سر به سجاده دل

بی گمان قلب هر انسان مأمن امن خداست امن یجیب المضطر عشق و عاشق هدیه از جانب الطاف خداست عشق را معنی کن. عاشقی همره توست شاید آن سوره که معشوق برآن بنهاد رخ گفتگویی بر سر عهد و قسم بر سر سجاده...
بی گمان قلب هر انسان مأمن امن خداست
امن یجیب المضطر
عشق و عاشق هدیه از جانب الطاف خداست
عشق را معنی کن. عاشقی همره توست
شاید آن سوره که معشوق برآن بنهاد رخ
گفتگویی بر سر عهد و قسم
بر سر سجاده خویش
هیچ ملت بر دل عارف ندید حرز و دعا
بر دل عاشق نشسته این دعا
عارفان عاشق اینند
که خود بر سر سجاده خدا را بینند
آن نمازی که من و تو خواندیم
فقط از معنی آن حمد و قنوتش خواندیم
عاشقان حمد و ستایش را به قلب دوخته اند
گوش کن که این حرف خداست
بر سر هر راه که تغییری بود
تو بدان عشق که آن راه همان تغییر است
شهر غربت که نشان از غربت شهرش نیست
هر کجا رفته دلت آن شهر
شهر خداست
شهر دل است.
حافظ گفت
به شهر خود روم و شهریار خود باشم
هر کجا پا بنهی. یار تو هم صحبت ماست
بی گمان قلب غریب
جایگه امن خداست
امن یجیب المضطر
عشق و عاشق هدیه از جانب الطاف خداست
عشق را معنی کن. عاشقی همره توست
شاید آن سوره که معشوق برآن بنهاد رخ
گفتگویی بر سر عهد و قسم
بر سر سجاده خویش
هیچ ملت بر دل عارف ندید حرز و دعا
بر دل عاشق نشسته این دعا
عارفان عاشق اینند
که خود بر سر سجاده خدا را بینند
آن نمازی که من و تو خواندیم
فقط از معنی آن حمد و قنوتش خواندیم
عاشقان حمد و ستایش را به قلب دوخته اند
گوش کن که این حرف خداست
بر سر هر راه که تغییری بود
تو بدان عشق که آن راه همان تغییر است
شهر غربت که نشان از غربت شهرش نیست
هر کجا رفته دلت آن شهر
شهر خداست
شهر دل است.
حافظ گفت
به شهر خود روم و شهریار خود باشم
هر کجا پا بنهی. یار تو هم صحبت ماست
بی گمان قلب غریب
جایگه امن خداست