«پرنده‌ی سیاه بزرگ» نگاه من را به مقوله مرگ تغییر داد


«پرنده‌ی سیاه بزرگ» نگاه من را به مقوله مرگ تغییر داد

لیلا مکتبی‌فرد، مترجم کتاب نوجوان «پرنده‌ی سیاه بزرگ» گفت: زمانی که این کتاب را ترجمه می‌­کردم، درست هم‌سن مادر بن در هنگام مرگش بودم ‌و دخترم دقیقا هم‌سن برادر کوچک بن بود. این کتاب به نوعی نگاهم را به مقوله مرگ تغییر داد؛ اینکه چگونه بعضی مرگ­‌ها را می‌­توان به راحتی پذیرفت؛ اما بعضی مرگ‌­ها هیچ‌وقت عادی نمی‌­شوند و تو همواره از خودت می‌­پرسی، «چرا؟!».

«پرنده‌ی سیاه بزرگ» نگاه من را به مقوله مرگ تغییر داد
به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، کتاب «پرنده‌ی سیاه بزرگ» نوشته اشتفانی هوفلر است که لیلا (رویا) مکتبی‌فرد آن را ترجمه و انتشارات طوطی (کودک و نوجوان انتشارات فاطمی) منتشر کرده است.
داستان کتاب درباره پسری به نام بِن است که روزی مادر او به شکلی کاملاً غیرمنتظره و ناگهانی می‌میرد. بن برای ما از نخستین روزهای پس از مرگ مادرش می‌گوید و اینکه چگونه او، برادر کوچکش کرومل و پدرش این فقدان را می‌پذیرند یا حتی نمی‌پذیرند. بن خاطرات مادرش را مرور می‌کند، موهای بلند قرمز و چشمان سبزش را به یاد می‌آورد و اینکه چطور از بلندترین درخت‌های شاه‌بلوط بالا می‌رفت. دیگر هیچ‌چیز مثل سابق نیست؛ با این حال زندگی قرار نیست به شکلی باری به هر جهت پیش رود. رویدادهایی تازه و شگفت‌انگیز در پیش است.
با مکتبی‌فرد درباره این کتاب، ترجمه آن و حس‌وحالش به وقت مطالعه داستان گفت‌وگویی کرده‌ایم که در ادامه می‌خوانید:

- چرا «پرنده‌ی سیاه بزرگ» را برای ترجمه انتخاب کردید؟
این کتاب در سال ۲۰۱۹ در شاخه رمان نوجوان، کاندیدای جایزه کتاب سال کودک و نوجوان آلمان شده بود. به طور معمول آثاری که برای این جایزه کاندیدا و در نهایت برنده می­‌شوند، چندان با استقبال نوجوانان مواجه نمی‌­شوند و از آنها با عنوان آثاری خاص و فاخر یاد می‌­شود که بیشتر مصادیقی از ادبیات متعالی و باکیفیت هستند؛ اما نکته‌­ای که باعث توجه من به این اثر شد، این بود که کتاب همزمان، یکی از انتخاب‌های هیئت مُنصِفِه نوجوان این جایزه هم بود.
برای اینکه قضیه کمی روشن شود باید توضیح بدهم که جایزه کتاب سال کودک و نوجوان آلمان رسته­‌های گوناگونی دارد: کتاب تصویری، کتاب مصور، رمان نوجوان، غیرداستان و رسته‌­ای نسبتاً متأخر که در آن گروهی از نوجوانان، خود یک رمان نوجوان را به عنوان اثر برگزیده آن سال معرفی می­‌کنند. این که یک اثر هم نظر هیئت منصفه بزرگسال را به خود جلب کند و هم هیئت منصفه نوجوان را، اتفاقی تقریباً نادر است که هر سال روی نمی‌­دهد.
کنجکاو شدم بدانم این چه اثری است که توانسته هم منتقدپسند باشد و هم مخاطب‌پسند. خواندنش را شروع کردم. از قضای روزگار، زمانی که مشغول خواندن این اثر بودم، دوستی برایم فراخوان شرکت در یک کارگاه ترجمه ادبی آلمانی به فارسی را فرستاد و من تصمیم گرفتم در این کارگاه شرکت کنم و برای نمونه کار بخشی از این کتاب را هم ترجمه و به‌عنوان ضمیمه درخواست شرکت در این کارگاه ارسال کردم. خوشبختانه در آن کارگاه پذیرفته شدم و ترجمه «پرنده‌ی سیاه بزرگ» را هم به عنوان پروژه این کارگاه انتخاب کردم. در همان فاصله با نشر طوطی مکاتبه و اثر را به انتشارات معرفی کردم،‌ خوشبختانه آنها هم با ناشر اصلی کتاب به توافق رسیدند و در نمایشگاه کتاب فرانکفورت ۲۰۱۹ کار خرید کپی‌رایت اثر نهایی شد و به این ترتیب تقریباً از اوایل سال ۲۰۲۰ رسماً کار ترجمه آن را شروع کردم.

