متن درباره دختر ؛ جملات کوتاه و طولانی در مورد دختر قوی و دختر بودن


متن درباره دختر ؛ جملات کوتاه و طولانی در مورد دختر قوی و دختر بودن

در این نوشته از دلبرانه می خواهیم تعدادی متن درباره دختر زیبا و جذاب برای کپشن و استوری خدمت شما ارائه نماییم. ممکن است شما بخواهید در مورد دختر مطلبی را در فضای مجازی با مخاطبین خود به اشتراک بگذارید و اگر دنبال یک متن خوب هسیتد ما...

در این نوشته از دلبرانه می خواهیم تعدادی متن درباره دختر زیبا و جذاب برای کپشن و استوری خدمت شما ارائه نماییم.

ممکن است شما بخواهید در مورد دختر مطلبی را در فضای مجازی با مخاطبین خود به اشتراک بگذارید و اگر دنبال یک متن خوب هسیتد ما را تا انتهای این پست دنبال کنید.

در اینجا تعداد زیادی متن درباره دختر با مضامین گوناگون و جذاب برای شما کاربران محترم جمع آوری کرده ایم.

امیدواریم که مورد توجه شما قرار گیرد … از همراهی شما سپاسگزاریم …

متن های زیبا و جذاب درباره دختر

متن درباره دختر ؛ جملات کوتاه و طولانی در مورد دختر قوی و دختر بودن

دختران
شاعرانی اند پر احساس
غزل از نگاهشان می ریزد!
سپید از موهایشان…
خنده هایشان ترانه های است عاشقانه!
دستانشان بال هایی است
که شوق پرواز می دهد
در موهایشان زندگی جوانه زده
و لبخندهایشان
شکوفه هایی است که نوید آرامش می دهند….
گونه های گل انداخته شان
منظره ای است تماشایی
که آدم‌ دلش می خواهد
هزاران‌ بار تکرار شود
در نگاه سکر آورشان
مجموعه خارق العاده ای از زیبایی ها موج‌ می زند!
دیالوگ چشم هایشان
سزاوار هزاران اسکار است!
بی شک اگر دختری نبود
احساس هم معنا نداشت

تو را باید جور دیگری دوست داشت
نه با شعر و نه با ترانه
تو را باید کمی بیشتر از دوست داشتن
دوست داشت
تو را باید به جای تمام عاشقانه های نسروده
به جای تمام دوستت دارم‌های روی دل مانده
اصلا تو را باید به جای
تمام دوست داشتنی های داشته و نداشته دوست داشت

همه ی دخترها
روزی عروسکشان را ” دخترم ” صدا زده اند
موهایش را بافته اند،
قاشقِ غذا را در دهانش گذاشته اند.
همه ی دخترها
طعمِ مادر شدن را چشیده اند… اما من
دخترم را که ببینم، دستش را می گیرم، کمی فشار می دهم وَ می گویم ” دخترِ قشنگم؛ اینکه دستت را فشار دادم، اولین درسِ تو باشد. دلت را خوش نکن، به هیچ چیز! قبل از اینکه هر چیزی را خواستی لمس کنی، کمی دستت را فشار بده، وَ بدان مشکلات زندگی به مراتب بدتر از این دردِ خفیف وَ سطحی ست.. اینطور یاد می گیری با هر دردی جا نزنی. مسئولیت راجزء به جزء برایش تعریف می کنم، معنای تعهد را اگر حتا شده جهان را بگردانمش اینکار را می کنم تا بفهمد هر آدمی را با تعهدهاشان می شناسند ،تعهدِ به خود، به آرزوهایش، به قول ها و قرارهایش.. موهایش را می بافم ، گوشواره های آویز گوشش میکنم و می گویم، باید همیشه زیبا باشی، حتا مواقعی که در دلت یک پرنده هم نداری.. می گذارم آشپزی کند، صورتش را با موادِ رنگیِ خوراکی رنگی کند وَ با صدای بلند بخندد، موسیقی را زیاد کند ، و آواز بخواند، بعد آرام در گوشش می گویم: زندگی همین قدر هم ساده و جذاب است..
برایش باید و نبایدی تعیین نمیکنم ، و یادش میدهم برود در دلِ زندگی، خطر کند، بترسد، اما بماند.. ”
هر دختری باید
ماندن را
قوی بودن را

