بت خانه
کنار رود زیر نور ماه نفسهای دلتنگی درست در پایین منطقه شهر بالاترین ساز خیالت را مینوازم صدای بازی بچگان نوای لبخندهای گل رویان سکوت بگذار خیال توراهم آب رود برد من از مرگ صوفی واهمه دارم...
کنار رود
زیر نور ماه
نفسهای دلتنگی
درست در پایین منطقه شهر
بالاترین ساز خیالت را مینوازم
صدای بازی بچگان
نوای لبخندهای گل رویان
سکوت بگذار خیال توراهم آب رود برد
من از مرگ صوفی واهمه دارم
کدامین لیخند را نقاشی کنم
کدامین دست را بفشارم
کدامین گیسوان را نوازش کنم
مگر نگفتمت سرای من روی توست
صدای جام را شنیده ای
قسم به جان تو اگر شود
بتخانه را بپا میکنم از قامت روی تو
زیر نور ماه
نفسهای دلتنگی
درست در پایین منطقه شهر
بالاترین ساز خیالت را مینوازم
صدای بازی بچگان
نوای لبخندهای گل رویان
سکوت بگذار خیال توراهم آب رود برد
من از مرگ صوفی واهمه دارم
کدامین لیخند را نقاشی کنم
کدامین دست را بفشارم
کدامین گیسوان را نوازش کنم
مگر نگفتمت سرای من روی توست
صدای جام را شنیده ای
قسم به جان تو اگر شود
بتخانه را بپا میکنم از قامت روی تو