داستان کشوری که وام می گیرد تا یارانه سوخت بدهد!


داستان کشوری که وام می گیرد تا یارانه سوخت بدهد!

اقتصادآنلاین – عاطفه حسینی؛ با این وجود وضعیت سیاسی این دو کشور ناکارآمد است و به اعتقاد اسمیت، آنقدر شباهت‌ در سطح اقتصاد کلان میان پاکستان و سریلانکا وجود دارد که مقایسه شباهت‌ها و تفاوت‌های این دو کشور را ارزشمند سازد: اقتصاد سریلانکا هشت...

اقتصادآنلاین – عاطفه حسینی؛ با این وجود وضعیت سیاسی این دو کشور ناکارآمد است و به اعتقاد اسمیت، آنقدر شباهت‌ در سطح اقتصاد کلان میان پاکستان و سریلانکا وجود دارد که مقایسه شباهت‌ها و تفاوت‌های این دو کشور را ارزشمند سازد:

اقتصاد سریلانکا هشت ویژگی دارد که می‌توانند بحران این کشور را توضیح دهند. این هشت ویژگی عبارت است از: وابستگی به واردات، کسری تجاری مداوم، نرخ ارز ثابت، استقراض ارزی زیاد، فرار سرمایه، سقوط نرخ ارز، نکول بدهی‌های دولت و تورم فزاینده.

برای مقایسه پاکستان و سریلانکا باید بررسی کرد که پاکستان کدام یک از این ویژگی‎ها را دارد:

۱.وابستگی وارداتی (دارد)

علت اصلی بحران بازارهای نوظهور، وابستگی به واردات است. این بدان معنی است که یک کشور بسیاری از کالاهای اساسی مورد نیاز خود، از جمله غذا و سوخت را از سایر کشورها وارد می‌کند. پاکستان نیز مانند سریلانکا به واردات بسیار وابسته است. در پاکستان سوخت مهم است، بطوری که بیش از یک چهارم کل صورتحساب واردات پاکستان صرف پرداخت هزینه سوخت می‌شود. در سال‌های اخیر نیز این کشور وابستگی زیادی به واردات گاز طبیعی مایع پیدا کرده است. به نظر نمی‌رسد غذا مشکل بزرگی در پاکستان باشد، زیرا درست است پاکستان مقدار زیادی مواد غذایی وارد می کند، اما مقدار مناسبی نیز صادر می‌کند. با این وجود، جمعیت بزرگی در پاکستان فقیر و دچار سوتغذیه هستند و حتی ایجاد اختلالات کوچک در واردات مواد غذایی می‌تواند مشکلات زیادی را ایجاد کند.

همچنین قطع واردات سوخت احتمالاً کشاورزی محلی را تا حدی مختل می‌کند که چنین امری می‌تواند تولید را کاهش دهد و پاکستانی‌ها را وادار کند که به مواد غذایی وارداتی که به طور ناگهانی توانایی خرید آن را ندارند، تکیه کنند. به عبارت دیگر، ارزش پول پاکستان (روپیه) کاهش می‌یابد و ناگهان این کشور نمی‌تواند از عهده واردات برآید و اقتصاد دچار مشکل بزرگی خواهد شد.

۲.کسری تجاری مداوم (دارد)

کسری تجاری همیشگی نیز درباره پاکستان صدق می‌کند. برای کشورهای وابسته به واردات، سقوط ارز یک بحران بسیار بزرگ است زیرا وقتی ارز سقوط می‌کند، تامین ارز خارجی که برای واردات به آن نیاز است، برای کشور بسیار سخت خواهد شد.

یکی از راه‌های تامین ارز، صادرات است. هنگام صادرات، پولی به شما پرداخت می‌شود اما اگر کشوری کسری تجاری بزرگ و مداومی داشته باشد، چندان مثمر ثمر نخواهد بود.

داستان کشوری که وام می گیرد تا یارانه سوخت بدهد!

بنابراین این یک خبر بد برای پاکستان است. این بدان معناست که وقتی روپیه پاکستان سقوط می‌کند، باید برای دریافت ارز خارجی وام بگیرد، درحالی که وام گرفتن هم برای پاکستان بسیار گران است.

۳.نرخ ارز ثابت (ندارد)

نرخ ارز ثابت یک تفاوت بزرگ بین سریلانکا و پاکستان است و این برای پاکستان خوب است! سریلانکا واحد پولی خود را به دلار آمریکا متصل کرد، بنابراین وقتی بحران ارزی فرا رسید، به یکباره پول ملی آنها سقوط کرد. اما پاکستان اجازه می‌دهد که پول ملی‌اش آزادانه شناور باشد، این بدان معنی است که در پاکستان ما کمتر شاهد حرکت‌های نزولی ناگهانی و فاجعه بار هستیم.

اگرچه پاکستان هم از بحران ارزی در امان نیست، اما چنین امری از لحاظ نظری به دولت پاکستان زمان می‌دهد تا قبل از وقوع فاجعه، مسیر خود را تغییر داده و مسائل را اصلاح کند. اما با توجه به آشفتگی سیاسی در پاکستان، کمتر کسی تصور می‌کند که دولت بتواند مشکلات را پیش‌بینی و راه‌حلی برای آنها بیابد.

