همواره و از پیش: در باب موتیف Différance :: جواد هادی تقی


Différance موتیفی در بن فکنی دریداست که به معنای "تفاوت و تعوق معنا" می باشد. ژاک دریدا ابتدا واژه ی Différance را در مقاله ای به نام Cogito et histoire de la folie استفاده نمود. پس از آن این واژه در کارهای مختلف دیگری از جمله رساله ی " Différance" بسط داده شد. دریدا این رساله را با نامی بی نام مزین می نماید تا در تشدید بازی نشانه ها نقش ایفا...

همواره و از پیش: در باب موتیف Différance :: جواد هادی تقیDifférance موتیفی در بن فکنی دریداست که به معنای “تفاوت و تعوق معنا” می باشد. ژاک دریدا ابتدا واژه ی Différance را در مقاله ای به نام [Cogito et histoire de la folie[1 استفاده نمود. پس از آن این واژه در کارهای مختلف دیگری از جمله رساله ی ” Différance” بسط داده شد.[۲] دریدا این رساله را با نامی بی نام مزین می نماید تا در تشدید بازی نشانه ها نقش ایفا کند. نقشی که با در نظر گرفتن انتظارات ما تنها یک غلط املاییست.

حرف (a) در différance تغییر حرفی (غلط املایی) عامدانه ای در difference می باشد. با این حال هر دو واژه [difeʁɑ̃s] تلفظ می شوند. différance وامدار این اصل است که کلمه ی فرانسوی différer هم به معنای “تعویق” و هم به معنای “تفاوت” می باشد. این غلط املایی عامدانه نشان می دهد که صورت نوشتاری شنیده نمی شود. بعلاوه این تغییر حرفی در خدمت پیشبرد واژگونی نزدیکی گفتار با وجود در اندیشه ی هایدگر و نیز ارجحیت سنتی گفتار بر نوشتار در اندیشه ی سوسور است. بر اساس سخن دریدا، Différance نه مفهموم است و نه کلمه، بلکه موتیفیست که بر نمایشی پیش از وجود و نیز تفاوت بین موجودات و وجود دلالت دارد. این موتیف که نه کلمه است و نه مفهوم، نشانی از آنچه است که خود وجود یا حضور ندارد. او در واقع استراتژی بدون قطعیت را عرضه می دارد. دریدا اظهار میدارد که ما تفاوت بین این موتیف و املای معمول را تنها با ابزار نگاره ای کشف می کنیم. در این بستر، متن نگاشته شده به عنوان قاعده ای در خدمت است که با آن گفتمان گفتار بر اساس چگونگی کاربردش نظارت می شود. پس برای او در حال حاضر و همیشه، زبان گفتار در بافت و بافه ی اقتصاد عمومی différance تنیده شده است.

دریدا در رساله ی “différance” نشان داد که différance در تعدادی از ویژگی های ناهمگن که تولید معنای متنی را کنترل می کنند ظاهر می شود. اولین ویژگی به این مفهموم اشاره دارد که کلمات و نشانه ها هیچگاه نمیتوانند به صورت کامل معنایی که می خواهند را ابراز کنند و تنها با توسل جستن به کلمات اضافی که با آنها تفاوت دارند و آنها را به تعویق می اندازد تعریف می شوند. بنا براین معنا برای همیشه از طریق زنجیره ی دال ها به تعویق انداخته می شود (deferred). ویژگی دوم که گاهی به عنوان “فاصله” (espacement) ارائه می شود مربوط به نیرویی است که عناصر را از یکدیگر جدا می کند. در این عمل تقابل هایی دوگانه و نیز سلسله مراتبی که معنا را پی ریزی می کند به وجود می آیند.

سوسور اظهار داشت زبان مجموعی از واحد های مستقل معنایی نیست بلکه سیستم تفاوت هاست. این امر نشان داد که زبان پیشتر به واسطه ی فواصل و تفاوت هایی که در صدد فائق آمدن بر آنهاست به وجود آمده است.[۳] . به محض اینکه معنا باشد تفاوت هم هست. به عبارت دیگر معنا دارر بودن خود به خود، نبودن است. بنابر این این غیاب است که متضمن ارائه ی حقیقت است و این حضور است که تحریف (distortion) آن را ملزم می کند.. دریدا در کتاب De la grammatologie نشان داد که différance موتیفی برای نشان دادن تضاد حضور و غیاب است.[۴] همچنین این موتیف لولای بینن گفتار و نوشتار و نیز بین معنای درونی و ارائه ی بیرونی می باشد.[۵]

