کلافه ام

کلافه ام عصبانی ام دردهایم باعث می شوند که راحت در آغوشِ گلوله ای که مرا کُشته گریه کنم گلوله ای که مثلِ پدرم رفتار می کند و به من می گوید لیاقتِ مرگ را داری ..... ناراحتم که در قدیم به دنیا...
کلافه ام
عصبانی ام
دردهایم باعث می شوند که راحت
در آغوشِ گلوله ای که مرا کُشته
گریه کنم
گلوله ای که مثلِ پدرم رفتار می کند
و به من می گوید
لیاقتِ مرگ را داری
.....
ناراحتم که در قدیم به دنیا آمده ام
حتی اگر از جدید ترین مادر
به دنیا آمده باشم.
.....
در زندگی
حرف های خوبِ زیادی زدم
حتی تشکر هم کردم از خدایانِ مرگ
که مراقبِ سلامتی خودشان هستند.
ولی آنها مرا نکُشتند
چون چشم های خوشحال و خونی ام را دیدند.
.....
کفش های پاره ام باعث شده
بهشت از زیرِ پایِ من در برود
جسدهای خونی و خوشحال نمایان شده اند
تصور می کنم که فقط دارم
یک خوابِ بعد از مرگ می بینم.
و ناگهان
درون قبرِ خودم
از خواب می پَرم
امیرحسین شاه علی
9ساله از کرج