قولی که شهید مدافع حرم، محمدامین کریمیان به دوستش داد


قولی که شهید مدافع حرم، محمدامین کریمیان به دوستش داد

یکی از دوستان شهید محمد امین کریمیان از مدافعان شهید حرم نوشت: یادت می‌آید از سختی‌های جنگ سوریه برایم می‌گفتی و می‌گفتی زیاد طول نمی‌کشد شهید شوی و من به شوخی بهت می‌گفتم: شهادت لیاقت می‌خواهد و تو حالا حالا کار داری؟!

خبرگزاری فارس ـ گروه حماسه و مقاومت ـ حجت‌الاسلام حجت احسان‌بخش از دوستان قدیمی شهید محمدامین کریمیان، یکی از شهدای مدافع حرم که مراسم وداعشان، دقایقی دیگر در میدان امام حسین علیه‌السلام تهران برگزار می‌شود، نوشت: ابتدای محرم امسال خبری می‌رسد که محرم ما را متفاوت می‌کند؛ خبری از شام بلا. بالاخره بعد از بیش از ۶ سال چشم انتظاری پیکر مطهر پنج شهید مفقودالاثر کربلای خان‌طومان سوریه پیدا شده است که در میان این شهدا، پیکر بی‌سر شهید اسکندری است که حال و هوای ما را در این ماه، حسینی‌تر کرده است.

اما در میان این بدن‌های مطهر، پیکر رفیق قدیمی من است که خانواده و دوستانش سال‌ها منتظر شنیدن خبر پیدا شدن پیکرش بودند؛ شهید دهه هفتادی و طلبه مدافع حرم به نام محمدامین کریمیان.

محمد امین عزیزم! قطعاً خودت به خوبی می‌دانی در این ۶ سال دوری تو، چه سختی‌ها و خون دل‌هایی خانواده و رفقایت خوردند تا خبر برگشت پیکر مطهرت را بشنوند که بالاخره آمدی و چه روز و ماهی هم خبر آمدن پیکرت آمد! روز دوم محرم همزمان با ورود کاروان آل الله به کربلا و تو آمدی که باز دل‌های ما را مانند صدای زیبایت ببری کربلا ...

به یاد مداحی‌هایت می‌افتم که با صدای دلنشین‌ات در مدرسه روضه می‌خواندی و طلب شهادت می‌کردی و هم خودت و هم ما را می‌گریاندی و چه نجواهای عاشقانه‌ای با ارباب بی‌کفن داشتی محمدامین...!

و چه عظمتی بالاتر از این که طلبه امام زمان و مدافع حرم زینبی و روضه‌خوان اباعبدالله در ماه محرم اباعبدالله بر چشم دوستدارانش منت گذارد و پیکر مطهرتش برگردد.

محمدامین عزیزم! وقتی خبر شهادتت را در خرداد ۹۵ شنیدم، ابتدا باور نکردم و با خود گفتم محمدامین، تازه اول جوانی‌اش است و کو تا شهادت؟ ولی عظمت و بزرگی روح تو آنقدر والا بود که شهادت را مستقیم از دستان زینب کبری سلام الله علیها گرفتی و به آرزوی دیرینه‌ات رسیدی. ۶ سال هم مفقودالاثر بودی و تنها با یک عکس از لحظات بعد از شهادتت با دل‌های ما بازی کردی و غم بزرگی بر جان ما نشاندی.

وقتی عکس لحظات بعد از شهادتت را دیدم که توسط دشمن منتشر شد، بی‌اختیار مانند خیلی از رفقا یاد عکس پروفایلت افتادم که عکس لحظات بعد از شهادت شهید امینی بود و عیناً صورت ماهت مثل این شهید عزیز شده بود.

محمد امین عزیزم! شاید خیلی‌ها بیش‌تر از من با تو بوده‌اند و رفاقت داشته‌اند ولی یادت می‌آید هر موقع من گاهی به دیدار‌های عمومی حضرت آقا مشرف می‌شدم و مرا بعداً می‌دیدی با کنایه می‌گفتی: «حجت! کارت اضافه دیدار آقا داری خبر کن دلم تنگ دیدار آقاست» و من می‌گفتم: به سختی توانستم برای خودم کارت دیدار جور کنم؛ چه برسد به این که کارت اضافه پیدا کنم.

یادت می‌آید چند ماه قبل از شهادتت، ۱۹ دی ماه روزی که مردم قم طبق سنت هرساله مشرف می‌شوند دیدار حضرت آقا، من را دیدی و از قضا من آن موقع یک کارت اضافه داشتم و دو نفری رفتیم دیدار حضرتشان؟ یادت می‌آید در مسیر، از سختی‌های جنگ سوریه برایم می‌گفتی و می‌گفتی زیاد طول نمی‌کشد که شهید شوی و من به شوخی بهت می‌گفتم شهادت لیاقت می‌خواهد و تو حالا حالا کار داری؟! اما اگه شهید شدی یادت نرود که من آوردمت دیدار آقا و به گردنت حق دارم. پس شفاعتم را بکن. تو هم با خنده گفتی: «دعا کن شهید شوم، حالا بعدش فکر می‌کنم که شفاعتت را بکنم یا نکنم.» حالا همان روز است!

عجب دیداری بود و انگار دنیا را بهت دادند وقتی نگاهت به حضرت آقا افتاد. ولی من به دقت به صورت زیبایت نگاه می‌کردم که محو جمال حضرت ماه شده بودی. چند ماه بعد از آن دیدار بود که در سوریه به شهادت رسیدی. وقتی بعد از شهادتت وصیت‌نامه‌ات را خواندم، تازه فهمیدم چه عشقی به حضرت آقا داشتی. در قسمتی از وصیت نامه‌ات نوشته بودی: «خدمت مردم شریف ایران عرض می‌کنم آتش‌افروز فتنه و اعوان ‌و انصارش خائن به انقلاب هستند و اگر کسی ذره‌ای ارادت به این اشخاص را دارد، زیر تابوت مرا نگیرد. به تمام برادران عرض می‌کنم حضرت آیت‌الله‌العظمی سیدعلی خامنه‌ای (حفظه الله علیه) ولی امر تمام مسلمین جهان است. اگر کسی می‌خواهد بداند تابع و مرید شهدا است باید مطیع این سید بزرگوار باشد. من از این دنیا با همه زیبایی‌اش می‌روم و همه آرزوهایم را رها می‌کنم، اما به ولایت و حقانیت علی ابن ابی‌طالب و خداوندی خدا یقه‌تان را می‌گیرم، اگر امام خامنه‌ای را تنها بگذارید.

اگر از سرهای ما کوه درست کنند، هرگز نخواهیم گذاشت روزی نسل‌های بعدی در کتاب تاریخشان بخوانند امام خامنه‌ای مثل جدش حسین(ع) تنها ماند. سلام مرا به حضرت آقا برسانید و به او بگویید اگر دوباره زنده شوم از تکه‌تکه شدن در راه ایشان ابایی ندارم.»

محمد امین عزیزم! رفیق بامعرفت! نمی‌دانم در نجواهای عاشقانه‌ات با سیدالشهداء و زینب کبری چه گفتی که شهادتت را گرفتی، ولی به خوبی می‌دانم که قولی که به من دادی فراموش نکرده‌ای که شفاعتم را بکنی و از تو خواهشی دارم که دعا کنی ارباب من را هم بخرد و شهادت را نصیبم کند.

خوش آمدی شیربچه مازندران به وطن....

انتهای پیام/

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه فرهنگی و هنری

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


بایدن: ایران به‌دنبال محو اسرائیل است