دیپلماسی تسخیر قلب‌ها و ذهن‌ها از طریق شکم


دیپلماسی تسخیر قلب‌ها و ذهن‌ها از طریق شکم

دیپلماسی شکم می‌تواند به ایجاد حس اتحاد و غرور ملی در مورد غذا در داخل کشور‌ها کمک کند. دیپلماسی شکم حتی می‌تواند از نظر ایدئولوژیک از نوستالژی برای رفع تنش‌های داخلی استفاده کند و به دوران خوب گذشته پیش از مدرنیته و جهانی شدن بازگردد.

فرارو- از دانمارک تا پرو، دیپلماسی شکم به جریان اصلی تبدیل شده است.

به گزارش فرارو به نقل از فارین پالسی، دور تا دور دیوار‌ها تصاویر بزرگ، رنگارنگ و هنرمندانه از مواد اولیه و غذا‌های اسپانیایی نشان می‌داد که این رویداد در مورد چیست: غذا‌های اسپانیایی. حضار متشکل از متخصصان و علاقمندانی بودند که برای شنیدن درباره «جامون» (ژامبون خشک شده اسپانیایی که از گوشت خوک تهیه می‌شود) گردهم آمده بودند. شهرت محصولاتی مانند جامون نیز به دلیل محبوبیت رستوران‌های اسپانیایی به ویژه رستوران‌هایی که تاپاس سرو می‌کنند افزایش یافته است.

این رویداد بخشی از مجموعه‌ای به نام «اسپانیا را بخور»! بود که برگزار کنندگان اصلی آن «گلوریا» و «لوئیس میگل رودریگز» آن را نوعی دیپلماسی فرهنگی برای معرفی اسپانیا به مخاطبان و مصرف کنندگان خارجی و برانگیختن علاقه به آن کشور معرفی کرده اند.

زمانی که آنان این مجموعه را در سال ۲۰۱۳ میلادی راه اندازی کردند اسپانیا در بدترین شرایط بحران اقتصادی خود قرار داشت. بنابراین، اولین چالش برای رودریگز این بود که منابع مالی بالقوه، نحوه همکاری نهاد‌های خصوصی و دولتی و کمک به اهداف اقتصادی به عنوان گردشگری و صادرات مواد غذایی را پیدا کند.

با کمک مالی وزارت فرهنگ اسپانیا، رویداد‌هایی در استکهلم، اسلو، شهر نیویورک و واشنگتن دی سی برگزار شد که در آن نمایندگان مناطق مختلف اسپانیا و تولیدکنندگان غذا حضور داشتند. این رویداد‌ها قالب ثابتی نداشتند، اما به نیاز‌های مخاطبان و شرکای خاصی پاسخ می‌دادند. رویداد‌های برگزار شده شامل کلاس‌هایی برای دانشجویان آشپزی و سرآشپز‌های حرفه ای، بحث‌های میزگرد، نمایشگاه‌ها و هم چنین نمایش فیلم‌ها و فیلم‌های مستند درباره غذا‌های اسپانیایی بودند.

«اسپانیا را بخور»! نمونه کاملی از تعهدات و مشارکت بخش‌های دولتی و خصوصی است که به عنوان دیپلماسی شکم شناخته می‌شود اصطلاحی که اولین بار در سال ۲۰۰۲ میلادی توسط اکونومیست برای توصیف ابتکار عمل جهانی تایلند استفاده شد. دولت تایلند آن ابتکار عمل را در سال ۲۰۰۲ میلادی با هدف افزایش تعداد رستوران‌های تایلندی در سراسر جهان از ۵۵۰۰ به ۸۰۰۰ راه اندازی کرد. هدف از این ابتکار عمل تسهیل واردات غذا از تایلند، استخدام آشپز‌های تایلندی و حتی دریافت وام‌های معوقه برای رستوران داران تایلندی و غیر تایلندی بود.

دولت تایلند قصد داشت احتمالا برای مقابله با برداشت منفی ناشی از شهرت آن کشور به عنوان مقصد گردشگری جنسی تصویری مثبت از آن تایلند ارائه دهد. برچسب «Thai Select» برای تایید رستوران‌هایی ایجاد شد که آشپز‌ها و کارکنان تایلندی را استخدام می‌کردند، غذا‌های تایلندی را در منوی خود گنجانده بودند و از مواد اولیه و ظروف وارداتی از تایلند استفاده می‌کردند.

