شعر کودکانه کانگورو


صبح شد و باز مامان جونم بدو بدو رفت سر کار با خنده گفت غصه نخور می آم پیشت وقت نهار کاش مامانم کانگورو بود روی دلش یه کیسه داشت وقتی می خواست بیرون بره منو تو اون کیسه می ذاشت طیبه رضوانی

شعر کودکانه کانگوروصبح شد و باز مامان جونم

بدو بدو رفت سر کار

با خنده گفت غصه نخور

می آم پیشت وقت نهار

کاش مامانم کانگورو بود

روی دلش یه کیسه داشت

وقتی می خواست بیرون بره

منو تو اون کیسه می ذاشت

طیبه رضوانی

شعر کودکانه کانگورو

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه رسانه کودک

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


دانلود کتاب کار دیکته شب اول ابتدایی - کتاب گاج