جار و جَنجال

کائنات نیکی سُرائی نیکی یابی ایده آل گر به شر آزی یقیناً ماحصل ها ابتذال وصلِ خِیر گردی وصال آیی نهایت اتصال غیر آن گردی یقینا دست بیازی اختلال ابتذال و اتصال و اختلال و ایده آل اختیاریست انتخابِش...
کائنات نیکی سُرائی نیکی یابی ایده آل
گر به شر آزی یقیناً ماحصل ها ابتذال
وصلِ خِیر گردی وصال آیی نهایت اتصال
غیر آن گردی یقینا دست بیازی اختلال
ابتذال و اتصال و اختلال و ایده آل
اختیاریست انتخابِش گر درآیی اعتدال
از بد اقبال رسیدم بر بدی پس بیخیال
پایمالِ شانِ لاهوتیست میارید زین مثال
خشتمال در خشکسالی جز عبث گوئی چه قال
دستمال را دست بمالی نزد آب یابی خیال
شرح حال دستفروشان نزدِ زرگر شد محال
قیل و قال ماند زِ نزد قاضی آری لایزال
مستِ لایعقلِ استدلال نباشد انفعال
فردِ مستأصل معطل را سِزا کی اعتدال
جنگل و انگل نباشند مثل هم بادا محال
کی توان گفتا نفائس فاقدانند ارتحال
شعله ای گر کینه خیزد بی ثبات است اشتعال
همچو حمالی را مانَد حمل بار است اشتغال
اهلِ بداقبال را اقبالست کمالِ انفعال
تیز بالِ آسمانهاست انتهایش انفصال
خردسالان را سزایِ بازیگوشی بیخیال
گر کهنسالی مباش در فکر افزون خیال
حافظا آشفته حالی راهی شو سوی شمال
جار و جنجال نامَرامیست نیکی کن اهل و عیال
حلولِ ماه ربیع الاول بر تمامِ مسلمین جهان
مبارکباد.
26 شهریور 1402
طبیب حافظ کریمی( لسان الحال )