۴.استقراض زیاد به ارز خارجی (دارد)

استقراض به ارز خارجی، کشورها را در برابر سقوط بزرگ نرخ ارز آسیب‌پذیرتر می‌کند. بانک‌ها یا شرکت‌های پاکستانی به دلار وام می‌گیرند و این بدین معنی است که باید سالانه میزان معینی دلار را بازپرداخت کنند و اگر ارزش روپیه کاهش یابد، بازپرداخت‌های دلاری بسیار گران‌تر می‌شود.

چنین رخدادی در بدترین زمان ممکن اتفاق می‌افتد، یعنی درست در زمانی که یک کشور باید پول بیشتری قرض کند تا صورتحساب وارداتی گران‌قیمت خود را بپردازد! بنابراین استقراض با ارز خارجی یک بازی خطرناک است و پاکستان و سریلانکا این بازی را انجام داده‌اند. این نمودار بلومبرگ نشان‌دهنده بدهی دلاری است که در چند سال آینده پاکستان باید بپردازد:

داستان کشوری که وام می گیرد تا یارانه سوخت بدهد!

البته باید به این نکته توجه داشت، اگرچه مقدار بدهی دلاری که پاکستان باید در دو سال آینده بازپرداخت کند تقریباً مشابه سریلانکا است، اما اقتصاد آن تقریباً چهار برابر بزرگتر از سریلانکا است. بنابراین علی‌رغم اینکه استقراض زیاد به ارز خارجی برای پاکستان شرایط بدی را ایجاد کرده است اما هنوز تبدیل به بحرانی فاجعه‌بار در این کشور نشده است.

در اینجا این سوال پیش می‌آید که پاکستان از چه کسی وام گرفته است؟ این کشور از مردم، بانک جهانی، بانک توسعه آسیایی، صندوق بین‌المللی پول، عربستان سعودی و ژاپن وام گرفته است اما بزرگترین طلبکار خارجی پاکستان چین است، درست مانند سریلانکا.

پاکستان به منظور تامین مالی پروژه‌های زیرساختی داخلی، عمدتاً به عنوان بخشی از طرح کمربند و جاده چین، وام‌های زیادی از چین گرفته است. در واقع، پاکستان بیش از هر کشور دیگری وام سرمایه گذاری در حوزه «کمربند و جاده» دریافت کرده است، اما مانند بسیاری از کشورها، پروژه‌های «کمربند و جاده» به دلیل عوامل محلی مختلفی که برنامه‌ریزان چینی یا انتظار نداشتند یا به آنها اهمیت نمی‌دادند، موفقیت اقتصادی نداشتند. بنابراین مانند سریلانکا، پاکستان نیز مزیت‌های چنین پروژه‌ای را از دست داد.

پاکستان سال‌هاست که پروژه‌های «کمربند و جاده» خود را کند کرده و برای کاهش بدهی‌ها از چین درخواست می‌کند. علی‌رغم اینکه چین به پاکستان اجازه داده که بدهی خود را پرداخت نکند، اما در عمل هنوز هیچ یک از این بدهی‌ها را لغو نکرده و پاکستان هنوز درگیر این بدهی بزرگ است. با این حال، حتی بدون چین، پاکستان بیش از حد به ارزهای خارجی وام گرفته است، به عبارتی جامعه پاکستان را می‌توان یک «جامعه مصرفی کم درآمد» نامید که دولت آن فقط برای زنده نگه‌داشتن شهروندان فقیر خود از کشورهای خارجی وام می‌گیرد.

۵.فرار سرمایه (دارد)

فرار سرمایه به طور کلی عاملی است که باعث تسریع در بحران ارزی می‌شود. وقتی مردم سعی می‌کنند پول خود را از کشورشان خارج کنند، یعنی پول آن کشور را می‌فروشند تا بتوانند سرمایه خود را به واحد پولی دیگری مانند دلار تبدیل کنند که چنین امری بر نرخ ارز فشار نزولی وارد می‌کند. متاسفانه سریلانکا و پاکستان به شدت مستعد فرار سرمایه هستند و مردم برای بیرون آوردن پول خود از این دو کشور، عجله دارند و دولت در تلاش است تا کنترل سرمایه را به اجرا بگذارد تا مانع از خروج آنها شود.

۶.سقوط نرخ ارز (؟)

فرار سرمایه بر روپیه پاکستان فشار نزولی وارد کرده است. اگرچه واحد پولی پاکستان به اندازه سریلانکا سقوط چشمگیری نداشته، اما روپیه از سال ۲۰۲۱ حدود ۳۰درصد از ارزش خود را از دست داده و به نظر می‌رسد این کاهش در حال شتاب گرفتن و درحال رسیدن به یک بحران ارزی کامل است.

داستان کشوری که وام می گیرد تا یارانه سوخت بدهد!

