اصول حمایت های روانی اجتماعی و مداخلات روانشناختی در حوادث و بلایا


اصول حمایت های روانی اجتماعی و مداخلات روانشناختی در حوادث و بلایا

کودکان درشرایط بحران و پس ازوقوع حوادث ناگوار بیش ازهر زمان دیگری نیاز به بازی و تفریح دارند.

اصول حمایت های روانی اجتماعی و مداخلات روانشناختی در حوادث و بلایا
میگنا- هدف از آموزش حمایت های روانی اجتماعی در بلایا و حوادث غیر مترقبه راهنمایی و آشنائی با مداخلات روانی اجتماعی قبل، حین و بعد از حادثه است. آشنائی با عوارض ناشی از حوادث طبیعی و غیر طبیعی و واکنش های که افراد پس از حادثه نشان میدهند، گروه های آسیب پذیر که شامل کودکان، زنان و سالمندان می باشند در شرایط بحران در معرض خطر بیشتری قرار دارند، از این رو شناسائی و مداخله روانی اجتماعی برای این گروه ها از اولویت بیشتری برخوردار است.
توجه به علائم روانی و رفتاری کودکان پس از حادثه از نکات بسیار مهمی است که گروه ها و تیم های امدادگر لازم است با روش های مداخله و کمک به این کودکان آشنا باشند. و اینکه چگونه و به کجا ارجاع داده شوند. روش های مراقبت از خود برای تیم های امدادگر یکی از نکات مهم در حوزه مداخلات روانی اجتماعی است که امدادگران لازم است از این موضوع آگاه باشند و مورد حمایت قرار گیرند.
مداخلات روانی اجتماعی برای افراد آسیب دیده پس از غربالگری به صورت گروهی توسط تیم های سلامت روان انجام می شود، در مواردی که نیاز به مداخلات تخصصی یا درمانی بیشتری باشد افراد به روان شناس، روانپزشک و پزشک متخصص ارجاع داده خواهند شد، پیگیری برای افراد آسیب دیده به مدت 6 ماه الی یک سال بر اساس نیاز آنها انجام می شود.

مقدمه:
رویارویی و جدال انسان با پدیده های طبیعی پیشینه ای به بلندی تاریخ حیات انسان دارد. این پدیده ها بارها انسان را مقهور خود ساخته و چهره جغرافیایی بسیاری از جوامع را تغییر داده است. این سوانح هرساله در جهان منجر به مرگ و معلولیت جسمی و روانی میلیون ها انسان و صدمات مالی بسیار می گردد.
ایران به لحاظ طبیعی یکی از ده کشور بلاخیز دنیا است که در کمربند زلزله کره زمین قرار گرفته است و در طی نیم قرن اخیر بیش از 300 هزار نفر در این بلایا که بطور عمده زلزله بوده است کشته ، مجروح یا معلول شده اند.

اصول حمایت های روانی اجتماعی و مداخلات روانشناختی در حوادث و بلایا

در جریان بلایای طبیعی و حوادث ناگهانی جمعی آسیبهای روانی وارده به افراد مانند یک کوه عظیم یخ است که قسمت اعظم آن زیر آب قرار دارد و دیده نمی شود. مرگ و مجروحیت جسمانی در بخش های بیرونی آب قرارگرفته ولی معلولیت و عواقب روحی و روانی حوادث که گاهی تا پایان عمر باقی می ماند بدنه اصلی این کوه یخ را تشکیل می دهد و در اکثرمواقع موردغفلت قرار میگیرد. این زخم های روانی گرچه پنهان هستند ولی موجب رنج و ناتوانی و افت عملکرد و کارکرد بسیاری از انسانها می شوند.
حوادث و بلایا برای جوامع ناآماده و ناایمن، پدیده‌هایی مصیبت‌بار و همراه با خسارتهای بیشتر هستند. این حوادث علاوه بر خسارات عینی و مستقیم نظیر مرگ و میر، آسیبهای جسمی و اقتصادی که توجه همه ناظران را به خود جلب می‌کند، خسارات غیرمستقیمی نیز به همراه دارند.
پیامدهای روانی و اجتماعی حوادث و بلایا از جمله این خسارات غیرمستقیم است که بخش عمده‌ای از جامعه را تحت تاثیر خود قرار می‌دهند.
بخشی از پیامدهای روانی و اجتماعی در بازه‌های زمانی طولانی‌تری پس از وقوع حادثه و عمدتاً به صورت خزنده و در لایه‌های پنهان جامعه بروز می‌کنند و سلامت و کیفیت زندگی مردم را به شدت تحت تاثیر قرار می‌دهند.

