روی شاخه خار هستم

سیغیندیم قوینونایار قوجاقیندییام
گل اوپوم گوزلرین یاراوجاقیندییام
محبت نغمسین چال ائورک یانسین
آختارما سن منی یار اوتاقین دییام
سییر گول لریندن دریب ساخلادیم
پریده باخ گوروب یار قوناقیندییام
چتین گونلریمدن یازمیشدیم ایملا
مکتوبلار یوللادیم دار کیناریندییام
من بیلدیم آغلادین گیزلینجه هر دم
سوزلریم اوخونوب یاردوداقیندییام
شاعیراوغلون گلیب دورگل قوجاقلا
آختارسان تاپارسان اوو داغیندییام
قویمادیلار چاتسین سودگیم گددی
آغلار قالدیم اینان یار سوراقیندییام
یازمیشام جعفری دویقولار سولسون
سپیدن دور گلیب چال بوداغیندییام
شاعیر :علی جعفری
تاریخ یازیسی: 22 شهریور 1402
شعرین آدی :چال بوداغیندییام
ترجمه
پناه بردم به آغوش تو ، اکنون توی آغوش یار هستم.
بیا ببوسم از چشمان زیبایت که در اجاق روشنای یار هستم.
نغمه محبتت را بنواز که دل و جیگرم بسوزد .
دیگه دنبال من نگرد که من مهمان اتاق یار هستم.
از گل های دشت روستای سییر چیدم و نگه داشتم .
ببین پری روستا هم منو مشاهده کرده که مهمان یار هستم .
از روز های سخت خودم و از عاشقی های ناکام خودم نوشته بودم .
از فراقش نامه ها و نوشته ها و مکتوب هایی برایش فرستادم که اکنون بدان در کنار چوبه دار هستم .
ولی با اون حال که منم ازت دور هستم و دارم دنیا را وداع میکنم فهمیدم که تو هم پنهانی داری گریه میکنی .
تمام حرف ها و سخن های من و نوشته های من خوانده شده و اکنون در زیر دو لب هایت هستم.
ای سر زمین من پسر شاعر اومده بیا به استقبالش و بغلش کن که تنهاست .
اگر به دنبال من بگردی به زودی پیدا خواهی کرد که مزارم در سینه کوه اوو داغی میباشد .
نگذاشتن به آرزوهایم برسم ،نگذاشتند با عشق و علاقه بگیرمت .یار زیبایم از دست رفت .لعنت بر روزگار بیمرام.
باور کن که گریان ماندم تا روز قیامت به خاطر تو و در داخل رویاهایم به دنبال تو میگردم .
نوشته ام که جعفری تمام عشق و علاقه ها پرپر بشوند و بریزند .
بلند شو بیا جعفری ببینکه سپیده ات اومده در داخل خارو خس و تاریکی قبرت نمان .
شاعر و ترجمه :علی جعفری
تاریخ ترجمه : 5 مهر 1402
نام شعر : روی شاخه خار هستم