لمس باران


لمس باران

آسمان آسمان بُغض مرا دید غرور غرور اشک هایم را از زندگی ربود دیگر نه بغضی لبی از گونه‌ام تر می‌کند نه اشکی نثار جهان میشود باران باران اما نه در جنگل های موسمی نه در خط ساحلی ممتد...

آسمان
آسمان بُغض مرا دید
غرور
غرور اشک هایم را
از زندگی ربود
دیگر نه
بغضی لبی از گونه‌ام تر می‌کند
نه اشکی نثار جهان میشود
باران
باران اما
نه در جنگل های موسمی
نه در خط ساحلی ممتد خزر
که بر روی گونه‌ام بارید
که بگوید ابری در آسمان
برای من بارید
آی آی
این غرور من است
که یاورش ابر است ؟
مبادا اشکی بیاید
و رهگذران ببینندش
با این همه
ابر و غرور و اشک
را همدم میخوانم
در هجوم بغض
هر چه که کردند
و نکردند
حاصلش باران است....
آی آسمان
آی ابر دور
یار نزدیک
ببار؛ببار
نوازش جهان و جهانیان
به کنار
گذار اندوه و مسیر غم ها
به کنار
لمس باران است
تمام خواهشم
بارانت
بارانت را ببار....

مهدی میرمیرانی

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


علت صدای انفجار اصفهان از زبان یک منبع آگاه