اهداف:
هدف کلی
- حفظ و ارتقاء سطح سلامت روان جامعه پس از حوادث غیر مترقبه
- پیشگیری از آسیب های وارده به سلامت روان متعاقب حوادث غیرمترقبه

اهداف اختصاصی
- کاهش بروز عوارض روانی اجتماعی در حوادث غیرمترقبه
- کاهش شیوع و پیشگیری از پیشرفت و تشدید عوارض روانی در حوادث غیرمترقبه
- افزایش توان انطباق و آماده سازی بازماندگان
- تقویت مهارتهای اجتماعی بازماندگان و کمک به جامعه برای سازماندهی مجدد، خودیاری و بازسازی جامعه
نکته: بلایا و به ویژه بلایای طبیعی قابل پیش بینی و پیشگیری نیستند. اما دو نکته مهم در هنگام وقوع حوادث:
اول عملیات امداد و نجات و اقدامات فوری بعد از وقوع فاجعه
دوم به حداقل رساندن آثار مخرب و فاجعه بار این بلایاست. بنابراین آگاهی از مسائل بهداشت روانی حادثه دیدگان (به منظور حمایتهای روانی، اجتماعی) جهت مداخله بهنگام و مدیریت استرس و هیجانات یکی از اولویتهای بهداشت روان است تا از گسترش بحران و دامنه مشکلات و پیامدهای بعدی آن جلوگیری نماید.
-
تعاریف و مفاهیم

آسیب دیده: شخصی است که در اثر حادثه ای از ادامه زندگی سالم خود چه از نظر جسمانی و چه از نظر روانی، خانوادگی و اجتماعی محروم گردیده است.

بحران: رویداد یا موقعیتی است که در آن امکانات و منابع موجود فرد برای تحمل و سازگاری با شرایط ممکن است کافی نباشد و موجب بروز واکنش های عاطفی و رفتاری مختلفی شود.

استرس / تنش STRESS
استرس واژه ای با مفهوم گسترده است که به تاثیر هرچیز در زندگی که نیاز به تطابق داشته باشد اطلاق می شود. تنش های محیطی یکسان در افراد مختلف پاسخهای متفاوتی را بر می انگیزاند .استرس همیشه زیانبار تصور نمی شود. اما وقتی این فشارها افزایش یابد به نقطه ای می رسد که از آن نقطه به بعد افزایش فشار باعث افت عملکرد فرد می شود و فراتر از این نقطه تاثیرات مخرب استرس روی سلامت جسمی، روانی و یا اجتماعی آشکار می شود. در اینجا وقتی واژه استرس را بکار می بریم منظور محدوده بالاتر از این نقطه می باشد .
استرسور یا تنش زا :STRESSOR استرسور عبارت است از هرعاملی که موجب تنش( استرس) شود. هرگاه فشاری برشخصی وارد میآید واکنشی در او ایجاد می شود این واکنش علائم جسمانی و روانی دارد که تغییراتی در فرد ایجاد می کند. به این واکنش غیر اختصاصی که نسبت به محرک بوجود می آید استرس می گوئیم.

