشتر و بیشتر تلاش کند تا به دایره مخاطبانش در این حوزه هر روز بیشتر اضافه شود.

نکته بارز دیگر کتاب این آمدن نبود، رنگ جلدی است که طراح از آن استفاده کرده است. از نظر روانشناسی رنگ آبی مورد علاقه مردم است و به عنوان یک رنگ مردانه محسوب می‌شود، همچنین رنگ آبی نشانه تقوا، صداقت، اعتماد، وفاداری، حکمت، اعتماد به نفس، هوش، ایمان، حقیقت و بهشت در نظر گرفته شده و تمام نمادهای رنگ آبی که ذکر شد با شخصیت شهید خلوص ارتباط تنگاتنگی دارد که طراح با مهارت و ظرافت خاصی آن را طراحی کرده است.

نکته آخر هم عنوان کتاب است که درباره بازگشت پیکر شهید بعد از چند سال از کردستان به گیلان اشاره دارد.

شهید خلوص قبل از رفتن به عملیات به همسرش می‌گوید یک هفته‌ای برمی‌گردد اما توی همان عملیات در ۲۵ خرداد ۱۳۶۷ شهید می‌شود و پیکر ایشان بعد از چند سال در ۲۲ تیر ۱۳۷۲ از کردستان به صومعه‌سرا برمی‌گردد و همسر ایشان در کنار تابوت همسر شهیدش به این موضوع اشاره می‌کند که خوش آمدی علی آقا، ولی این آمدن نبود.

کد خبر 5525790

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه فرهنگی و هنری

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


گرگی ناگهان وارد بیمارستان شد/ اما زمانی که پرستاران علت را فهمیدن، نتوانستند جلوی گریه...