آداب ظاهری و باطنی نماز باید از سوی انسان مورد توجه قرار بگیرد


آداب ظاهری و باطنی نماز باید از سوی انسان مورد توجه قرار بگیرد

آیت الله کمیلی گفت: ادب سالک آن است که قلب و قوای خود را تفهیم کند و به باطن قلب قرب حضور را بفهماند؛‌ چرا که انسان وقتی می خواهد به ملاقات خداوند تعالی در نماز برود باید مهیا شود.

به گزارش خبرگزاری شبستان؛ آیت الله کمیلی استاد حوزه در ادامه سلسه جلسات اخلاقی خود، با اشاره به اهمیت و جایگاه نماز به بیان ضرورت و اهمیت اذان در اجرای این فریضه الهی پرداخت. وی در درس اخلاق خود با اشاره به آداب معنوی نماز و اقامه گفت:

فصل پنجم از فصول کتاب آداب الصلاة حضرت امام رضوان الله علیه در خصوص آداب حیّعلات، تعبیری است که در متن کتاب آمده است، حیّعلات جمع حیّ علی است، چون در اذان و اقامه سه تا حیّ علی داریم، حیّ علی الصلاة، حیّ علی الفلاح، حیّ علی خیر العمل، لذا ایشان این را به جمع آورده اند، آداب حیّعلات، کتاب کلاً اسمش آداب الصلاة است، آداب و اسرار مسئله نماز؛ یعنی نماز یک صورت شرعی و یک صورت معنوی وعرفانی دارد، ایشان به آن جهات معنوی عرفانی واجبات و مستحبات نماز می پردازند.

استاد اخلاق حوزه با تشریح روایتی به نقل از عمّار ساباطی گفت، امام صادق می فرمایند: إِذَا قُمْتَ إِلَى الصَّلَاةِ الْفَرِیضَةِ فَأَذِّنْ وَ أَقِمْ؛ وقتی به نماز واجب می ایستید قبل از نماز هم اذان بگو و هم اقامه، وَ افْصِلْ بَیْنَ الْأَذَانِ وَ الْإِقَامَةِ بِقُعُودٍ أَوْ بِکَلَامٍ أَوْ تَسْبِیحٍ؛ وقتی اذان را تمام کردی زود اقامه را شروع نکن، یک فاصله ای بیانداز این فاصله یا با این که بشینی و پا شوی، یا به این هست که یک کلامی بگویی، حالا این کلام ظاهراً کلام آدمییّن نباشد، کلام یعنی یک دعائی، اَو تسبیح؛ تسبیح سبحان الله بگویی، وَ قَالَ سَأَلْتُهُ کَمِ الَّذِی یُجْزِی بَیْنَ الْأَذَانِ وَ الْإِقَامَةِ مِنَ الْقَوْلِ؛ شما فرمودید که با یک قولی جمله ای حرکتی فاصله بیاندازید، خوب این کلام که باید گفته بشود، از لحاظ این که این کلمات باید چگونه باشد؟ آیا مختصر باشد، مُطوّل باشد؟ حضرتش می فرماید: قَالَ الْحَمْدُ لِلَّهِ‌؛ باندازه یک الحمدلله بگویی و بعد شروع کنی به اقامه همین مقدار هم فاصله انداختی، حالا بعضی سجده را هم گفته اند که بین اذان و اقامه یک سجده ای یا یک قدم جلوتر برود و برگردد سر جاش، این یک روایت.

این فقیه عارف ضمن اشاره به روایتی از کتاب لایحضره الفقیه شیخ صدوق، گفت: کسی که اول اذان بگوید دوباره اقامه بگوید و اکتفا به اقامه تنها نکند این مانند اجر یک شهیدی که به خون خودش بغلطد. این قدر به پیشگاه خدا پاداش و اجر و ثواب دارد، فَقَالَ عَلِیٌّ علیه السلام- إِنَّهُمْ یَجْتَلِدُونَ علَى الْأَذَانِ؛ امیرالمؤمنین فرمودن یا رسول الله اگر این طور باشد یک همچین پاداشی داشته باشد. لابد مردم بشنوند سر اذان گفتن با یکدیگر جنگ می کنند مسابقه می اندازند، یجتلدون؛ این جوری معنی کرده اند، پیغمبر فرمود: کَلَّا إِنَّهُ یَأْتِی عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ یَطْرَحُونَ الْأَذَانَ عَلَى ضُعَفَائِهِمْ؛ فرمودند این گونه نیست که مردم سبقت کنند و جنگ کنند برای این که اذان بگویند، یک وقتی می آید که اذان را بزرگان مردم نمی گویند بلکه یک افراد خاص ضعیفی را انتخاب می کنند برای اذان گفتن، فَتِلْکَ لُحُومٌ حَرَّمَهَا اللَّهُ عَلَى النَّارِ؛ این ضعفاء از امت که اذان می گویند. این ها به خاطر اذان دیگر محفوظ می مانند از عذاب خدا آتش جهنم. این هم روایت دوم بود.