ﺩﻟﻢ ﺑﺮﺍی ﺩﺧﺘﺮﺍﻧﻪ ﻫﺎی ﻭﺟﻮﺩﻡ تنگ ﺷﺪﻩ،

ﺑﺮﺍی ﺷﻴﻄﻨﺖ ﻫﺎی بی ﻭﻗﻔﻪ،

ﺑﻴﺨﻴﺎلی ﻫﺎی ﻫﺮ ﺭﻭﺯﻩ،

ﻧﺎﺯ ﻭ ﻛﺮﺷﻤﻪ ﻫﺎی ﻣﻦ ﻭ ﺁﻳﻨﻪ

ﺧﻨﺪﻩ ﻫﺎی ﺑﻠﻨﺪ ﻭ بی ﺩﻟﻴﻞ،

ﺑﺮﺍی ﺁﻥ ﺍﺣﺴﺎﺳﺎﺕ ﻣﻬﺎﺭ ﻧﺸﺪنی!

ﺣﺎﻻ ﺍﻣﺎ،ﺩﺧﺘﺮﻙ ﺣﺴﺎﺱ ﻭ ﻧﺎﺯﻙ ﻧﺎﺭنجی ﺩﺭﻭﻧﻢ ﭼﻪ بی ﻫﻮﺍ ﺍﻳﻦ ﻫﻤﻪ ﺑﺰﺭﮒ ﺷﺪﻩ!

ﭼﻪ ﻗﺪی ﻛﺸﻴﺪﻩ ﻃﺎﻗﺘﻢ!ﺿﺮب اﻫﻨﮓ ﻗﻠﺒﻢ ﭼﻪ ﺁﺭﺍﻡ ﻭ ﻣﻨﻄقی ﻣﻴﺰﻧﺪ!

ﭼﻪ ﺷﻴﺸﻪ ﺍی ﺑﻮﺩﻡ ﺭﻭﺯی،ﺣﺎﻻ ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﺳﺨﺖ ﺷﺪﻥ ﻫﻢ ﺭﺿﺎ ﻧﻤﻴﺪﻫﻢ!

ﺑﻪ ﺳﻨﮓ ﺷﺪﻥ می ﺍﻧﺪﻳﺸﻢ،ﺍﻳﻨﮕﻮﻧﻪ ﺍﻃﻤﻴﻨﺎﻧﺶ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺍﺳﺖ!

ﺟﺎی بستنی یخی ﻫﺎی ﺩﻭﺭﺍﻥ ﻛﻮﺩکی ﺍﻡ ﺭﺍ ﻗﻬﻮﻩ ﻫﺎی ﺗﻠﺦ ﻭ ﭘﺮ ﺳﻜﻮﺕ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ!

ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﻟﺤﻦ ﺣﺮﻓﻬﺎﻳﻢ ﺍﻳﻨﻘﺪﺭ ﺟﺪﻱ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﻡ ﺣﺴﺎﺏ ﻣﻴﺒﺮﻡ …

ﺩﺭ ﺍﻭﺝ ﺷﺎﺩی ﻫﻢ ﻗﻬﻘﻬﻪ ﺳﺮ نمی ﺩﻫﻢ! ﻭ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻪ ﻟﺒﺨﻨﺪی ﺍﻛﺘﻔﺎ ﻣﻲ ﻛﻨﻢ!

ﭼﻪ ﭘﻴﺸﻮﻧﺪ ﻋﺠﻴﺒﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻠﻤﻪ “ﺧﺎﻧﻢ” !!!

ﻫﻤﻴﻦ ﻛﻪ ﭘﻴﺶ ﺍﺳﻤﺖ می نشیند.ﺗﻤﺎمی ﺳﺮ ﺧﻮشی ﻭ بیﺧﻴﺎلی ات ﺭﺍ ﺍﺯ ﺗﻮ ﻣﻴﮕﻴﺮﺩﻭ ﺑﻪ ﺟﺎﻳﺶ ﻭﺯﻧﻪ ﻭﻗﺎﺭ ﻭﻣﺘﺎﻧﺖ ﺭﺍ ﺭﻭی ﺷﺎﻧﻪ ﺍﺕ می ﮔﺬﺍﺭﺩ!