- خواندن این کتاب آن هم با محتوای فقدان مادر، چه تأثیری بر نوجوانان دارد؟
من فکر می‌­کنم با وجودی که این کتاب با مرگ مادر بن آغاز می­‌شود؛ اما همان‌طور که چند جایی از داستان هم به آن اشاره می‌­شود، همزمان کتابی در ستایش زندگی هم هست! داستانی که در آن از عشق، دوستی، خانواده و طبیعت صحبت می­‌شود؛ بنابراین به همان اندازه که بر فقدان مادر تکیه می‌­کند، جلوه­‌های دیگری از زندگی را هم به نوجوان نشان می‌­دهد.

- خواندن این کتاب را به همه نوجوانان پیشنهاد می‌کنید یا تنها به کسانی که عزیزی را از دست داده­‌اند؟
خواه ناخواه باید پذیرفت که مرگ هم بخشی از چرخه حیات است و هر کسی روزی فقدان عزیزی را تجربه خواهد کرد. از این‌رو فکر می­‌کنم خواندن این کتاب نه فقط برای کسی که به‌تازگی عزیزی را از دست داده می‌­تواند کمک‌کننده باشد؛ بلکه به نوعی همه ما را برای اتفاق‌­های ناگواری که دیر یا زود ممکن است در زندگی­‌مان روی دهد، آماده می­‌کند.

- کمی از حس و حال خودتان و تأثیری که ترجمه این کتاب بر شخص شما داشت بگویید؟
راستش ترجمه این کتاب بی‌اغراق یکی از منحصربه‌فردترین تجربه­‌های زندگی من محسوب می‌شود. در آغاز که خواندنش را شروع کردم، همان‌طور که گفتم بیشتر از سر کنجکاوی بود و می‌خواستم بدانم این چطور داستانی بوده که هم نوجوان‌ها آنقدر دوستش داشته‌اند و هم منتقدان تشویقش کرده‌اند. بعد هر چه در آن پیش­ رفتم، داستان برایم شخصی­‌تر شد. میان خودم و مادر مرده بن، شباهت‌­های بسیاری می‌­دیدم و این باعث می‌­شد که به شدت با او احساس همذات­‌پنداری کنم.
زمانی که این کتاب را ترجمه می‌­کردم، درست هم‌سن مادر بن در هنگام مرگش بودم ‌و دخترم دقیقا هم‌سن برادر کوچک بن بود. من هم مانند مادر بن به رنگ‌­های زنده و شاد علاقه‌­مندم، ادویه‌­های شرقی را دوست دارم، کمی شلخته‌­ام و همیشه یک دسته کتاب کنار تختم روی هم تلنبار شده است. به‌علاوه به گل‌­ها و گیاهان خیلی علاقه دارم و یکی از بزرگ‌­ترین آرزوهایم این است که حیاطی داشته باشم تا بتوانم یک درخت گردو در آن بکارم. عاشق سیب­‌های بوسکوپی هستم که در ماه اکتبر می‌­رسند. درست همان نوع سیبی که مادر بن خیلی دوست داشت و بن درختش را در گورستان کنار مزارش کاشت.
تمام این شباهت­‌ها به‌علاوة تصور اینکه در این سن بچه­‌ام بی‌­مادر شود، در عین حال که بار روحی و عاطفی زیادی را بر من تحمیل می‌­کرد، باعث می‌­شد که بیش از پیش با داستان ارتباط برقرار کنم و تک‌تک واژه‌­ها و اصطلاحات فارسی به هنگام ترجمه آن از عمق وجودم درمی‌­آمدند. به جز آن، این کتاب به نوعی نگاهم را به مقوله مرگ تغییر داد. اینکه چگونه بعضی مرگ‌­ها را می‌­توان به راحتی پذیرفت؛ اما بعضی مرگ­‌ها هیچ‌وقت عادی نمی­‌شوند و تو همواره از خودت می‌­پرسی، «چرا؟!».