در واقع، قرارداد‌هایی با کشور‌های خارجی به امضا رسید تا سرآشپز‌های تایلندی به راحتی بتوانند ویزای کار خود را دریافت کنند. بسیاری از کشور‌ها استراتژی‌های مشابهی را پذیرفته اند. در سال ۲۰۰۹ میلادی وزارتخانه‌های کشاورزی، جنگلداری و شیلات کره جنوبی و وزارت فرهنگ، ورزش و گردشگری آن کشور کارزار معرفی غذا‌های کره‌ای به جهان را راه اندازی کردند.

دولت کره جنوبی از طریق بنیاد تازه تاسیس غذای کره‌ای و با حمایت شرکت‌های خصوصی، بر این باور بود که غذای کره‌ای (یا hansik) می‌تواند موجی از علاقه به فرهنگ کره‌ای را که به دنبال موفقیت سریال ها، فیلم‌های تلویزیونی و موسیقی کی پاپ ایجاد شده بود را شدت بخشد. علاوه بر این، کره جنوبی به دلیل مزایای سلامتی تبلیغ شده برای غذا‌های کره‌ای جذابیت آن را به عنوان یک محصول طبیعی، با اصالت مواد تشکیل دهنده آن و محوریت مهارت‌های سنتی در ساخت آن دو چندان ساخت و کیمچی را در صدر تبلیغات غذایی خود قرار داده است. در سال ۲۰۱۰ میلادی موسسه جهانی کیمچی متولد شد.

واژه دیپلماسی شکم برای تعیین کارزار‌های جهانی دیپلماسی نرم به منظور افزایش علاقه به غذا و محصولات یک کشور در راستای ارتقای شهرت آن کشور، ایجاد حسن نیت و برخورداری از درآمد‌های اقتصادی و تجاری استفاده می‌شود. دیپلماسی شکم به شکل‌های مختلف به عنوان «اقدام دولت در صدور میراث آشپزی ملی خود به عنوان بخشی از تلاش دیپلماسی عمومی»، «اشتراک‌گذاری میراث فرهنگی یک کشور از طریق غذا» یا به زبان ساده‌تر به عنوان «اقدامی برای تسخیر قلب‌ها و ذهن‌ها از طریق شکم» توصیف شده است.

اگرچه این اصطلاح در سطح جهانی به تازگی وارد دایره واژگان شده، اما دیپلماسی شکم اصلا پدیده‌ای جدید نیست. غذا در طول تاریخ نقش مهمی در تعاملات رسمی، مذاکرات و تبادلات فرهنگی بین ملت‌ها داشته است. «وینستون چرچیل» نخست وزیر بریتانیا «دیپلماسی رومیزی» را ابزاری مهم برای قدرت نمایی و نفوذ در بحث با تصمیم گیرندگان بین المللی می‌دانست.

ضیافت شام «ریچارد نیکسون» رئیس جمهور ایالات متحده در سال ۱۹۷۲ میلادی با «جئو ئن لای» نخست وزیر چین که طی آن رئیس جمهور ایالات متحده به طرز معروفی با چاپ استیک یا چوب‌هایی برای خوردن غذا‌های کره ای، ژاپنی و چینی غذا خورد (که مهارتی بسیار نادر در میان غربی‌ها در آن زمان به نظر می‌رسید) به اندازه دیپلماسی بسیار معروف‌تر پینگ پنگ ایالات متحده و چین در برقراری روابط میان کشور‌ها مهم بود.

برعکس، غذا می‌تواند باعث خجالت دیپلماتیک نیز شود. ملکه بریتانیا الیزابت دوم در سال ۱۹۸۵ میلادی از بلیز دیدار کرد زمانی که آن کشور که در سال ۱۹۸۱ میلادی استقلال خود را از بریتانیا به دست آورده بود از سوی همسایه گواتمالا احساس خطر می‌کرد. غذای سرو شده در آنجا برای ملکه یک جونده شب‌زی به نام Gibnut بود که از سوی مردم محلی به عنوان غذایی لذیذ شناخته شده بود. در حالی که ملکه به طور دیپلماتیک از سرآشپز تمجید به عمل آورد روزنامه‌های بریتانیایی با تیتر‌هایی تحقیرآمیز نوشتند که بلیز به ملکه بریتانیا «موش» را به عنوان غذا داده است موضوعی که باعث شد مردم بلیز مطبوعاتی بریتانیایی را به نژادپرستی و بی‌احساس بودن متهم کنند.

