سَهمِ ما از خواهر


سَهمِ  ما از خواهر

وقتی چشم باز کردم بویی گشت روشنِ دل بعدها فهمیدم بهترین بوی جهان مارکِ جان داره نشان بوی مادر بود وَ جان مادرِ من شربتی نوشیدم من دو سالی کمی بیش شش بهار میدیدم خواهری داد , خدا تازه...



وقتی چشم باز کردم
بویی گشت روشنِ دل
بعدها فهمیدم
بهترین بوی جهان
مارکِ جان داره نشان
بوی مادر بود
وَ جان مادرِ من
شربتی نوشیدم
من دو سالی کمی بیش
شش بهار میدیدم
خواهری داد , خدا
تازه فهمَم این شد
شربتِ شهدِ عسل
که شیر مادر بود
خواهرم مینوشید
در, حسادت بودم
کار و بارم شده بود
حسرتش را خوردن
گریه ی زیر زیرکی
گاهی نیشگون چیدن
شد چنین تا که رسید
خواهرم سنِ کبیر
مادرم دیگه نبود....
بوی مادر میداد
جای نیشگون های من
خواهرم بوسه ی داغ
شربت مادرمان من
مهرِ خواهر شده بود
خواهرم مادری را
ارثی از مادرمان
حسرتم بیخودی بود
سهمِ من گشته کنون
مهرِ بسیاری از او....
سهمِ او گشته کنون
بوسه ی بسیارِ من
تا ندادید از دست
بوسه های بسیار....
سهم خود گردانید
رویِ ماهِ مادر
سهمِ مادر از ما
بوسه های بسیار.....
سهمِ ما از خواهرِ
بوسه, جای مادر



تقدیم به : تمامِ خواهران دنیا

18 بهمن 1401 طبیب حافظ کریمی لسان الحال



حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


ببینید | رونمایی طالبان از سلاح جدید نظامی افغانستان