تنها با دنیا


تنها با دنیا

کاش میشد چون نیل دنیا را شکافت موسی شد و با عصا بنیان غم را شکافت دلها را بهم بافت کاش میشد چشم ها را بست ساعتی با دنیا تنها نشست کاش میشد بازار دنیا را خرید جور و جفایش را بُرید صلح و صفایش...

کاش میشد چون نیل
دنیا را شکافت
موسی شد و با عصا
بنیان غم را شکافت
دلها را بهم بافت
کاش میشد چشم ها را بست
ساعتی با دنیا
تنها نشست
کاش میشد بازار دنیا را خرید
جور و جفایش را بُرید
صلح و صفایش را دید
جز مهر و مهربانی ندید
دمی از کلاه و سر
پلیس و افسر
خبری نبود
کا‌ش همان غار بود و آتش
همان زمین بود و آدم
هرکسی را خود امیری بود
نیازی به ‌میر و وزیر نبود
جز عزرا یل
نفس گیری نبود
کاش موسی بود و عصایش
منجی بود و سیصد و سیزده یارش

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


شعر لطف حق به صورت داستان + متن شعر