مدارا :COPING
مدارا شامل هر واکنش و اقدامی است که فرد برای فائق آمدن با آثار منفی واقعه تنش زا انجام می دهد . مواردی از مدارای افراد در مواجهه با بلایا :
-درخواست کمک از دیگران یا کمک رسانی . -صحبت نمودن در مورد واقعه و سعی برای درک مفهوم آنچه رخ داده است .
-جستجو برای کسب اطلاع در مورد سلامت عزیزان
.پنهان شدن
. سعی در ترمیم آسیب
. شرکت در مراسم به خاک سپاری اجساد
. انجام مراسم مذهبی . تعیین اهداف جدید و برنامه ریزی برای آن
. استفاده از مکانیسمهای دفاعی مانند انکاربرای کاستن رنج .

سلامت: سلامتی فقط نبود بیماری نیست، انسان علاوه بر داشتن جسم سالم باید خوشحال، شاداب و راضی زندگی کند، توانائی برخورد با مسائل و مشکلات روزمره زندگی را داشته باشد، بتواند در ارتباط با دیگران روابط سازگارانه داشته باشد. بعبارت دیگر سلامتی عبارت است از رفاه کامل جسمی، روانی و اجتماعی، نه فقط نبود بیماری با تاکید بر این نکته که هیچیک بر دیگری ارجحیتی ندارد.

بهداشت روان: حالتی از رفاه است که در آن فرد توانائیهایش را باز می شناسد و قادر است با استرسهای معمول زندگی تطابق حاصل کرده ، از نظر شغلی مفید و سازنده باشد و بعنوان بخشی از جامعه با دیگران مشارکت و همکاری داشته باشد. و بتواند کارهای روزانه خود را به خوبی انجام دهد. و عملکرد جسمی و روانی او کاهش نیابد. بهداشت روانی به همه ما مربوط است نه فقط کسانی که از بیماریهای روانی رنج می برند .

تیم حمایت روانی- اجتماعی: مقصود تیمی است که خدمات روانی- اجتماعی را تحت نظارت وزارت بهداشت، درمان وآموزش پزشکی انجام می دهد.

بلا: DISASTER
ریشه لاتین واژه disaster به معنی طالع نحس یا ستاره شوم است و ظهور این طالع نحس موجب بروز خسارات و لطمات جبران ناپذیری می شود. مطابق نظر پیشینیان بلا از آسمان نازل می شود و از حدود کنترل انسان خارج است. اما به حوادثی که بروز آنها موجب به بار آمدن خسارات و تلفات زیادی خواهد شد بلا، یا فاجعه گفته می شود. بعبارت علمی تر اختلال شدید زیست محیطی ، روانی و اجتماعی است که از توانائیهای فرد برای مقابله با مشکلات ناشی از آن فراتر باشد .
اختلال زیست محیطی و روانی اجتماعی که از توانائی جامعه برای مقابله بامشکلات فراتر باشد. راه های مختلفی برای طبقه بندی بلایا وجوددارد ولی ازنقطه نظر پیشگیری و آمادگی می توان بلایا رابه دوگروه تقسیم کرد:
بلایای طبیعی: بلایایی که سبب یا علت وقوع آن خارج از اختیار انسان می باشد و فهرست آن درزیر آمده است. زلزله، سیل، آتشفشان، طوفان و گردباد،سقوط بهمن، خشکسالی و گرمازدگی، آتش سوزی جنگل ها و...

اصول حمایت های روانی اجتماعی و مداخلات روانشناختی در حوادث و بلایا
بلایای غیرطبیعی (انسان ساخته): بلایایی که به طور مستقیم یا غیرمستقیم منشاء وقوع آن در کنترل انسان می باشد، مثل: جنگ، تصادفات، سقوط هواپیما، و حوادث هسته ای

