یاد مان عبادت


یاد مان عبادت

دیر هنگامی ست که زمستان دیگر آزارمان نمی دهد. پر بهاست زمستان در صومعه قدیمی. یاداشتی از زانو های جا مانده فرش های صو معه را عطر اگین ساخته. ترس مرگ و خلوتی صومعه مرد عابد را گیج ساخته عبادت...

دیر هنگامی ست که زمستان دیگر آزارمان نمی دهد.
پر بهاست زمستان
در صومعه قدیمی.
یاداشتی از زانو های جا مانده
فرش های صو معه را عطر اگین ساخته.
ترس مرگ و خلوتی صومعه
مرد عابد را گیج ساخته
عبادت کننده منتظر مرگ .
چرا مرگ را منتظر
فقط خود می دانست.
بعد از مرگ فنجان چای حقوق می داد.
میراث تربیت.
بد سابقه ای بود.
مرد سابقه اش را به دختر بزرگترش سپرد.
دختر از ناچاری به مرد زندانی امانت داد.
و بهای آن را به جویبار در کوهستان بخشید.
سرا پرده فعال در برزخ
جویای کودکان سر چشمه بود.
آبی نبود تا تناول شود و
سنگینی نیاورد..
خریدارم
سرگردانی های نوجوانان که
بهشت برای نوجوانان نگهبان ندارد..

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


یک نشانه مهم زوال عقل در سالمندان