پس از آن، دونالد ترامپ رئیس جمهور پیشین امریکا از سبزیجات لحظات ناخوشایندی را در طول سفر رسمی وی به هند در فوریه ۲۰۲۰ میلادی ایجاد کرد. به مناسبت ضیافتی برگزار شده در راشتراپاتی بهاوان کاخ ریاست جمهوری هند سرآشپز‌های کاخ منویی را تهیه کردند که برای رضایت خاطر ترامپ طراحی شده بود. تیکای ماهی به جای گرام ماسالا با ادویه‌های کاجون سرو می‌شد و گوشت بز جایگزین گوشت گاو محبوب ترامپ شد. اما این تلاش‌ها مورد قدردانی خاصی قرار نگرفت.

در جریان دیدار ترامپ از گاندی آشرام در احمدآباد «سورش خانا» سرآشپز معروف به جای سیب زمینی و نخود سنتی سمبوسه را با کلم بروکلی و ذرت پر کرد که باعث ایجاد حیرت در بین علاقمندان به غذا‌های هندی شد. با این وجود، ظاهرا نه ترامپ و نه بانوی اول ایالات متحده هیچ غذایی را از منوی مخصوص گیاهخواران امتحان نکردند.

تعداد فزاینده ابتکارات دیپلماسی شکم نشان می‌دهد که ارزش غذا در روابط دیپلماتیک برای بسیاری از دولت‌ها فراتر از مزیت آن در پذیرایی از مهمانان خارجی قلمداد می‌شود. مقام‌های ملی می‌توانند از آن برای نشان دادن بیش‌تر کشورشان در افکار عمومی بین المللی استفاده کنند که در جریان علاقمندان و کارشناسان غذا به طور فزاینده‌ای به سمت منحصر به فرد بودن اصالت غذا‌های ملی یک کشور جذب می‌شوند.

کارزار‌های دیپلماسی آشپزی به ویژه برای کشور‌های متوسط جالب است کشور‌هایی که به دلیل قدرت سیاسی یا اقتصادی محدود خود در غیر این صورت به سختی می‌توانند در صحنه جهانی مورد توجه قرار می‌گیرند. قرار است غذا به چنین کشور‌هایی اجازه دهد تا نحوه درک مخاطبان بین المللی را نسبت به خود بهبود بخشند. بدین گونه رویه بازاریابی برندسازی در روابط بین الملل اعمال می‌شود و هدف این است که یک کشور از طریق ویژگی‌هایی که به راحتی قابل تشخیص است بیش‌تر دیده شود.

اهداف چنین استراتژی‌هایی نه تنها دولت‌های دیگر بلکه مصرف کنندگان، شرکت‌ها و سرمایه گذاران خارجی نیز هستند. ظهور ابتکار عمل دیپلماسی شکم به خودی خود پیامد مستقیم جهانی شدن مواد غذایی است که به مواد، محصولات، ایده‌ها و کارشناسان آشپزی اجازه می‌دهد بدون زحمت در سراسر جهان به سفر بپردازند. دیپلماسی شکم امروزه به شدت به رسانه‌های اجتماعی و اینترنت وابسته است به ویژه برای دوستداران غذا‌های بین المللی که تمکن مالی برای سفر به خارج از کشور و علاقه برای خرید محصولات را دارند.

دیپلماسی شکم هم چنین می‌تواند به ایجاد حس اتحاد و غرور ملی در مورد غذا در داخل کشور‌ها کمک کند. دیپلماسی شکم حتی می‌تواند از نظر ایدئولوژیک از نوستالژی برای رفع تنش‌های داخلی استفاده کند و به دوران خوب گذشته پیش از مدرنیته و جهانی شدن بازگردد مانند کره جنوبی که با استفاده از غذا‌های سنتی این کار را انجام داده است.

آیا دیپلماسی شکم کارآمد است؟ ارزیابی نتایج دیپلماسی شکم چه در داخل و چه در خارج از کشور دشوار است، زیرا عوامل گوناگون و فرآیند‌های اجتماعی - سیاسی بر مشارکت و همکاری ذینفعان مختلف لازم برای تضمین موفقیت آن تاثیر می‌گذارد. مخاطبان خارجی ممکن است با خریدشان به طور منظم از رستوران‌های چینی، غرفه‌های تاکو مکزیکی یا کباب فروشی‌های ترکی حمایت کنند، اما بسیاری از آنان علاقه‌ای به دانستن بیش‌تر درباره فرهنگ‌هایی که این غذا‌ها از آن سرچشمه می‌گیرند ندارند و سنت‌های پشت این ارزش‌ها را جدای از در دسترس بودن آن مورد کاوش و بررسی قرار نمی‌دهند.

بنابراین، دیپلماسی معده تمایل دارد تا یک پدیده نخبه گرایانه باقی بماند و در بهترین حالت با قشر کوچکی از متخصصان غذایی در ارتباط باشد.

