جامعه


جامعه

+این صدا را از کجا می شنوم؟ +ای صدا نامت چیست؟ _نام من جامعه است +این همه خشم چرا؟ _هر چه میخواهی نامش بگذار _من به او نام حقیقت می دهم! این را گفت سپس فریاد زد _مرگ بر هرکه قلم دستش هست!!!...


+این صدا را از کجا می شنوم؟
+ای صدا نامت چیست؟
_نام من جامعه است
+این همه خشم چرا؟
_هر چه میخواهی نامش بگذار
_من به او نام حقیقت می دهم!
این را گفت سپس فریاد زد
_مرگ بر هرکه قلم دستش هست!!!
_مرگ بر هرچه هنر نامش هست!!
_مرگ بر هرکه هنرمند شده!!
خشم در چشمانم
+با خودم می‌گفتم لال بودن عجب مغتنم است!!
صحنه ای دیدم عجیب
کاغذی را برداشت
شروع به خواندن کرد!!
با صدایی که رساتر می شد:
_مشکلاتم می شود حل گر هنر
_گور خود را گم کند از جامعه
_هرچه را من می کشم از هنر است.
_لعنت ما بر هنر
_لعنت ما بر هر آنکس که اندیشه کند
_جامعه گله شده!!
_چوپان می خواهیم!!
_نی نوازی هنر است
_و هنرمند فقط یک نفر است
_چوپان است!!
_من حقیقت هستم!!
_همگی با هم بگویید که ما
_تابع چوپانیم
+ناگهان من گفتم
+مرگ بر بی هنری!!
_مرد فریاد بلندی زد و گفت
_او گرگ است
_کجایی چوپان!!
_همگی دور شوید از این گرگ
_دست در گوش کنید
_مغزِ ما را می خورد!!
ناگهان تیری به سمتم آمدم
آخرین چیز که دیدم
این بود
نی نوازی قاتل
وقتی بیدار شدم فهمیدم
خواب آینده را می دیدم!!

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


جدیدترین عکس های 00:00 عاشقی با متن های رمانتیک