روایت گریه‌های سایه با نوحه و روضه‌های تلویزیون


روایت گریه‌های سایه با نوحه و روضه‌های تلویزیون

شما می‌دونین که تلویزیون همیشه جلوم روشنه. هر کانالی هم که می‌زنم داره روضه و نوحه نشون می‌ده. من هم گوش می‌کنم و خب گریه‌ام می‌گیره. می‌شینم با اینها گریه می‌کنم.

به گزارش خبرگزاری مهر، در پی درگذشت هوشنگ ابتهاج، میلاد عرفان‌پور شاعر با انتشار مطلبی در حساب شخصی‌اش در فضای مجازی این‌اتفاق را تسلیت گفت.

متن این‌مطلب به شرح زیر است:

«خبر تلخی رسید

«سایه» آفتابی شعر ایران، هوشنگ ابتهاج به عالم باقی سفر کرد.

در این لحظات که هنوز داغ عاشورا با ماست این روایت از کتاب «پیر پرنیان پوش» از جلو چشمم می‌گذره:

«امروز هشتم محرم بود و عصر به خانه سایه رفتیم. سایه مغموم بود و از چشم‌هایش معلوم بود گریه کرده. عاطفه گفت: «بازم شیطونی کردین؟» سایه خندید. پرسیدم «اتفاقی افتاده؟»

- نه! شما می‌دونین که تلویزیون همیشه جلوم روشنه. هر کانالی هم که می‌زنم داره روضه و نوحه نشون می‌ده. من هم گوش می‌کنم و خب گریه‌ام می‌گیره. می‌شینم با اینها گریه می‌کنم. (لبخند می‌زند.)

پس از چند دقیقه گپ و گفت، سایه می‌گوید:

«سال‌ها پیش یک شعری گفتم به اسم «اربعین» که تمومش نکردم.»

با تعجب اصرار می‌کنم شعر را بخواند و می‌خواند:

«یا حسین بن علی

خون گرم تو هنوز

از زمین می‌جوشد

هرکجا باغ گل سرخی هست

آب از این چشمه خون می‌نوشد.

کربلایی است دلم»

....پی نوشت: سایه‌ٔ آفتابی ایران! آفتاب حسین برسر تو»


به گزارش خبرگزاری مهر، در پی درگذشت هوشنگ ابتهاج، میلاد عرفان‌پور شاعر با انتشار مطلبی در حساب شخصی‌اش در فضای مجازی این‌اتفاق را تسلیت گفت.

متن این‌مطلب به شرح زیر است:

«خبر تلخی رسید

«سایه» آفتابی شعر ایران، هوشنگ ابتهاج به عالم باقی سفر کرد.

در این لحظات که هنوز داغ عاشورا با ماست این روایت از کتاب «پیر پرنیان پوش» از جلو چشمم می‌گذره:

«امروز هشتم محرم بود و عصر به خانه سایه رفتیم. سایه مغموم بود و از چشم‌هایش معلوم بود گریه کرده. عاطفه گفت: «بازم شیطونی کردین؟» سایه خندید. پرسیدم «اتفاقی افتاده؟»

- نه! شما می‌دونین که تلویزیون همیشه جلوم روشنه. هر کانالی هم که می‌زنم داره روضه و نوحه نشون می‌ده. من هم گوش می‌کنم و خب گریه‌ام می‌گیره. می‌شینم با اینها گریه می‌کنم. (لبخند می‌زند.)

پس از چند دقیقه گپ و گفت، سایه می‌گوید:

«سال‌ها پیش یک شعری گفتم به اسم «اربعین» که تمومش نکردم.»

با تعجب اصرار می‌کنم شعر را بخواند و می‌خواند:

«یا حسین بن علی

خون گرم تو هنوز

از زمین می‌جوشد

هرکجا باغ گل سرخی هست

آب از این چشمه خون می‌نوشد.

کربلایی است دلم»

....پی نوشت: سایه‌ٔ آفتابی ایران! آفتاب حسین برسر تو»

کد خبر 5559953

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه فرهنگی و هنری

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


عکس های جنجالی و برهنه سارا و نیکا در استخر مختلط