Différance نقشی کلیدی در تعامل دریدا با فلسفه ی ادموند هوسرل در کتاب گفتار و پدیده ها ایفا کرد. دریدا در جریان جدال بر علیه پدیدارشناسی هوسرل با توجه به تفاوت différance با difference مفهوم différance را به صورت عمیق تری بسط می دهد. هوسرل خواهان تجزیه و تحلیل دقیق نقش حافظه و ادراک ما در فهم آیتم های پی در پی مانند موسیقی یا زبان بود. اما دریدا در رویکردش مدعی بود که چون وضعیت روانی درک کننده به شکل پایدار در حالت تغییرات پی در پی است و از یک بازخوانی تا بازخوانی دیگر متفاوت است، نظریه ی عمومی که این پدیده را توصیف می کند غیر قابل پذیرش می باشد. بنابراین، différance به فروکاست ناپذیری گذار اشاره دارد. در زبان متعالی این “گذار” همان تشکیل ازلی گذرایی خوانده می شود. این امر دقیقا همانند مفهوم “فاصله” می باشد که حاوی تشکیل ازلی فرازمانی (فضایی) است.[۶]

دریدا اظهار می دارد ” نظر به اینکه حس (لمسِ معنا) ماهیتی گذراست، همانطورکه هوسرل تشخیص داد هرگز به سادگی موجود نیست. حس (لمسِ معنا) “همواره و از پیش”[۷] در سیر ردیابی درگیر است که در نظام دلالت وقوع می یابد”.[۸] او نشان داد که اگر چه حس به شکل موثری گذراستت اما تعویق ازلی آن به شکل صحنه ی تئاتری رقم خورده “a scène, a theater stage” که فضایِ مفهومیِ دلالت است.[۹] بنابراین خلوصِ زمانیِ (گذرایی)) بین الاذهانیِ هوسرل را به مفهومی غیر هستی شناسانه و یا غیر الهیاتی تبدیل کرد.

نظر به آنچه تا به حال گفته شد، اگر زمان و مکان در اقتصاد عمومی différance و بر اساس تعوق و تفاوت، معنا شوند می توان نتیجه گرفت که هیچ هویت مطلقی[۱۰] وجود ندارد. بنابر این هر حقیقت فراتاریخیِ نهایی، تنها حقیقتی به موجب différance می باشد تا هیچ “حقیقت” نهایی وجودد نداشته باشد (خودش نباشد) و نتواند در خارج از زمان و مکان و در نتیجه “احتمال وقوع”، وجود داشته باشد. در نتیجه هر “حقیقتی” به شکل نسبیی در différance وجود دارد. پیش از جوهر[۱۱]، وجود[۱۲] است یعنی فضا و زمانی مشروط. پس این différance است که در قلبِ وجود جای میگیرد و نهه جوهر.

کلمه ی مرتبط با انگاره ی différance در تفکر دریدا همان کلمه ای است که با کلمه ی مکمل (supplement) مرتبط است. مکملی که برای کمک یا خدمت به چیزی “اصیل” یا “طبیعی” می آید و “خود در یک بازی مکملیِ معنایی که با کاهش معنایی ضدیت می کند گیر افتاده است”[۱۳]. دریدا می گوید:

هر چیز مکملی در واقع différance است. عملی که در یک زمان واحد هم باعث شکاف و هم باعث تعوق حضور است و آن را به صورت هم زمان، هم به تقسیم و هم به تاخیر عرضه می دارد. différance مقدم بر جدایی بین تعوّق (deferring) به عنوان تاخیر و اسبق بر تمایز (differing) به عنوان وظیفه یِ فعالِ تفاوت است. [۱۴]

بنابراین دریدا مکمل را نیز در سایه ی اقتصاد عمومی différance معنا میکند و روند مکملی را نا محدود می داند. پس امر جالب درباره ی مکمل آن است که همیشه بر اساس حالت دوپهلوی différance ، حاوی نوعی ابهام است. اگر ما اقدامات احتیاطی کنترل تولد را به عنوان مثالی برای مکمل به کار گیریم، میتوانیم آن را به دو صورت تبیین کنیم. اول آنکه ممکن است استفاده جامعه ی ما از اقدامات احتیاطی کنترل تولد به عنوان کمبودی در راه طبیعی ما قلمداد شود و قرص های ضد بارداری یا کاندوم را به عنوان جایگزین این نقص در ذات یا اصل مورد توجه قرار داد. در دیگر سو ممکن است این اقدامات احتیاطی تنها افزونه ای باشد که راه ذاتی یا طبیعی را غنی می کند. بنابر این همیشه این ابهام وجود دارد که مکمل به تعبیر دریدا ” کمالیست که کمال[۱۵] دیگر را کامل میکند” و یا “مکملیست که … در روند مکملی فقط به منظور جایگزینی، اضافه می شود … ایماژی را نشان میی دهد و تصویر می کند … مرز تهی بودن، مکانش در ساختار را تعیین می کند.”[۱۶] سرانجام دریدا اظهار داشت که مکمل هم افزایش[۱۷] است و همم جایگزینی[۱۸]. این بدان معناست که مکمل ” مدلولی بیش از دال، نشان دهنده تر از حضور و نوشتارتر از گفتار نیست”[۱۹]. مکمل مقدم بر همه ی این کیفیات است.

