نامه به دوست صمیمی ؛ 7 نمونه متن نامه به دوست ،جدید و محبت آمیز


نامه به دوست صمیمی ؛ 7 نمونه متن نامه به دوست ،جدید و محبت آمیز

در این نوشته از دلبرانه قصد داریم چندین نمونه متن نامه به دوست صمیمی را خدمت شما عزیزان ارائه نماییم. اگر برای تکالیف خود نیاز به نمونه ای از متن نامه به دوست صمیمی دارید پیشنهاد می کنیم تا انتهای این پست همراه ما باشید. در ادامه...

در این نوشته از دلبرانه قصد داریم چندین نمونه متن نامه به دوست صمیمی را خدمت شما عزیزان ارائه نماییم.

اگر برای تکالیف خود نیاز به نمونه ای از متن نامه به دوست صمیمی دارید پیشنهاد می کنیم تا انتهای این پست همراه ما باشید.

در ادامه مجموعه ای از بهترین متن نامه برای دوست نزدیک را برای شما عزیزان جمع آوری کرده ایم.

امیدوایم که مورد رضایت شما قرار گیرد … از همراهی شما سپاسگزاریم …

نمونه های متن نامه برای دوست صمیمی و نزدیک

نامه به دوست صمیمی ؛ 7 نمونه متن نامه به دوست ،جدید و محبت آمیز

دوست عزیز و مهربانم سلام

امیدوارم مثل همیشه سالم، شاد و خندان باشی باور کن هیچوقت خنده های مهربانت را که گرمابخش دلتنگی های من بود فراموش نمیکنم.

بودنت در کنار من زمانی که دیگران نبودند برای من خیلی با ارزش بود البته شاید آنموقع زیاد متوجه نبودم ولی وقتی خاطراتم را در ذهنم مرور میکنم تماما بودن های مثبت و انرژی زای توست که در من نمود پیدا میکند.

از اینکه با کلمات صمیمی و دلپذیرت مثل فرشته ی مهربانی از رفتار و شخصیت من نگهبانی میکردی خیلی ممنونم و میدانم که این رفتار ذات دوست حقیقی است

مطمئن باش همانطور که تو مواظب من بودی و مرا در ترقی مسیر زندگی یاری نمودی و هیچوقت از خوبیهایت و کمک هایت خسته نشدی من نیز چنان خواهم کرد

و تجلی جدیدی از تو خواهم بود.

تویی که بدون چشمداشت و بدون غرض فقط با تکیه بر وظایف انسانی که انسانها باید آنگونه باشند همیشه یاریگرم بودی و از هیچ کمکی دریغ نکردی کمکهای تو شاید برای خودت کار عادی و ساده ای بود.

و من نیز شاید چنان می پنداشتم و شاید باورم نسبت به تو کامل نبود ولی الان با گذشت سالیان درازی از آن روزها من وقتی به آنزمانها مراجعه میکنم

و هر چیز را با اندیشه و فکر و توان امروزم میسنجم می بینم که حضور گرم، صمیمی و انساندوستانه ات چه غوغایی در پیشرفت من و طی مسیر خطرناک حیات داشته است.

آری حقیقتا الان می فهمم و واقعا می فهمم که چنین دوستی ها و چنین روابط دوستانه چه ها در زندگی انسانها نمیکند!!!

از اینکه همیشه به من گوشزد میکردی که با مطالعه آثار بزرگان با مطالعه رمانهای ارزشمند و کتب تاریخ شخصیتی منسجم تر داشته باشم

خیلی خیلی ممنوتم این را از صمیم قلب میگویم و دوست دارم که تو هم باورم کنی من لحظه لحظه موفقیت هایم قدرت امروزی قلمم را احساسم و اندیشه هایم را و پیشرفت های علمی ام و تمام امکانات زندگی ام را کار، درآمد، موقعیت اجتماعی، تفریح و آرامش زندگی ام را و از همه ی اینها گذشته شخصیت انسانی و اجتماعی خودم را به تو مدیونم .

شاید دستم به تو نرسد و شاید فرصت مستقیمی برای تشکر از تو پیش نیاید و شاید هیچوقت دیگر تو را نبینم و شاید همدیگر را فراموش کنیم ولی از اینکه انسان کاملی مثل تو در کنارم بوده است را هیچوقت فراموش نخواهم کرد و مستقیما شاید نتوانم محبتهای تو را جبران کنم .

ولی بدان و باور کن که من نیز مثل تو خواهم بود و خوبی های تو را با نگهبانی از دیگران توسعه خواهم داد مواظب دیگران خواهم بود به یاری دیگران خواهم شتافت دست دیگران را خواهم گرفت هیچکس را ناامید نخواهم کرد مثل تو فداکار و مهربان خواهم بود و از علم و دانش غافل نخواهم شد.