در روایت دیگری امام صادق فرمودند که صدای اذان باید بلندتر باشد تا صدای اقامه، تجاهر کن به صدای اذان، صدایت را بلند کن، اما وقتی به اقامه می رسید باید صدات پایین تر باشد نسبت به اذان؛ تو فقط باید مراقب باشی چه وقت وقت نماز می شود که اذان بگویی. همان اول وقت شما اذان و اقامه ات را بگو، یک فرقی که اذان با اقامه دارد همین هست که در فصول اذان باید انسان صدایش را بکشد، فاصله بدهد، بین جمله و جمله بعدی، ولی در اقامه نباید زیاد فاصله بیاندازد، باسرعت بگوید کلمات را پشت سر هم بگوید، این هم یکی از فرق ها هست، ما در یک شب حدود شش فرق را بیان کردیم، بین اذان و اقامه،

آیت الله کمیلی گفت: خوب هست که راجع به آداب عرفانی و معنوی از خود کتاب استفاده کنیم و کلماتی را که خود امام در این مطلب گفته اند ما بیاوریم، فرمودند که ادب سالک آن است که قلب و قوای خود را تفهیم کند و به باطن قلب بفهماند قرب حضور را تا خود را مهیا کند برای آن؛ برای این که انسان مهیا بشود برای ورود در نماز باید با خودش کار کند، یک شب گفتیم که این که شما اول وضو می گیرید و بعد می آیید و اول اذان می گویید، و بعد فاصله می دهید و بعد اقامه می گویید و بعد باز دعا می خوانید و بعد شش تا تکبیر می گویید و بعد وارد نماز، این ها همه مقدماتی هست برای این که انسان وقتی می خواهد به ملاقات خداوند تعالی برود. این مقدمات را باید این گونه انجام بدهد، حالا حضرت امام هم به همین مطلب اشاره دارند.

آداب سوریه و معنویه را کاملا مراقبت نماید؛ نمازگذار هم آداب ظاهری نماز و هم آداب باطنی نماز، هردو به هم تعلق دارند، هردو را باید انسان توجه کند.

و می فرمایند باید سِرِّ صلات و نتیجه آن را اجمالاً اعلام کند. بقولی حیِّ علی الفلاح، حیِّ علی خیر العمل فطرت را بیدار کند. زیرا که فلاح و رستگاری سعادت مطلقه هست؛ می گوید شما باید فطرت و درون خودت را بیدار کنی. آگاه کنی با این حیّعلات، با این حیّ حیّ حیّ، حیّ یعنی برو به استقبال، زنده بدار خودت را و اقبال کن به سوی امری که در آن فلاح و رستگاری است. در آن بهترین عمل هاست. خیر الاعمال بهترین عمل هاست، که آن نماز هست، که دارد فَإِنْ قُبِلَتْ قُبِلَ مَا سِوَاهَا و ان رُدَّت رُدَّ ما سواها، این جا است که ایشان می فرمایند فطرت همه بشر، عاشق سعادت مطلقه هست. زیرا فطرت کمال طلب و راحت طلب و حقیقت سعادت کمال مطلق و راحت مطلق هست؛ می گوید اگر می خواهی آرامش و راحتی تام و کامل رو در دل خودت پیدا کنی باید بروی سراغ نماز، خوب این کدام نماز است؟ نمازی که با توجه و با حضور قلب باشد.

بعد فرمودند و این امر در نماز که خیر الاعمال هست قلباً و غالباً و ظهوراً و بطوناً حاصل آید؛ می گوید هم باید دلت رو در نماز حاضر کنی، همان طوری که جسمت را هم متوجه می کنی به حال رکوع و سجود و حرکات، ظهوراً و بطوناً؛ همان طور که به او توجه می کنی باطن خودت را باید همراه با ظاهر کنی.