ﻧﻪ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺗﻤﺎﻣﻲ ﺍﻳﻨﻬﺎ ﺑﺪ ﺑﺎﺷﺪ، ﻧﻪ! ﻓﻘﻂ ﺧﺪﺍ ﻛﻨﺪ ﻭﺯﻧﺸﺎﻥ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺳﻨﮕﻴﻦ ﻧﺸﻮﺩ ﻛﻪ ﺩﺧﺘﺮﻙ ﺣﺴﺎﺱ ﻭ ﺷﻴﺮﻳﻦ ﺩﺭﻭﻧﻢ ﺯﻳﺮ سنگینی ﺁﻥ ﺑﻤﻴﺮﺩ …

امروز شاید روز من نباشد، اما من همان دختر دیروزم

سرِ من یه سمساری قدیمی و شلوغ پلوغه که توش همیشه جنگه…
بین امید و ناامیدی…
بین خنده و گریه…
بین رسیدن و نرسیدن…
بین ولش کن و تو می‌تونی..
توی سر من همیشه هزار تا زنِ کولی دارن کِل می‌کشن، همیشه دو نفر دارن سر قیمت یه قاب عکس قدیمی چونه می‌زنن، همیشه یه با احتیاط برانید داره قدم می‌زنه…
دلم یه موزه‌ی قدیمیه…
یه موزه‌ای که فقط یه نفر رو برای دیدن داره…
توی دل من نگاه تو ریخته رو در و دیوارا…
توی دل من هوا پره از کشش افقی لبای تو…
پره از بزن بریما…
توی دل من همیشه هزار تا نظامی دارن یک صدا میخونن پایان شبِ سیه سپید است…
شاید برای همینه کهمن هیچوقت دختر عاقلی نبودم…

متن زیبا درباره دختر

متن درباره دختر ؛ جملات کوتاه و طولانی در مورد دختر قوی و دختر بودن

چه پدری بشوی تو پر صلابت پر جذبه قاطع و پر نفوذ…
چه پدری بشوی تو…
چه پدری از دل مادر دخترت دربیاوری…
آن زمان که چین میان دو ابرو می اندازی میگویی نه…
همین که من می گوییم…
منطق میگذاری دلیل میشماری…
قانع می کنی…
چه دختری بشود دختر تو…
پر از غرور سرافراز و پر حیا نفس نمی کشد…
بی اذن تو جان می دهد برای لبخندهایت…
برای اخم کردن های مردانه ات برای گرمی دستانت…
چه عشقی بشود آن عشق که تو در سینه بپذیری …
بجنگی برایش چه معشوقیست آن که هوش از سر تو برده است …
چه خانمی بشود دخترت …
دختری که تحت تربیت تو قرار می گیرد…
سخت می گیری برای الماس کردنش برای گوهر ماندنش…
آخ که چه پدری بشوی تو…

هر دختری مرزهایی دارد
برای دست هایش
برای موج موهایش
برای قلبش
و اگر مرزهایش را برای کسی بشکند
و اگر از مرزهایش عبور کنی
باید مرد باشی
باید پای تمام جمله ها و رفتارهایت باشی
قصه ی زنده به گور کردن دختر ها را شنیده ای؟
دختر ها خود را از درون زنده به گور میکنند

وقتى براى کودکانتان اسم انتخاب میکنید
خیلى دقت کنید
مخصوصاً اگر دختر بود ،
ماه ها بشینید و فقط فکر کنید
اسمى که انتخاب میکنید
مى شود نقطه ضعفى براى ناز کردن هایش
مى شود خنده گوشه لبش در هنگام ناراحتى
مى شود بهترین حس دنیا
وقتى از دهان عشقش مى شنود
حواستان باشد اسمى انتخاب کنید
که کَسْرِه ،زیاد به آن نیاید
و اِلا دخترتان را با هر کسره ،
مال خودشان میکنند
اما تا میشود اسمش همراه با “میم” مالکیت زیبا شود
چون دخترتان روزى چندصدبار میتواند از نو عاشق شود…

و جهان عاشق چشمان سیاهت شده است

و خدا قاریِ قرآن نگاهت شده است

حیف موهای بلندت که کوتاه کردی

حیف که در کار خدا باز دخالت شده است

دلم برایِ دخترکِ درونم تنگ شده …
دخترکی که بایک لواشک و عروسک ، ذوق می کرد …
یا دغدغه ی روزانه اش ، رنگِ لاکِ ناخون هایش بود …
همان دخترکی که خنده هایش ؛ کودکانه و نگاهش ؛ دلنشین بود …
دخترکی که معصومیتش را ، از راه رفتنش می شد تماشا کرد …
گاهی دلم از قوی بودنم می گیرد …
دلم میخواهد دوباره همان دخترک ظریفی باشم که با یک نگاه ، می شکست … اما نه از درون ،
صدای شکستنش را بغض می کرد ، و با اشک هایِ دانه دانه اش ، دل‌ِ دنیا را می لرزاند …
قوی بودن ؛
همیشه هم خوب نیست !!!

