دلنوشته ی من


دلنوشته ی من

یادت هست تو را چگونه در خودم پروارندم آن زمان آرزوهایی که تو برایم آفریدی به یادم آمد با دسته های گل سرخ روی میز حالا صدای نسیم لابلای پرده حریر تکان گلبرگها صدای آرام تو دوستت دارم های خالی...

یادت هست تو را چگونه در خودم پروارندم
آن زمان آرزوهایی که تو برایم آفریدی به یادم آمد
با دسته های گل سرخ روی میز
حالا
صدای نسیم لابلای پرده حریر
تکان گلبرگها
صدای آرام تو
دوستت دارم های خالی
بدون احساس
گویا تو نبودی
پنجره نیمه باز را بستم
و آرام گفتم امید از دوستت دارم تو زاده نشد
شاید گلبرگها فهمیدند که گلدان زمین افتاد
هم امید را با خود برد
هم گلها پر پر شدند
من تو را با هیچ دستی پیش نکشیده بودم
تو مرا از باغ خیالاتم دزدی
حالا کجایم نمی دانم
حتی گلی بر پرده های اتاق هم ندارم
امید کجای قصه تمام شد

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


استایل عجیب  الناز شاکردوست در یک مراسم رسمی! + عکس