بعد فرمودند که چون سالک بدین مقام رسید اعلان حضور می دهد، قد قامت الصلاة؛ یعنی این جمله ها پشت سر هم هست تا می رسی به قد قامت الصلاة، که در اذان این نیست، در اذان ما قد قامت الصلاة نداریم، چون شما وقتی تو اقامه رسیدی به آخر اقامه داری نزدیک می شوی که وارد نماز بشوی. این جا است که باید بگویی قد قامت الصلاة پس آن ها همه مقدمه بوده برای این که شما را آماده کند و دل را حاضر کنی، آگاه کنی، فرمودند که خود را در حضور مالک الملوک؛ مالک همه ملک ها و پادشاهان و همه عوالم مالک الملوک؛ عوالم وجود و سلطان السلاطین و عظیم مطلق؛ خودش را در حضور چنین پروردگاری ببیند، و به قلب خود حضور را که همه اش به قصور و تقصیر امکانی رجوع کند بفهماند؛ یعنی هر قدر هم انسان بخواهد حضور را در خودش پیدا کند باز هم می بیند از یک جهت قاصر است، دستش نمی رسد، قصور با تقصیر فرق می کند. قصور یک امری است که بدون اختیار شما هست. یعنی امکانات برای شما فراهم نیست ولی یک وقتی هم امکانات برای شما فراهم هست شما مقصری، شما کوتاهی می کنی، این فرق می کند تقصیر با قصور، لذا بیشتر آن جنبه تقصیری هست که انسان باید خیلی رعایت کند که یک وقت مقصر نباشد در پیشگاه خدا، با کمال شرمندگی و خجالت از عدم قیام به امر و قدم خوف و رجاء وارد شود؛ با شرمندگی با قصور و تقصیر وارد نماز شود، نه همین جوری با غفلت و بی توجهی، و وفود به کریم کند؛ بگوید که من دارم می روم محضر کریم، و خود را دارای زاد و راحله نبیند؛ نگوید که من حالا برای خودم زادی توشه ای درست کرده ام، نه بگوید که من ندارم هیچی ندارم، و قلب خود را از سلامت تهی بیند و عمل خویش را از حسنات نداند و به پشیزی نشمرد؛ پشیز یعنی به اندازه یک پشه، این نمازی که حالا یک ساعت طولش داده، اگر طولش بده، این یک ساعت با آن مقدمات و اذان و اقامه و مستحبات و مناجات و چی، و قنوت طویل کند، رکوع را طویل کند، سجود را طویل کند، بعد که همه تمام شد بگوید به اندازه یک پشیز من این نماز به نظرم نمی آید، نه این که از نماز عجبی وارد بشود، و اگر این حال در قلبش مستحکم شد امید است که مورد عنایت گردد؛ یعنی اگر یک همچین حالی از خشوع و خضوع و قصور و تقصیر، و کوچک شمردن نماز را در پیشگاه خدا، هرچند که لازم است که همه آداب را انجام بدهد، ولی حالا اگر انجام داد به خودش نبالد که بله ما یک نماز شبی خواندیم یک سحر خیزی کردیم، حالا مثلا یک نماز مغرب چنین و چنان خواندیم، این ها به نظرش نیاید، اگر این چنین باشد آن وقت مشمول این آیه است أَمَّنْ یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَ یَکْشِفُ السُّوءَ؛ یعنی خود را به حال اضطرار ببیند، آن وقت مورد اجابت الهی در دعاهاش قرار می گیرد.

آیت الله کمیلی در پایان اظهار داشت: این روایتی که گفتم حضرت امام آورده اند از محمد بن یعقوب کلینی در کتاب کافی، باسناده عن ابی عبدالله علیه السلام قَالَ: إِذَا أَذَّنْتَ وَ أَقَمْتَ صَلَّى خَلْفَکَ صَفَّانِ مِنَ الْمَلَائِکَةِ وَ إِذَا أَقَمْتَ صَلَّى خَلْفَکَ صَفٌّ مِنَ الْمَلَائِکَةِ؛ این نشان می دهد این روایت که چقدر اذان اهمیت دارد، که ما خیلی توجه به اذان نمی کنیم، یعنی آن مقداری که ما توجه به اقامه داریم، توجه به اذان نمی کنیم در حالی که امام صادق می فرماید اگر تو اذان را گفتی دنبالش اقامه را آوردی صَلَّى خَلْفَکَ صَفَّانِ مِنَ الْمَلَائِکَةِ؛ این جا دیگر در این روایت ندارد تو ارض غفراء، یک روایت هست، بلکه بیشتر از یک روایت که می گویند تو ارض غفراء، ارض غفراء یعنی یک بیابان بی آب و علف، آن جا آدم بایستد، وقت نماز بشود بعد دست هایش را به گوشش بگذارد با صدای بلند اذان بگوید و اقامه بگوید و نماز بخواند، آن جا من روایتش را دیدم که هفتاد هفتاد هزار ملک می آیند پشت سر هم چین آدمی می ایستند و، بله پشت سرش می خوانند.

این روایت می گوید که دو صف از ملائکه حالا این صف ها چقدر هست، شاید هم خیلی دراز باشد به همان عدد باشد.

وَ إِذَا أَقَمْتَ صَلَّى خَلْفَکَ صَفٌّ مِنَ الْمَلَائِکَةِ؛ یک صف کم می شود، یک صف از ملائکه اگر شما فقط اقامه تنها بگویی، اذان نگویی، حالا روایتی دیگر باز این جا یک صف از ملائکه می گویید، صف بیشتر دو تا ملک هست، ولی روایتی که من دیدم می گوید که اگر شما تنها اقامه گفتی اذان نگفتی فقط اون دوتا ملکی که همراهت هستند، ملک دست راست دست چپ، این ها با شما همراه هستند و پشت سر شما نماز می خوانند، ولی این جا خوب روایتی که حضرت امام می فرمایند. می فرمایند یک صف از ملائکه یعنی یک صف کم می شود.

پایان پیام/49

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه قرآن و معارف

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


روی کلید واژه مرتبط کلیک کنید
منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


تعطیلی مدارس تهران و کرج فردا شنبه 1 اردیبهشت 1403؟