نقل نان و حلوا...
تووعدههای سرخوش امروز و فردایی شیرینی اما تلخ , نقل نان و حلوایی سنجیدهای ای عشق قدر آبرویم را میبینیام سرباز کرده زخم رسوایی باشد که پیش از مرگ دریابم حقیقت را ماندم حقیقت شکل گیرد از چه...
تووعدههای سرخوش امروز و فردایی
شیرینی اما تلخ , نقل نان و حلوایی
سنجیدهای ای عشق قدر آبرویم را
میبینیام سرباز کرده زخم رسوایی
باشد که پیش از مرگ دریابم حقیقت را
ماندم حقیقت شکل گیرد از چه رویایی !
رو کن برایم شیر را ای سکهی تقدیر
وقتی گریزی میزند آهو به صحرایی
تنها خدا تنهاست و بی میل میماند
من بنده هستم نیستم مایل به تنهایی
چیدم کنار هم به حسرت واژههایم را
دارد به چشمان غزل ساز تو گیرایی !؟
ساعت گذشت و من حواسم نیست اینجاها
گرم خیال عشق بودم سرد شد چایی
علی عباس
شیرینی اما تلخ , نقل نان و حلوایی
سنجیدهای ای عشق قدر آبرویم را
میبینیام سرباز کرده زخم رسوایی
باشد که پیش از مرگ دریابم حقیقت را
ماندم حقیقت شکل گیرد از چه رویایی !
رو کن برایم شیر را ای سکهی تقدیر
وقتی گریزی میزند آهو به صحرایی
تنها خدا تنهاست و بی میل میماند
من بنده هستم نیستم مایل به تنهایی
چیدم کنار هم به حسرت واژههایم را
دارد به چشمان غزل ساز تو گیرایی !؟
ساعت گذشت و من حواسم نیست اینجاها
گرم خیال عشق بودم سرد شد چایی
علی عباس