- انتخاب یک اثر برای ترجمه برای مترجمان ایرانی نسبت‌به مترجمان خارجی سخت‌تر است؟
پاسخ این پرسش به واقع داستانی است پُر آب چشم. اولین مشکل در همان ابتدای کار و به وقت انتخاب اثر برای ترجمه پیش می‌­آید. به عنوان یک مترجم که زبان مقصدش فارسی است، من ناگزیرم موقع انتخاب اثر، همزمان به چندین و چند نکته فکر کنم: اول از همه اینکه آیا این اثر اصلاً امکان انتشار در ایران را دارد؟ با توجه به خط‌قرمزهایی که ما در ایران داریم، نمی‌­توانیم به راحتی به سراغ هر موضوع و درون­‌مایه‌­ای برویم. در مرحله بعد یافتن ناشری معتبر که حاضر باشد اثر را با رعایت حق مالکیت معنوی صاحبان اثر منتشر کند، یکی از بزرگ‌­ترین چالش‌های مترجمانی همچون من است که به هیچ‌وجه حاضر نیستیم اثری را بدون پرداخت حقوق قانونی ناشر اصلی و نویسنده اثر منتشر کنیم.
به‌علاوه، شما وقتی اثری را به صورت قانونی خریداری می­‌کنید، به ناشر اصلی متعهد می‌­شوید که اثر را به طور کامل، دقیق و بدون هیچ دخل و تصرفی ترجمه و منتشر می‌­کنید؛ از این رو بعضی‌اوقات امکان اعمال بعضی اصلاحات و ممیزی‌­ها که به طور معمول باید درباره بعضی کتاب‌ها در ایران اعمال شود، عملاً وجود ندارد.
البته مشکلی که در چند سال اخیر رخ داده این است که با توجه به رکود بازار نشر و گرانی کاغذ و باقی هزینه‌­های انتشار کتاب، خیلی از ناشران خوب و معتبر حتی اگر با کمک بنیادهای فرهنگی و گرنت­‌های ترجمه از پس پرداخت هزینه­‌های رایت اثر بربیایند،‌ باز هزینه‌­های بعدی آن‌چنان کمرشکن شده است که سال به سال انتخاب‌هایشان محدود­تر و مدت زمان انتظار برای انتشار کتاب و فرستادنش به بازار طولانی‌­تر می­‌شود؛ برای مثال خود همین «پرنده‌ی سیاه بزرگ» بیش از یک سال‌ونیم در نوبت چاپ قرار داشت.
آخرین مشکل پایین بودن و به بیان دیگر ناچیز بودن مقدار حق­‌الترجمه در ایران است؛ به نحوی که شما نمی‌­توانید فقط با تکیه بر درآمد حاصل از ترجمه کتاب، گذران کنید و باید حتماً در کنار کار ترجمه، شغل و درآمد ثابت داشته باشید وگرنه از پس هزینه‌­های زندگی برنمی‌­آیید.
ناگفته نماند، با این حال من همچنان به کار ترجمه برای کودکان و نوجوانان عشق می­‌ورزم و هر بار که اثر جالب و برجسته‌­ای را می‌­خوانم،‌ ناخودآگاه در ذهنم به دنبال معادل فارسی برای جمله‌­ها و واژه­‌هایش می­‌گردم و به این فکر می‌­کنم که این داستان به زبان فارسی چطوری می‌­شود و چه بازخوردهایی می‌­تواند داشته باشد!