نرگس صرافیان

باید برای داشتنت میدویدم،
زمین میخوردم،
بلند میشدم و ادامه میدادم…
باید برای داشتنت قید زمین و زمان را میزدم.
اما خواستم برایت بنویسم.
برای داشتنت قیدِ خنده هایم را زدم.
یک دختر وقتی چشمهایش نمیخندد
یعنی روزگارش خوب نیست.
یعنی دنیایش سیاه است و حال و هوایش ابری!
خواستم برایت بنویسم،
من برای داشتنت خودم را از دست دادم.
وکاش تو وسطِ تمامِ این دویدن ها روبرویم نمی ایستادی…
کاش نمیگذاشتی زانوهایم خم شوند،
زخمی شوند،
خسته شوند…
دلم میخواست برایت بنویسم.
من برای داشتنت قیدِ چشمهایم را زدم!
حالا تمام جهانم تیره و تار است.
و اما تو…
کاش برای چشمهایم یک قدم برمیداشتی.
آخر برایت نوشته بودم:
چشمهایم خانه ی امن توست!

متن درباره دختر بودن

متن درباره دختر ؛ جملات کوتاه و طولانی در مورد دختر قوی و دختر بودن

دلم دخترکی را میخواهد.. که ندارمش..!
دخترکی که تمامِ شیطنت هایِ نکرده ام را به وجودش تزریق کنم…!
که تمام آرزوهایِ بر باد رفته ام را در دویدن هایِ گاه و بیگاهش برآورده کنم..
نازدانه ای با موهایی بلند.. و چشمانی درشت و معصوم…
گاهی گوشه ای می نشینم و خیال میکنم که او با نگاه کودکانه اش روبرویم نشسته..
دست می برم به موهایش و تمام رویاهایم را میان موهایش می بافم…
دستانِ کوچکش را میگیرم و با او تمام خیابان هایِ نرفته ی شهر را با افتخار ، قدم می زنم…
برایش تمامِ عروسکهای نداشته ی کودکی ام را می خرم..
تمام بازی هایِ نکرده ی بچگی ام را می کنم… و تمام قربان صدقه های نرفته ام را برایش می روم…!
فکرش را بکن؛من دخترکی را کنار خودم داشته باشم که شبیه کودکی ام باشد…
لبریز شوخی و بازی و شیطنت… !
آنوقت تمام جاهایِ خالیِ بچگی ام را برایش پر می کنم…
جوری برایش تکیه گاه میشوم که تمام دنیا حساب کار دستشان بیاید…
جوری شاد نگهش میدارم.. که چشم و دلش از عشق و محبت هایِ بیگانه سیر باشد…
جوری مراقبش خواهم بود .. که از هیچ غریبه ای نترسد…!
برایش امن ترین آغوشِ جهان خواهم شد…
آنقدر عاشقش خواهم بود که دنیا از تبعیض هایش شرم کند..
به حرمتِ وجود مقدسش، یک تنه مساوات را برقرار خواهم کرد…
من میدانم چطور می شود یک دختر را خوشبخت ترین آدمِ روی زمین کرد..
من دنیایِ صورتیِ دختران را خوب می شناسم..
افسوس اما… من تمام شرایط را دارم… به غیر از همان دُردانه ی شیرین و دوست داشتنی … !
بدونِ او که نمیشود اینهمه خوشبخت بود…!
آری…
بدونِ او نمی شود برایِ جهان کاری کرد….!!!

دختر معجزه ایست که
بعد از آفرینش آن
تمام فرشتگان
بی اختیار کف زدند
دخترها فرشته نیستند
فرشته ها میخواهند دختر باشند
آری
دخترداشتن
سعادت میخواهد!

همه ى دخترها
یک بار
یک روز
یک جا
تمامِ گذشته شان را
با موهایشان تراشیده اند!

دلـــ م

رُمـآטּِ عاشقانهـ میخــواهد

که تـــ ـو

آن پسرکِ بالـآ بلــ ـند ِ سینهـ ستـَ ـبرَش بـآشی

و مَـ ـن

دخــ ـترکی سر بـه هـَـ ـوا

کـه با تمـآمـِ سر بـه هــ ـوا بودטּ ـهایـَش

به راه آورد تـــو و دلــَ ـت را . . . !!!