یادم هست که همیشه شعری از میرزا حبیب خراسانی میخواندی

(دد و دام از خردمندی شود رام

که بهتر از خرد افسونگری نیست و …)

شعر جای خود داشت

ولی زمزمه ی صمیمی تو برای من چیز دیگری بود که از وصفش عاجزم من الان به این باور رسیده ام که انسانها واقعا حلقه های طلایی اند در سرنوشت یکدیگر،

و شاید دیگر لازم نیست که انسان با دیگری دوست باشد تا یاری اش کند.

الان زمانیست که هر انسانی به راحتی میتواند دیگران را کمک کند و به درد دیگران بخورد البته به شرطی که بخواهد و تو خیلی وقتها پیش این را خواستی و انجام دادی و من همیشه به تو و شخصیت انسانی تو به دانایی و پاکی تو به لبخندهای صمیمی تو به افکار و اندیشه های والای تو به دلگرمی تو برای فراگیری دانش و توسعه ی خوبی ها به اسم و رسم تو و به دوستی تو و به دوست که رفتار تو تکاملی برای آن بود افتخار خواهم نمود.

و بارها مثل تو خواهم بود روانت آرام باشد که من نیز مثل تو رفتار خواهم کرد چونکه من نیز یک دوست هستم و این دوست دست پرورده ی توست دست پرورده ی سیمرغ است .

سیمرغی که تو بودی و من نیز سیمرغ خواهم بود و سیمرغ های دیگری خواهم آفرید و چنین است فلسفه ی خوب زندگی.

نامه به دوست صمیمی ؛ 7 نمونه متن نامه به دوست ،جدید و محبت آمیز

نوشتن نامه به دوست صمیمی

دوست عزیرم

تا تومی خندی غصه دیگر معنایی ندارد چون در میان لحظه هایم جاودانه ای وبرای من داشتن خانه ای در وجودت حتی به مساحت یک یاد کافی است.

بعضی وقتها دلم به حال خودم می سوزد ولی وقتی که به یاد می آورم که دلی که در راه عاشقی پای نهد هرچه بسوزد سزای اوست ، تسکین می یابم.

عزیزم کار ما از عشق تو به جان رسید ولی افسوس وصد درد که از روزگار ما خبر نداری

بارها سرم رابر روی شانه هایت گذاشتم تا بگویم که همه چیز زیر سر من است .

هیچ میدونی چرا آینه شکسته رو بیشتر دوست دارم ؟ چون گل لبخند تورو هزار بار تکرار میکنه

و هیچ میدونی که اخبار هواشناسی رو اصلاً دوست ندارم ! چون هوای همه جا رو اعلام میکنه جزاین دل من که بدجوری هوای تورو کرده.

یاد سهراب بخیر :آنکه تا لحظه خاموشی می گفت (تو مرا یاد کنی یا نکنی من به یادت هستم )

نامه به دوست صمیمی ؛ 7 نمونه متن نامه به دوست ،جدید و محبت آمیز

متن نامه به دوست صمیمی

دوست من

نقاش نیستم ولی دلم هر از گاهی برایت پر میکشد. بدان که زندگی زنده موندن ونفس کشیدن نیست ، زندگی قانون باورهاست وباور کن که به یادتم ودوستت دارم.

وبیشتر وقتها تو هوای دونفره بدون تو با تنهاییم قدم میزنم .

خیلی سخت است وقتی تو با بغض می نویسی و اون با خنده می خونه و سخت تر اینه که کسی بیخیالته ولی توخیالته.

از گذشت ایام یاد گرفته ام که محبت هایم را به امید فرداها ذخیره نکنم شاید شبی آنچنان آرام گرفتم که دیدار صبح فردا ممکن نشد.

خوب دیگه وقت خداحافظیه من دلمو دنبال نخود سیاه می فرستم پس تو هم گامهاتو بلند تر بردار.

در پایان چند سطر سکوت برایت به یادگار می گذارم تا در خلوت خود هر طور که خواستی آن را معنا کنی.

نمونه نامه به دوست صمیمی

آنگاه که در خاکستری لحظه ها، واژه های مهر آمیز ذهن بارانی ات نقش رنگین کمان را بر تنهایی ام رنگ می زد، اندیشه روزهای تاریک آرام آرام به لطافت نگاه پری گونه ات پیوند می خورد، و پایان آرزوهایم را آغازی برای دنیای دیگری بود.

