سحر فراق

دردنوشتههام از آشنایی تا سحر فراق... روزام بهسختی سر میشه،شبا مگه سحر میشه بازم سیگار و درد و زخم،غم داره باخبر میشه... غصه داره در میزنه،فاصله فریاد میزنه سردرد میاد یواشیواش،قرصا چه بیاثر...
دردنوشتههام
از آشنایی تا سحر فراق...
روزام بهسختی سر میشه،شبا مگه سحر میشه
بازم سیگار و درد و زخم،غم داره باخبر میشه...
غصه داره در میزنه،فاصله فریاد میزنه
سردرد میاد یواشیواش،قرصا چه بیاثر میشه...
دوباره بیخوابیِ من،دوباره بغض و دلهره
دوباره زانو بهبغل،خیره چشام بهدر میشه...
باز درایِ بسته و من،قفله چشام رو عکسِ تو
یه مرد بازم تو آینه،خمیده از کمر میشه...
یهشاخه گل کنج اطاق،طاقتِمن طاقشده طاق
دیوار و در،عکسِ تو قاب،دوباره دردسر میشه...
مادر میگفت تو هوسی،باعث حبس نفسی
بابام میاد جلو چشام،چشام دوباره تر میشه...
میگفت به من رهگذری نمیدونست مادرِ من
اینجوریا یه عاشق از زندگی منزجر میشه...
بازم من و پرسه و شب،خیابونا پس کوچهها
بازم منم تو کوچهتون،اونیکه در به در میشه...
من از غمت حاملهام،نترس گلم مواظبم
دعام میگیره میدونم،بچم اینبار پسر میشه...
یهروز میفهمی منچطور،پیر شدم از غصهیِ تو
اونوقت شبو روزِ تو با،شعرایِمن بهسر میشه...
عروسِ بختِ من یهروز،تو هم تکو تنها میشی
میفتی باز بهیادِ من،چشات همیشه تر میشه...
موی سفید،چهره ی زرد،دستای لرزون رو ببین
نشونهیِ مرگِ منه،عشقیکه بیتو پَر میشه...
هر چه کشیدم از تو بود،پس زدی قلبم و چرا؟
مگه نگفتی عاشقی،عاشقی بیخطر میشه...؟
دست تو رویِ شونههام،جوونه زد ریشهیِ عشق
من نمیدونستم یهروز،دستت برام تبر میشه...
دختر یهروز مادر میشه،پسر یهروز پدر میشه
هرکی زده خورده یهروز،شاخه خودش تبر میشه...
اینکه میبینی رد میشه جوونی منتظرِ
پیرِ چشات شدم بسه،فاطمه کی سحر میشه...؟
منتظر
از آشنایی تا سحر فراق...
روزام بهسختی سر میشه،شبا مگه سحر میشه
بازم سیگار و درد و زخم،غم داره باخبر میشه...
غصه داره در میزنه،فاصله فریاد میزنه
سردرد میاد یواشیواش،قرصا چه بیاثر میشه...
دوباره بیخوابیِ من،دوباره بغض و دلهره
دوباره زانو بهبغل،خیره چشام بهدر میشه...
باز درایِ بسته و من،قفله چشام رو عکسِ تو
یه مرد بازم تو آینه،خمیده از کمر میشه...
یهشاخه گل کنج اطاق،طاقتِمن طاقشده طاق
دیوار و در،عکسِ تو قاب،دوباره دردسر میشه...
مادر میگفت تو هوسی،باعث حبس نفسی
بابام میاد جلو چشام،چشام دوباره تر میشه...
میگفت به من رهگذری نمیدونست مادرِ من
اینجوریا یه عاشق از زندگی منزجر میشه...
بازم من و پرسه و شب،خیابونا پس کوچهها
بازم منم تو کوچهتون،اونیکه در به در میشه...
من از غمت حاملهام،نترس گلم مواظبم
دعام میگیره میدونم،بچم اینبار پسر میشه...
یهروز میفهمی منچطور،پیر شدم از غصهیِ تو
اونوقت شبو روزِ تو با،شعرایِمن بهسر میشه...
عروسِ بختِ من یهروز،تو هم تکو تنها میشی
میفتی باز بهیادِ من،چشات همیشه تر میشه...
موی سفید،چهره ی زرد،دستای لرزون رو ببین
نشونهیِ مرگِ منه،عشقیکه بیتو پَر میشه...
هر چه کشیدم از تو بود،پس زدی قلبم و چرا؟
مگه نگفتی عاشقی،عاشقی بیخطر میشه...؟
دست تو رویِ شونههام،جوونه زد ریشهیِ عشق
من نمیدونستم یهروز،دستت برام تبر میشه...
دختر یهروز مادر میشه،پسر یهروز پدر میشه
هرکی زده خورده یهروز،شاخه خودش تبر میشه...
اینکه میبینی رد میشه جوونی منتظرِ
پیرِ چشات شدم بسه،فاطمه کی سحر میشه...؟
منتظر