من یک دخترم
خالقم به نامم سوره نازل کرد
من یک دخترم…
در تقویم روزی به نامم ثبت کردند…
با تمام مردانگی هایت هیچگاه نمیتوانی بفهمی رنگ صورتی برایم یک دنیاست…
نمیتوانی بفهمی عشق به لاک قرمز را…
گریه کردن بدون خجالت…
نماز با چادر سفید…
درک کردنش درتوانت نیست
منم لیلای عشق و زلیخای انتظار…
من دخترم…
چرک نویس هیچ احساسی نمیشوم…

مـن
تنها کمی متفاوتم
وقتی تمام ِ دردهای دنیـا
روی ِ شانه های ِ دخترانه ام
کوه می شود …
مـن به پهنای تمام کوه پایه ها
لبخنــد می زنم …

این روزها زندگی می کنم …در خیالم …
من در خیال خود در کنارتو زندگی می کنم …
تویی که با بند بند وجودت عاشق منی …
من عشق آشکار تو …و تو…تو تا ابد عشق پنهانی من …
تو با تمام وجود عاشق منی …. و من …من چه بی اعتنا به عشقت …
کنار تو زندگی می کنم با عشق …با عشقی که فقط تو می دانی…
فقط تو …فقط و فقط تو می دانی که من عاشقانه دوستت دارم …
من عاشقم …عاشق تویی که نیستی…
از خیال رها می شوم… تو نیستی …تو نیستی و من …
من همان دختر بی معشوقم …دختری که عاشق نشد است …دختری تنها …
دست نوشته ای از…

” دختر بچه ها ” را همه دوست دارند !
از برقِ چشمانِ معصومِ هیچ دخترکی ، نمی توان ساده عبور کرد .
نمی توان لبخند های ملیح و کودکانه شان را دید و قربان صدقه شان نرفت .
نمی توان شیطنت و شیرین زبانیِ شان را دید و دیوانه وار و از صمیمِ قلب ، در آغوششان نکشید .
نمی توان ظرافت و زیباییِ خدادادیِ شان را تحسین نکرد !
دختر بچه ها معجزه هایِ بی بدیلِ آفرینش اند ،
عناصری مهم و حیاتی برایِ ادامه ی بقا ،
که با حضور و وجودِ مقدسِشان ؛
زمین و زمانه ، جانی دوباره می گیرد .
که تا باشند ؛ می توان ادامه داد ،
که تا هستند ؛ می توان زندگی کرد …

دنیای یه دختر به پیچیده ترین شکل ممکن سادَست.
کافیه با دقت نگاش کنی.
دخترایی که مشکلات زیادی رو پشت سر گذاشتن یا موهای خیلی کوتاه دارن یا خیلی بلند.
آخه ، موی دخترا ، قلب دومشونه!
هر بار جلوی آیینه ، لا به لای تار های سیاه موهاشون پیِ داستان های ناتموم دلشون میگردن.
هر بار که موهاشونو شونه میزنن ، سختی هایی که کشیدن ، مردی رو که از دست دادن و حتی ! قلب ِ شکسته ِ فراموش شدشون رو به یاد میارن.
وقتی موهاشونو میبافن ، بند به بند ، گیس به گیس غم هاشونو پشتش قایم میکنن.
برای همینه که دخترای قوی ، یا موهای خیلی کوتاه دارن یا خیلی بلند.
یا موهاشونو کوتاه کردن و برای همیشه خودشونو‌ از اون حس ِ تلخ خلاص کردن ، یا برای فراموش نکردن گذشته تصمیم گرفتن هر روز باهاش زندگی کنن!
آخه دنیای دخترا ، به پیچیده ترین شکل ممکن سادست!

متن درباره دختر قوی

متن درباره دختر ؛ جملات کوتاه و طولانی در مورد دختر قوی و دختر بودن

دخترانه بودنت را دوست دارم
اینکه می توانم
موهای بلندت را
تار به تار
با لذت ببافم
و میان هر گره اش
هزاران بار دل ببازم
اینکه می توانم
از لاک ناخن هایت
برای رنگ گل ها استفاده کنم
و از ظرافت اندامت بردارم
تا بال برای پروانه ها بسازم
دخترانه بودنت را دوست دارم
وقتی نگاه مخملیت
جایی برای شکفتن آرزوهاست
و صدای نازکت
راهی برای به لکنت انداختن قلب ها
دخترک
هر لحظه لبخند تو را
در باغچه دلم کاشته ام
تا عاشقانه ترین سیب های دلم
منتظر گاز اشتیاق تو باشند
حالا جلوتر بیا
و مرا گاز بگیر
که یک درخت توت در دلم
ذوق روییدن دارد

من دخــــتر هستـم …

ظریف ترین و با احساس ترین موجـود…

کســی که خدا برای آفریدنــش وقـت گذاشتـه است…

کسـی که مـادر تمــام عروسک هاست ..