ازدحام پر هیاهوی آدمک ها زیر سایه حرف هایت چهره از نور پر می کشید، و ثانیه های پرتلاطم آمدن ها و رفتن ها به دنبال خلوتی برای سکوت در کوچه های تنهایی پرسه می زد.

قصه این دلدادگی خاطرات شب هایی بود که رویای بعید تو را به طلوع نزدیک می کرد، و ساز پریشان مرا به دنیای ناشناخته نت هایی می برد که از سر انگشتان تو زخمه نواهای غریب بود.

قانون این دنیای بیگانه حکم عادلانه ای برای این احساس نداشت. به جرم دوست داشتنت تنها تر از قبل روی دیوار قلبم ثانیه های نبودنت را خط می کشم، و برای فراموش کردنت تمرین دم های بدون بازدم می کنم.

نگار من

واژه هایی که به سوی نگاه تو خلق می شوند، تعلق به هیچ زمان و مکانی ندارند. خاص تو و برای روح زیبای تو نقش کاغذ می شوند.

بهانه ای برای نوشتن نیست، جز برای تو، بی آنکه حتی بخوانی…! “دوستت دارم” هایم را پشت روزهای ابری دلم پنهان می کنم، و روی ماه بعیدت را در دنیای ناشناخته کلماتی جستجو می کنم که فرسنگ ها فاصله را به رخ می کشند.

نگاه مستانه ات، طره پریشان و سرخی لبانت، و لطافت دستان پرمهرت، بهانه این دلبستگی نبود. قداست وجودت، که تمام پروانه های دنیا را به دور شمع سوزان درونت به پرواز در می آورد، روح پریشان مرا به ستیز با سنگ های بیستون و عزیمت به قاف ترین لحظه های دوست داشتن می کشاند.

نگار من

بی وفایی هایت، شیرین ترین زخمه هاییست که ساز درونم را نوازش می کند، حکایت عاشقانه هایی که اساطیر تاریخ بدان مغرور اند، و خشنود از این حادثه عاشقانه دوست دارم.

و به هیچ روی خاطره حضور واژه هایت را فراموش نخواهم کرد…

نامه به دوست صمیمی ؛ 7 نمونه متن نامه به دوست ،جدید و محبت آمیز

نامه ای به دوست صمیمی

آسمان اینجا گرفته، آنجا را نمی دانم! حرفهای تکراری پشت یک نگاه مرطوب ماسیده، آنجا را نمی دانم. قصه بود… همه آن بی پروایی ها، همه آن بی قراری ها.

قصه بود… تک واژه های بی دلیل تنهایی هایم، دوستت دارم های بی صدای خستگی هایم. سلام واژه هایم را بپذیر، که بی هدف به سوی تو پرواز می کنند… یادت باشد روز، روزگار خوش است، و همه چیز بر وفق مراد… تنها دل ما دل نیست! یادت باشد این حرفها را جایی نگویی.. سرنوشت این واژه ها جوخه سکوت است! یک سکوت ابدی، بی صدا، بی نگاه، بی قرار…!

برای رفتنت دلتنگ نشدم.. یادت در عبور واژه هایم حس می شود. شاخه گل های خشکیده در گلدان بی قواره این حادثه جا خشک کرده اند… نمی دانم در آن نیمه شب سکوت بود که فریاد می شد، یا هبوط یک احساس بی سر و ته! اما هرچه بود فاصله ای انداخت میان من و آهستگی تکرار…!

زمان اینجا کند می گذرد، آنجا را نمی دانم! غروب اینجا رنگ ندارد، آنجا را نمی دانم! دروغ بود نغمه های بی بدیل هزار، دروغ بود زمزمه های بی پناه چلچله ها! شور غزل واره ها به انتهای کابوس می رسند.. و در تقدس خیال به سوی رنگین کمان بافته می شوند! آرزوی رود دریا بود، اما میانه های راه به پای درختی بزرگ به آسمان رسید.

آسوده رنگ بزن.. به روی بوم پرغرور خیال! نقش بزن.. تنهایی را نقاشی کن، پشت میله های خاکستری. پرواز کبوتر ها را بخاطر بسپار.. و تبلور غروب را در درخشش قندیل ها ببین.. کوچ پرستوها را از یاد مبر، که یادآور غریو واژه ها در سلام صنوبر است! و از روی پل دوستی گذر کن، که دستهایی آشنا نگهدار این فاصله اند.

انشا نامه ای به دوست

با عرض سلام وخسته نباشید خدمت دوستم که همه ی زندگیمو مدیونش هستم . می خواستم بار دیگر تو

را ملاقات کنم تا به حال دوستی صمیمی همانند تو را در وجودم هم احساس نکرده بودم و هیچ گاه تصور خواهری همانند تو را نکرده بودم .

