(سرما )


(سرما    )

(سرما+ ++) نیاز دارم بمیره بغض تو سینه یا بشه رسوب کف دست , پینه میبینم خودمو تو عمق تاریکی میخوره بم نور از راه باریکی همراه نور میکنم پرواز همرامه یه صوت یه جور آواز صدام میکنه اون نغمه...


(سرما+ ++)

نیاز دارم بمیره بغض تو سینه
یا بشه رسوب کف دست , پینه

میبینم خودمو تو عمق تاریکی
میخوره بم نور از راه باریکی

همراه نور میکنم پرواز
همرامه یه صوت یه جور آواز

صدام میکنه اون نغمه با نور
فک کنم هستن هردو یک جور

بم میگه بیا عشقت همینجاست
خم هارو ولش کن سمت راه راست

نه روحی هستم نه جسمی اینجاست
این منم خودم خودم همه جاست

غم ها و شادی مثبت و منفی
باهمن تو صلح , ندارن جنگی

ترکیب رنگ ها فاصله در هم
جاده های ساف جاده های خم

نبودش وصلی , جدایی از هم
دنیای اول احترام به هم

بالایی بودش کنار پایین
فهمیدم راهو , اول راهییم

چشمام بازه ذهنم تو روئیا
فهمیدیم سؤالو جوابه دونیا

شادی هستش کنار بغض
میانه بود عامل رشد

جسمم تو برفه دستمه سرما
تبدیل میکنم برفو به گرما

مرگو زندگیم هستش تودستام
زندگی کردم هربار تو مرگام

علتی داره هر عاملی
علت العلل مقصد روئیام
(پایان++ +)

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


اظهارات جدید رئیس موساد درباره توافق با حماس برای مبادله اسرا