- آیا با نشر طوطی همکاری خوبی در زمینه ترجمه و انتشار کتاب «پرنده‌ی سیاه بزرگ» داشتید؟
از نشر طوطی به دلیل تلاش مجدانه­‌شان برای انتشار قانونی بهترین آثار کودک و نوجوان در ایران سپاس‌گزارم. با وجود تمامی مشکلات اقتصادی پیش روی نشر ایران، بعضی ناشران از جمله «طوطی»، بسیار تلاش می‌کنند که از جاده انصاف و حرفه­‌ای‌­گری خارج نشوند. این به زعم من در آشفته‌بازار امروز نشر ما گوهری کمیاب است که باید قدر آن را دانست.

- با توجه به تمام این مشکلات و مصائبی که برشمردید، چرا همچنان به گفته خودتان این‌طور به کار ترجمه عشق می‌­ورزید؟
ترجمه و بویژه ترجمه برای کودکان و نوجوانان، درِ دنیای دیگری را به روی آنها می­‌گشاید و باعث می­‌شود که کودکان و نوجوانان با فرهنگ‌­ها و اقلیم­‌های گوناگونی آشنا شوند. آن‌جایی که داستان‌ها به ارزش­‌های جهان­‌شمول یا مصائب و مشکلات بشری می‌­پردازند، کودکان و نوجوانان درمی‌­یابند که در درک برخی موقعیت‌­های دشوار یا رعایت بعضی ملاحظات تنها نیستند و این مسائل مبتلا به تمامی کودکان و نوجوانان در سراسر دنیاست.
مسائلی مانند عشق، مرگ، فقر، هویت، معلولیت،‌ دوستی، خانواده و ... در عین تفاوت‌­های فرهنگی می­‌توانند جلوه‌­های یکسانی داشته باشند و می‌­توان بخشی از این جلوه‌­ها را در آثار ادبی گوناگون دید. به‌علاوه ترجمه باعث غنای زبان و ادبیات مقصد نیز می‌­شود؛ زیرا هم به نویسندگان و هم به کودکان و نوجوانان ایده می­‌دهد. به‌شخصه بخش بزرگی از سواد ادبی‌­ام را مدیون آثار ترجمه­‌شده‌­ای هستم که در کودکی و نوجوانی‌­ام خواندم و خیلی از اطلاعاتی که درباره سیستم آموزش و پرورش، جغرافیا، مناسبات خانوادگی و تاریخ باقی کشورها دارم از طریق مطالعات آثار ادبی آن کشورها فراهم شده است. به خوبی به یاد می‌آورم که چگونه خواندن آثار اریش کستنر باعث شد تا با سیستم پست یا راه‌آهن کشور آلمان یا حال‌وهوای مدارس شبانه‌روزی در این کشور آشنا شوم و وقتی به این فکر می‌کنم که آثاری که من ترجمه می‌­کنم هم احتمالاً همین تأثیر را بر کودکان و نوجوانان این نسل دارد، موجب می‌­شود در انجام کار ترجمه مصمم‌­تر ­شوم.

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه رسانه کودک

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


روی کلید واژه مرتبط کلیک کنید

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


«اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج»، بهترین دعا و ظهور بزرگ‌ترین جایزه لیله الرغائب...