مدتی از وجودت غافل بودم اما الان، چنان آرزوی دیدن تو را دارم که از آسمان بی کران تا اعماق آبی دریا گرفته وحتی تا زیر زمین را هم طی کردم وحال تو را روی زمینی خشک و سنگ دل می بینم .

جای تو میان ابرهایی ست که باران شدن آن ها بسیار راحت است . راستی پیشاپیش هم عید را به تو تبریک می گویم .

ان شاءالله سال خوشی داشته باشی. تو هم برایم نامه بنویس خدا نگهدار.

نامه به دوست صمیمی ؛ 7 نمونه متن نامه به دوست ،جدید و محبت آمیز

متن نامه دوستانه به دوست صمیمی

بی سلام شروع می کنم

شاید چون مطمئن نیستم جواب سلامم رو بدی

خیلی وقته باهام قهری مگه نه؟ اینو از زندگی سوت و کور و بی هیجانم فهمیدم

انقدر توی دنیا غرق شدم که یادم رفته یه وقتایی باید ناز نگاهت رو کشید . خیلی دلت ازم پره ،می دونم دیگه برات مثل همیشه نیستم ،دیشب وقتی سیاهی مهمون خونه شد، توی چشمای ماهت دیدم که گفتی ازم دلگیری ،ولی نفرینم نکردی فقط چشمات رو بستی نمی دونم چرا ؟ نکنه تو هم می خوای تصویری که ازم توی ذهنت مونده خط خطی نشه .

من و ببخش ،من هنوز کوچکتر از اونم که دنیا رو با تمام خوبی و بدیهاش توی ذهنم جا بدم

من و ببخش اگه دیگه رو به آسمون صدات نمی کنم ،رک بگم از یاریت، از بودن همیشه ات توی لحظه هام نا امید شدم . فکر نکنی به بودنت شک کردم نه…. فقط منم از تو دلگیرم،اما چه فایده داره حرف بی جواب

من و ببخش اگه متوقعم، اما بهم حق بده جز تو نخواستم گرمای وجود کسی وجودم رو بلرزونه ،اما تو ورق اول سرنوشتم رو با زمستون شروع کردی این رسمش نبود بامعرفت

من و ببخش اگه دیگه برات آهنگهای عاشقونه نمی خونم، اگه دیگه دنبال یه کنج خلوت نمی گردم تا باهات خلوت کنم، ببخش اگه خیلی وقته قبل از خواب یادت رو پس می زنم ،منم زمینی شدم چون تو نخواستی توی آسمونت سیر کنم

من و ببخش اگه دیگه روزی ۳ بار فقط برای تو سراغ چادرم نمی رم، ببخش اگه خیلی وقته سرم رو روی خاکت مهمون نکردم، ببخش اگه کتاب یادگاریت رو خیلی وقته که نخوندم، ببخش اما بدون من منتظر یه نشونه از طرفتم یه نشونه که دلگرمم کنه، یه نشونه که بهم ثابت کنه هنوزم سایه ی پنهونت بالای سرمه

من و ببخش ، من خیلی خودخواهم ، من از جنس ابرهای تو لطیف نیستم ،خیلی وقته که از مهمونی تو برگشتم و لباس سپیدم پر از گرد و غبار شهر شده

من و ببخش اگه دلتنگت می شم و به روی خودم نمیارم اگه سرت داد می زنم، اگه کافر کیش می شم اگه بوسه های یواشکیم رو خیلی وقته ازت دریغ کردم اگه دارم یاوه می گم فقط منو ببخش

من و ببخش اگه هر روز ته دلم دعا می کنم زودتر مهمون ناخوندت بشم، اگه از خاکی های دنیات دلسرد شدم، اگه یواش یواش داره یادم می ره پشت سرم آب ریختی که بالاخره پیشت برگردم

من و فراموش نکن ،برام نامه بنویس و پایینش رو امضا کن یا یه عکس از چهره ی قشنگت رو به ابرها سنجاق کن که وقتی سرم رو بالا می کنم از برق نگاهت جون بگیرم

دفترچه ی زندگیم رو با یه پاک کن بزرگ پاک می کنم و اولش یه بسم الله الرحمن الرحیم می نویسم خیلی دیره برای شروع دوباره ؟

یه نشونه برام بفرست تا بدونم باهام آشتی کردی، من پشیمونم دلم برات تنگ شده، نمی خوای یخ بینمون رو بشکنی خدای من؟

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه گوناگون

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


فال حافظ روزانه سه شنبه 11 اردیبهشت 1403 با معنی و تفسیر دقیق