نمونه ای از بلا در جهان
خطر شیوع اختلالات روانی در میان بازماندگان سونامی مرگبار ژاپن
روزنامه نیویورک دیلی نیوز به نقل از دکتر ایکوهارا نوشت: هنوز بسیاری از مردم حادثه دیده ژاپن از شدت این اتفاق بهت زده و شوکه هستند. این فاجعه لحظه به لحظه در حال تغییر است و ژاپنی‌ها حیرت زده و نگران هستند که چه بر سر خود و خانواده‌شان می‌آید. دکتر ایکوهارا تاکید کرد: بدون شک پیامدهای روانی شدید ناشی از این استرس زیاد به زودی در مردم ژاپن بروز خواهد کرد و تا طولانی مدت ادامه خواهد داشت.
وقتی مردم شوک زده پس از اینکه از مرگ نجات پیدا کردند، متوجه اوضاع خود شدند، تازه درمی‌یابند که همه چیز را از دست داده‌اند و این موضوع روی هر فردی می‌تواند پیامدهای روانی بسیار ناخوشایند و زیان باری داشته باشد تا جایی که انسان کنترل احساسات خود را در این شرایط از دست می‌دهد و خطر ابتلا به انواع بیماریها و اختلالات روانی تشدید می‌شود. اما با این حال مدت زمان بازسازی و جبران این خسارات و بهبود یافتن پس از حادثه به واکنش‌ها و تلاش‌های دولت این کشور بستگی دارد که با توجه به رشد ژاپن پس از فجایع جنگ جهانی دوم، این کشور از این لحاظ سابقه موفق و درخشانی دارد.

وجه تمایز بین بلا یا فاجعه و بحران یا وضعیت اضطراری :
بحران یا وضعیت اضطراری عبارت است از: اتفاقاتی است که بطور معمول روی می دهد. این اتفاقات در محدوده کوچک و برای عده خاصی روی می دهد و برکل جامعه اثر نمی گذارد . لذا بازگرداندن این شرایط به وضعیت عادی کار چندان دشواری نیست و احتیاج به تجهیز کلیه منابع و امکانات جامعه ندارد.مانند : آتش سوزی یک مجتمع یا پاساژ تجاری مثل ریزش ساختمان پلاسکو ،جرم و جنایت ، آسیب دیدن شبکه آبرسانی یک شهر یا منطقه و… اما بلایا یا فجایع عبارت است از حوادث غیر مترقبه ای که گربیان کل جامعه را بگیرد. حادثه ای که کل آحاد جامعه را در برگرفته و مقابله با آن به مهارتها و روشهای ویژه ای نیاز داشته باشد و برای جبران خسارات وارده نیز امکانات فوق العاده ای نیاز است که نوعاٌ مجبور به استمداد از کشورهای دیگر می شویم . مانند قحطی،جنگ،زلزله بزرگ

مراحل مختلف واکنش های روانی و رفتاری پس از بلایا:
تصور کنید که شما و خانواده تان قربانی یک بلای طبیعی، همچون زلزله، سیل و...هستید. وقتی در مقابل چنین فشار شدیدی قرار می گیرید چه اتفاقی برایتان می افتد؟ در این شرایط چه احساسات و افکاری را تجربه می کنید؟ چگونه رفتار خواهید کرد؟ انسان ها در رویارویی با بلایا و حوادث واکنش هائی را از خود بروز می دهند که می توان آنها را به 5 مرحله تقسیم کرد.

مرحله تماس یا ضربه: این مرحله در چنددقیقه پس ازحادثه بروزمی کند. اکثرافراد دچارترس و وحشت شدیدی می شوند.
مرحله قهرمان گرائی: درساعات اولیه وقوع حادثه بروزمی کند. دراین مرحله بین مردم همبستگی ایجاد می شود. افراداحساس می کنند بایدکاری انجام دهند، به طور داوطلبانه درامدادرسانی کمک می کنند،
مرحله شادمانی و فراموش کردن غم: یک هفته تا چند ماه پس ازحادثه بروز می کند. همزمان بارسیدن نیروهای کمکی افراد امیدوارمی شوند و ممکن است حالت آرامش ونشاط ،سرخوشی وشادمانی دارند.
مرحله مواجهه با واقعیت: 2 الی 3 ماه پس ازوقوع حادثه بروزمی کند.دراین مرحله افراد تازه متوجه وسعت خسارات وفقدان هایشان می شوند. مجدداً روحیه خودرا ازدست میدهند، نا آرام، خسته ودرمانده می شوند.
تجدیدسازمان: که 6 ماه تا 1 سال پس ازوقوع حادثه بروزمی کند.افراد شروع به بازسازی روانی خود و بازسازی زندگی خودمی کنند و بتدریج درک می کنند که باید متکی به خود باشند.