برخی زبان ها از جمله سانسکریت، ایسلندی و یونانی باستان دارای صدای میانه می باشند. صدای میانه بین صداهای فعال و منفعل جای میگیرد چون سوبژه به عنوان عامل یا معلول خوانده نمی شود بلکه حاوی عناصری از هر دو است. با در نظر گیری این کیفیت، دریدا différance را فعال نمیداند، بلکه نشان دهنده ی صدا میانه می داند. این مفهوم مقدم بر تقابل میان فعال و منفعل می باشد و این تقابل را بر قرار می کند. این بدان معناست که نمی توان différance را به عنوان شور یا عمل سوبژه بر یک ابژه و یا شروعی از یک عامل یا معلول قلمداد کرد. صدای میانه که حالت خاصی از لازم (در مقابل متعدی) بودن را بیان می کند در صدای فعال و منفعل تعمیم میابد و در این سرکوب به وجود می آید. فلسفه خود در این سرکوب تشکیل شده است.

[۱] Derrida, J. (1963). Cogito et histoire de la folie. Revue de Métaphysique et de Morale, 68(4), 460-494.

[۲] Derrida, J. (1973). Speech and phenomena, and other essays on Husserl’s theory of signs. Northwestern University Press.

[۳] Derrida, J. (2004). Dissemination. A C Black.

[۴] Derrida, J. (2016). Of grammatology. JHU Press.

[۵] Seot, A. 2002. Derrida’s of grummatolagy. Retrieved August, 2007

Webpage: http://www.angelfire.comlmd2/timewarp/derrida.html

[۶] Derrida, J. (2002). Différance (p. 24). na.

[۷] این کلمه ترجمه شده ی واژه ی “always-already” می باشد. انگاره ی اساسی در پس این عبارت آن است که تا مکان خاصی در زمان به دست آمد، وجود مکان هایی در زمان دورتر از آن زمان گذرا، مشکل آفرین و غیر قابل تصور است. به عنوان مثال، پس از پایان خواندن ژاک قضا و قدری اثر دیدروو برای بار اول، ممکن است که بگوییم که خواننده “همیشه و از پیش” ژاک قضاوقدری و اربابش را خوانده است و زمان پیش از خواندن این کتاب اکنون گدشته و برای همیشه گذشته است.

[۸] Derrida, J. (1973). Speech and phenomena, and other essays on Husserl’s theory of signs. Northwestern University Press.

[۹] Naor, R. A. (2008). Suzan-Lori Parks’s The America play and its deconstructive ontology.

[۱۰] چیزی که به سبب وجودش “خود” است.

[۱۱] essence

[۱۲] existence

[۱۳] Norris, Christopher (2002). Deconstruction : theory and practice (3. ed.). London: Routledge. p. 32.

[۱۴] Derrida, J. (1973). Speech and phenomena, and other essays on Husserl’s theory of signs. Northwestern University Press.

[۱۵] کامل ترین میزان حضور

[۱۶] Derrida, J. (2016). Of grammatology. JHU Press. p.144

[۱۷] یاد آور تعوق در différance

[۱۸] یاد آور تفاوت در différance

[۱۹] Derrida, J. (2016). Of grammatology. JHU Press. p.315

مقاله های پیشنهادی

مارکی دوساد ؛ عاقلترین دیوانه ی پاریسی :: هامون نیکویی آرتور کوستلر؛ ادیسه ادبی و سیاسی در شکاکیت قرن بیستم :: فرزانه قوجلو زندگی نامه خودنوشت ژوزه ساراماگو :: محمد سرشار اسپینوزا، وحی و متن مقدس :: سروش دباغ ایدئولوژی از منظر لویی آلتوسر :: کامران مرادی

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه فرهنگی و هنری

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


عکس های جنجالی و برهنه سارا و نیکا در استخر مختلط