کشور‌های دیگر بر روی بخش رستوران‌ها، شهرت سرآشپز‌های و منحصر به فرد بودن غذا‌های خود برای جذب گردشگران مرفه تمرکز کرده‌اند. پرو و دانمارک که رویداد‌های پررونق آشپزی آنان برای دوستداران غذا جذاب است به روش‌های بسیار متفاوتی این کار را انجام داده اند.

دولت پرو همراه با نهاد‌های دولتی و خصوصی از ترویج غذای ملی خود در خارج از کشور از طریق ایجاد مارکا پرو حمایت کرده است که نام تجاری، رویداد‌های بین المللی، فیلم ها، مستند‌ها و حتی سفر با اتوبوس سرآشپز‌های مشهور به شهر پرو در نبراسکا در ایالات متحده بوده است.

در دانمارک ایده غذا‌های نوردیک جدید سرآشپز‌های آن کشور را به صحنه بین المللی سوق داد. مواد اولیه، ظروف و شیوه‌های محلی پخت غذا که در آستانه انقراض بودند با گفتمان‌های مد روز در رسانه‌های داخلی و جهانی طنین انداز و احیا شدند. این رویکرد منحصرا محدود به دانمارک باقی نماند، اما آن کشور توانسته بر اساس جایگاه جهانی سرآشپز‌ها و رستوران‌های خود به جایگاهی دست یابد که تا همین اواخر غیرقابل تصور بود و تبدیل به مقصدی برای غذا دوستان در سراسر جهان شد.

در سالیان اخیر، یک پلتفرم بین المللی جدید برای نمایش غذا‌های ملی به عنوان نوعی دیپلماسی شکم پدید آمده است. سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی سازمان ملل متحد (یونسکو) به دنبال درخواست کشور‌هایی که قصد داشتند آداب و رسوم آشپزی‌شان به رسمیت شناخته شود و مورد قدردانی قرار گیرد فهرستی را که از قبل موجود بود (میراث فرهنگی ناملموس) را گسترش داده تا شیوه‌های کشاورزی، تولید مواد غذایی و سنت‌های خوراکی را نیز شامل شود. گنجاندن یک سنت آشپزی در فهرست میراث فرهنگی ناملموس قدردانی از فرهنگ یک جامعه را ارتقا می‌دهد و می‌تواند حس تعلق خاطر به کشور و غرور اعضای آن و هم چنین مشارکت آنان در زنده نگهداشتن این شیوه‌ها را تقویت کند.

سه سنت نخست مرتبط با غذا در فهرست میراث فرهنگی ناملموس یونسکو در سال ۲۰۱۰ ثبت شدند: غذای فرانسوی، رژیم غذایی مدیترانه‌ای (پیشنهاد شده توسط ایتالیا، اسپانیا، مراکش و یونان که بعدا قبرس، پرتغال و کرواسی نیز به آن پیوستند) و غذا‌های سنتی مکزیکی. این فهرست از آن زمان در حال افزایش بوده است. در سال ۲۰۲۰ میلادی کوسکوس که در الجزایر، موریتانی، مراکش و تونس تهیه می‌شود به این فهرست افزوده شد. هم چنین، فرهنگ زنبورداری درختی در لهستان و بلاروس در فهرست یونسکو گنجانده شدند. در سال ۲۰۲۱ میلادی ترافل ایتالیایی و در سال ۲۰۲۲ میلادی سوپ بورش اوکراینی به فهرست افزوده شدند.

در سال ۲۰۱۳ میلادی کره جنوبی موفق شد کیمجانگ روند سنتی تهیه و نگهداری کیمچی غذای درست شده از سبزیجات تخمیر شده کره‌ای را به فهرست یونسکو اضافه کند. با این وجود، از آنجایی که کیمچی در سراسر شبه جزیره کره تولید می‌شود این موضوع باعث شد سازمان ملل متحد تولید کیمچی کره شمالی را نیز به فهرست اضافه کند. در سال ۲۰۲۰ میلادی چین با سازمان بین‌المللی استاندارد لابی کرد تا پائوکای (ترشی چینی مشابه با کیمچی) را برسمیت بشناسد نامی که می‌تواند به کیمچی نیز اشاره کند و نگرانی‌هایی را در کره جنوبی برانگیخت. البته اقدامات علیه محصولات غذایی سایر کشور‌ها مانند تحریم‌ها و اقدامات حمایتی یکی از پایه‌های اصلی در روابط بین المللی بوده‌اند.

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه سیاسی

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


روی کلید واژه مرتبط کلیک کنید

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


عکس عجیبی که منوچهر هادی از دخترش موقع سال تحویل رو کرد+ عکس