تیم حمایتهای روانی ، اجتماعی (تیم سلامت روان)
تیمی است متشکل از یک روان شناس، روانپزشک، یک روان پرستار، یک مددکار اجتماعی که عمده وظیفه مداخله در بحران و ارائه مداخلات روانی، اجتماعی را بعهده می گیرد .این تیم تحت نظارت اداره سلامت روان وزارت بهداشت است و بصورت سیار به محل اسکان افراد آسیب دیده مراجعه نموده و پس از غربالگری آنان از نظر وجود علائم روانی ناشی از حادثه، در قالب گروه های مشاوره ای، مداخلات روانی، اجتماعی لازم را با همکاری سایر سازمانها مانند هلال احمر،بهزیستی و… ارائه می نماید .
محل استقرار این تیم در ستاد حمایت روانی، اجتماعی در منطقه آسیب دیده می باشد .

اصول حمایت روانی ، اجتماعی در بلایا :

برنامه حمایتهای روانی ، اجتماعی در حوادث غیر مترقبه و بلایا مبتنی بر اصول زیر می باشد :
اصل اول و مهم بهداشت روان در بلایای طبیعی پرهیز از برچسب زدن بیماری به باز ماندگان می باشد .
تاکید بر طبیعی سازی واکنشها یک هدف عمده است تا گروه هدف نیز بدانند واکنشهایشان پاسخ معمولی به یک موقعیت غیر عادی است .
افرادی را که در جریان بلایا دچار واکنشهای روانی شده اند بیمار یا مبتلا به بیماری روانی تلقی نکنید.این علائم واکنش طبیعی به یک حادثه کاملا غیر معمول است و در بسیاری از موارد در طول زمان تخفیف یافته و از بین می رود .

دقت در انتخاب واژه ها :
کلمات تاثیر بسزائی دارند، واژگان مورد استفاده در بلایا باید به دقت انتخاب شوند. از بکار بردن کلماتی که تداعی کننده ناتوانی هستند باید خودداری کرد.

ارائه مداخلات روانی ، اجتماعی به صورت گروهی بر روش انفرادی ارجح است ، زیرا بدین ترتیب علاوه بر تقویت شبکه اجتماعی، جمعیت بیشتری در زمانی کوتاه تر تحت پوشش قرارمی گیرند. توانمندسازی افراد بازمانده و مشارکت آنان در برنامه ها اهمیت ویژه ای دارد: خطری که در اغلب امدادرسانی ها در بلایا وجود دارد، تحقیر یا منفعل سازی دریافت کنندگان خدمات می باشد.
هنگام کمک رسانی بسیاری از احساسات انسانی، نوعدوستانه و متغالی جلوه می کند اما باید مراقب احساساتی مثل برتری جوئی، خودبزرگ بینی، غرور و نیاز به سرویس دهی نیز باشیم که گاه در چنین شرایطی زمینه بروز می یابد.
دریافت کمک باعث آغاز روندی مثبت برای حل بحران می باشد ، اما گاه می تواند بعنوان ناتوانی و وابستگی کمک شونده نیز تلقی شود و باعث خشم آنان شود . مهمترین عامل پیشگیری کننده از بروز چنین احساساتی یا تعدیل چنین برخوردی از جانب آسیب دیدگان همان توانمندساری و مشارکت آنان است . تاکید روی نقاط قوت و توانائیهای بازماندگان و آسیب دیدگان به اندازه توجه به مشکلات و ناتوانی هایشان مهم است .
مردم از طریق شرکت در برنامه ها احساس کنترل بر زندگی خود را پیدا می کنند و در حل مسائل و تصمیم گیری توانا می شوند. باید توجه داشت که افراد بومی هرمنطقه در ارائه این خدمات به آسیب دیدگان موفق تر خواهند بود و از این رو توانمندسازی جامعه درگیر می تواند در همیاری گروهی و ارائه موثرتر خدمات مفید باشد .