۷.نکول بدهی دولتی (؟)

به یاد داشته باشید، سقوط ارز زمانی که یک کشور بدهی ارزی زیادی داشته باشد، به احتمال زیاد منجر به نکول دولتی می‌شود. پاکستان مانند سریلانکا هنوز بدهی دولتی خود را نکول نکرده است. اما بازده اوراق قرضه پاکستان به ۲۷درصد افزایش یافته است. این بدان معناست که مردم برای قرض دادن پول پاکستان هزینه بسیار بسیار بالایی می گیرند. چرا؟ زیرا مردم فکر می کنند که احتمال زیادی وجود دارد که پاکستان به زودی نکول کند.

۸. تورم فزاینده (؟)

اگر کشوری مقدار زیادی بدهی به ارز خارجی داشته باشد که به طور ناگهانی توان پرداخت آن را نداشته باشد، می‌تواند نکول کند و یا می‌تواند برای بازپرداخت بدهی خود پول داخلی چاپ کند، هرچند این امر باعث افزایش بیشتر نرخ ارز می‌شود. چاپ پول در پاکستان منجر به همان اتفاقی می‌شود که در سریلانکا افتاد، یعنی ایجاد تورم بالا. درحال حاضر، اگرچه نرخ تورم پاکستان به اندازه نرخ تورم سریلانکا افزایش نیافته، اما وضعیت خوب به نظر نمی‌رسد و نرخ تورم در این کشور روندی صعودی در پیش گرفته است.

داستان کشوری که وام می گیرد تا یارانه سوخت بدهد!

به طور خلاصه، اقتصاد پاکستان اشتراکات زیادی با اقتصاد سریلانکا دارد. اگرچه پاکستان نرخ ارز ثابتی ندارد، به غذاهای وارداتی وابسته نیست و بدهی ارزی زیادی ندارد، اما ویژگی‌های اساسی برای تبدیل شدن به کشوری که بر اساس «بحران کلاسیک بازارهای نوظهور» تعریف می‌شود را دارد و همچنین نشانه‌هایی در این کشور وجود دارد که نشان می‌دهند بحران از قبل در آن شروع شده است.

مشکلات بلندمدت پاکستان

از آنجایی که پاکستان نرخ ارز خود را ثابت نگه نداشت و به اندازه سریلانکا به ارزهای خارجی وام نگرفت، می‌توان گفت مرتکب اشتباهات کلان اقتصادی کمتری نسبت به سریلانکا شد. اما از نظر سوءمدیریت اقتصادی طولانی مدت، بسیار بدتر از سریلانکا عمل کرده است.

یک نگاه به سطح درآمد سریلانکا و پاکستان به وضوح نشان می‌دهد که توسعه پاکستان تا چه حد عقب مانده است:

داستان کشوری که وام می گیرد تا یارانه سوخت بدهد!

پاکستان از سه چهارم ثروت سریلانکا در سال ۱۹۹۰ تنها به یک سوم ثروت امروزی رسیده است. این یک عملکرد فوق العاده بد از جانب پاکستان است.

پاسخ به این سوال که چرا پاکستان با سوءمدیریت بلندمدت، وضعیت اقتصادی را به اینجا رسانده، دشوار است اما شاید یکی از مهمترین دلایلش این است که پاکستان مقدار بسیار کمی از تولید ناخالص داخلی خود را سرمایه‌گذاری می‌کند، بنابراین نمی‌تواند در طول زمان سرمایه ایجاد کند. سرمایه‌گذاری کم در پاکستان، علاوه بر اینکه نتیجه سیاست‌های اقتصادی بد است، به دلیل بی‌ثباتی سیاسی حاکم بر این کشور هم است. سیاست پاکستان اغلب بین کنترل نظامی و غیرنظامی تغییر می‌کند و نظام اجرایی غیرنظامی در شرایط هرج و مرج و متزلزل است. بنابراین مجموع این عوامل سبب می‌شود شرایط برای سرمایه گذاری در این کشور مناسب نباشد.

پاکستان به‌جای سرمایه‌گذاری، جمعیت خود را با استقراض دائمی از سازمان‌های بین‌المللی و کشورهایی مانند چین، عربستان سعودی و بطور کلی هر کشوری که به آنها وام می‌دهد، حمایت می‌کند. پاکستان از این وام‌های خارجی برای تامین مالی مصرف مواد اولیه مانند سوخت استفاده می‌کند و چنین وام‌هایی سبب شده تا این کشور سیاست غلط یارانه سوخت را اجرایی کند، رویه‌ای بسیار رایج برای دولت‌هایی که می‌خواهند جمعیت خود را آرام نگه دارند و رضایت عمومی کسب کنند، اما پاکستان برای پرداخت یارانه انرژی اصلا مجهز نیست.

درحال حاضر یک فقر گسترده در پاکستان وجود دارد که شرایطی ناامیدکننده را برای آینده این کشور ترسیم می‌کند و ژنرال‌ها و سیاسیون بر سر این موضع که چه کسی مسئول این وضعیت است با یکدیگر اختلاف‌نظر دارند. بحران ارزی یا عدم وجود بحران ارزی، این یک دستورالعمل بلندمدت برای فاجعه است.

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه گوناگون

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


صبح بخیر دلبرانه با انواع متن های عاشقانه و خاص