کسی که اشــک هایش شمـرده میشــود…

مــــن دخــــتر شدم…

تا با تــــمام وجودم عاشـق یه نـــفر باشم، فقط یه نفر…

من دخــــتر شدم…

تا با احســاسات قشــنگم آرومــش کنم…

من دخـــــتر شدم…

تا تکــــیه گاه خســــتگی های یه مــــرد باشم…

من دخـــــتر شدم…

تا به یـــه نوزاد زنــــدگی ببخـــــشم…

به ســـلامتی دخــــترای سرزمینــــــم

دختــ ــر باش

دخترونه نــ ـاز کن

دخترونه فکــ ــر کن

دخترونه احســ ــاس کن

دخترونه استدلــ ــال کن

دخترونه زندگــ ــی کن

اما بدون غـم رو به اشتباه تو فرهنگ دخترونه تو جا دادن

عاشـ ــق شو، که زندگــ ــی کنی

یک عمــ ــر، زندگـــ ــی کنی

دختر خلقـــــــــت عجـــیبــی اسـتــــــــ

چشــــم هــایــش را کــه مــیبنــدی

دیــد دلــش بــیشتــر مــی شــود

دلــش را کــه مــی شــکنــی

باران لــطـافتـــ از چــشمــ هــایش ســرازیــر

انــگار درسـتــــ شــده تــا

روی عـشـق را کــم کــند

من دخــــتر هستـم

ظریف ترین و با احساس ترین موجـود

کســی که خدا برای آفریدنــش وقـت گذاشتـه است

کسـی که مـادر تمــام عروسک هاست

کسی که اشــک هایش شمـرده میشــود

مــــن دخــــتر شدم

تا با تــــمام وجودم عاشـق یه نـــفر باشم، فقط یه نفر

من دخــــتر شدم

تا با احســاسات قشــنگم آرومــش کنم

من دخـــــتر شدم

تا تکــــیه گاه خســــتگی های یه مــــرد باشم

من دخـــــتر شدم

تا به یـــه نوزاد زنــــدگی ببخـــــشم

به ســـلامتی دخــــترای سرزمینــــــم

من یه دخترم

با احساسات دخترانه

سختم نکنید

مهربانم

سنگم نکنید

ساده ام

پیچیده ام نکنید

عشق و اندیشه در جانم است

مسخره ام نکنید

دلم برای دخترانه های وجودم تنگ شده

برای آن احساسات مهارنشدنی

حالا اما

دخترک درونم چه بی هوا این همه بزرگ شده

چه قدی کشیده طاقتم

چه شیشه ای بودم روزی،حالا اما

به سخت شدن هم رضا نمیدهم

به سنگ شدن می اندیشم

اینگونه اطمینانش بیشتر است

من یــــــــــه دختــــــــــرم

نه چشــــم هــــای ابــــی دارمــــ

نه کفـــــــش پاشنه بلنـــــــــــــد

کتــــــــــــــــونی میپوشم

رو چمـــــــــنا غلـــــت میزنم

خالصــــــــــــــــانه همینم

مـــــــــــــن دختــــــــــــــــــرم

مَن از نَســــل لِـــــیلی ام
مَن از جِنـــس شــــیرینَم

مَن دُخــــــترم
با تمام حساســـیت های دُخترانه ام
با تَلنگری بارانـــی میشوم

با پُــــــشت کردنی ویــــــران میشوم
به راحَتی وابَــــــسته میشوم
با پیــــــروزی به اُوج میرسم

هنوز هم باعروسک هایم حرف میزنم
هنوز هم برایشان لالایی میخوانم
هنوز هم با مداد رنگی رویاهایم رابه تصویر میکشم

اری من دخترم از نسل لیلی از جنس شیرین

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه گوناگون

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


دانلود آهنگ خاص و بی نظیر اجتماعی سارینا از شاهین نجفی