فروردین
از لابهلای درختان به خواب رفته از میان نرده های یخ زده کنار رهگذرانی که آتش عشق درونشان خاکستر شده چشم هایم به خانه سبز توست خیره به پنجره ای که گرمای تو زبانه میکشد تا به آسمان وپس میدهد آسمان...
از لابهلای درختان به خواب رفته
از میان نرده های یخ زده
کنار رهگذرانی که آتش عشق درونشان
خاکستر شده
چشم هایم به خانه سبز توست
خیره به پنجره ای که گرمای تو
زبانه میکشد تا به آسمان
وپس میدهد آسمان گرمای تو را
در اولین فصل بهار
آری
فروردین
زاد روزت خجسته
از میان نرده های یخ زده
کنار رهگذرانی که آتش عشق درونشان
خاکستر شده
چشم هایم به خانه سبز توست
خیره به پنجره ای که گرمای تو
زبانه میکشد تا به آسمان
وپس میدهد آسمان گرمای تو را
در اولین فصل بهار
آری
فروردین
زاد روزت خجسته