کابل به روزهای قدیمش باز خواهد گشت
کابل به روزهای قدیمش بازخواهد گشت؟ به شرنگ شرنگ چوریهایت در کوچههای باغ بالا و به پنهان شدنم پشت درختها آنگاه که به بهانهی افتادن چادرت به عقب نگاه میکردی باز خواهیم گشتآیا؟ به تابستانهای...
کابل به روزهای قدیمش بازخواهد گشت؟
به شرنگ شرنگ چوریهایت در کوچههای باغ بالا
و به پنهان شدنم پشت درختها
آنگاه که به بهانهی افتادن چادرت
به عقب نگاه میکردی
باز خواهیم گشتآیا؟
به تابستانهای شمالی
که تلو تلو دنبالت میکردم کنار آب
که نگاه میکردی
ماهی میشدم
میرفتم زیر دریا
بانوی من
بانوی سوخته یکجا با گندمزاران شمال
تنت دوباره بوی عطر گندم خواهد داد
دستانت دوباره بوی نان گرم؟
قول میدهم دوباره همان دهقانبچهیی باشم
که هر بامداد دم در خانهی پدریات
سبدی پر از سیب میگذارد
قول میدهم پس از سفر طولانی
که از کوه برگشتم
اسبی برایت بیاورم
دلت که در دامنهها میتازی
یا بر روی سینهی من
بر سرنوشتم
دوباره این جغرافیای تکهپاره یکی خواهد شد؟
بانوی من
به تو ایمان خواهند داشت
ترا جای آفتاب خواهند گذاشت؟
قول میدهم روسریات بر دست
اسبی زیر پا
از دوشنبه تا کابل
از اصفهان تا بخارا
عطر ترا پخش کنم
بنام عشق
برای خراسان
برای جغرافیای از دست رفتهی ما
به شرنگ شرنگ چوریهایت در کوچههای باغ بالا
و به پنهان شدنم پشت درختها
آنگاه که به بهانهی افتادن چادرت
به عقب نگاه میکردی
باز خواهیم گشتآیا؟
به تابستانهای شمالی
که تلو تلو دنبالت میکردم کنار آب
که نگاه میکردی
ماهی میشدم
میرفتم زیر دریا
بانوی من
بانوی سوخته یکجا با گندمزاران شمال
تنت دوباره بوی عطر گندم خواهد داد
دستانت دوباره بوی نان گرم؟
قول میدهم دوباره همان دهقانبچهیی باشم
که هر بامداد دم در خانهی پدریات
سبدی پر از سیب میگذارد
قول میدهم پس از سفر طولانی
که از کوه برگشتم
اسبی برایت بیاورم
دلت که در دامنهها میتازی
یا بر روی سینهی من
بر سرنوشتم
دوباره این جغرافیای تکهپاره یکی خواهد شد؟
بانوی من
به تو ایمان خواهند داشت
ترا جای آفتاب خواهند گذاشت؟
قول میدهم روسریات بر دست
اسبی زیر پا
از دوشنبه تا کابل
از اصفهان تا بخارا
عطر ترا پخش کنم
بنام عشق
برای خراسان
برای جغرافیای از دست رفتهی ما