مداخله مناسب و به موقع روانی، اجتماعی از آسیب های احتمالی آینده جلوگیری می کند. بی توجهی به واکنشهای هیجانی، بازماندگان فعال را به قربانیان منفعل تبدیل می کند و روند بازتوانی فرد و جامعه را کند می کند.
حمایتهای روانی، اجتماعی براساس غربالگری فعال جمعیت آسیب دیده و ارائه خدمات بصورت سیار می باشد :
استقرار در مکانی مانند درمانگاه، کمپ امداد، مرکز بهداشت و انتظار برای مراجعه افراد آسیب دیده روشی کارا نمی باشد. این روش علاوه بر اینکه منجر به تقویت رویکرد بیماری نگر در جامعه می شود در عمل باعث غافل شدن از جمعیت آسیب دیده ای می شود که واکنشهای ناشی از بلایا را نمی شناسند، از وجود مداخلات موثر برای کاهش آسیب آگاه نیستند و یا با روش هائی ناکارآمد مانند مصرف خودسرانه دارو یا سوء مصرف مواد به خود درمانی می پردازند .

توجه به آداب ، سنن و فرهنگ منطقه آسیب دیده و استفاده از آن برای پیشبرد برنامه :
بیان احساسات و ابراز هیجانات سوگ و روش های عزاداری در فرهنگهای گوناگون متفاوت است. احترام و توجه به مناسک محلی بسیار مهم است.
مناسک و مراسم سوگواری هر منطقه و فرهنگی در خود روشهای تطابق و آرامسازی برای معتقدان به آن را دارد که باید از این نیرو استفاده شود. فرهنگ دیدگاه ما به جهان را رنگ می زند . بسیار مهم است گه در ارائه حمایتهای روانی، اجتماعی به آسیب دیدگان بتوانیم دنیا را از دید آنها و با رنگ آمیزی آنان ببینیم.استفاده از خلاقیت برای تطبیق اجرای مناسک با امکانات موجود از جنبه های مهم مدیریت بلایای طبیعی است. شاید محدودیتهای پیش آمده امکان اجرای بسیاری از آذاب را ندهد اما مهم است که این مراسم را بشناسیم، اهمیت آنرا درک کنیم، به آن احترام بگذاریم و حداکثر تلاش را برای اجرای آن ولو با تغییرات ناگزیر ، انجام دهیم .

استفاده از داوطلبین آموزش دیده :
افراد داوطلب (مانند هلال احمر) نیروهای قابل دسترس، قابل اعتماد، متعهد و دلسوز می باشند و با آموزش آن ها نیروی کار آمدی در اختیار خواهیم داشت .

مراحل پاسخ روانی به دنبال بلایا :
بطور معمول بدنبال بحران هائی همچون سیل و زلزله ، افراد از مراحل مختلفی عبور می کنند .این مراحل بصورت خلاصه در جدول زیر آمده است :

مراحل علائم واکنش اداره واکنش
مرحله اول:
تماس یا ضربه در چند دقیقه اول پس از حادثه بروز می کند
اکثر افراد دچار ترس و وحشت می شوند .

برخی افراد بهت زده می شوند .

افراد گیج و درمانده هستند و قدرت انجام هیچ کاری را ندارند .

این حالت معمولاٌ گذرا و کوتاه مدت است

در اغلب موارد قبل از رسیدن هر کمکی بطور خودبخود پایان می پذیرد
مرحله دوم : قهرمانگرائی در ساعات یا روزهای اولیه پس از وقوع حادثه بروز میکند

مرحله سوم : شادمانی یا فراموشی غم - یک هفته تا چندماه بعد از حادثه بروز میکند

افراد احساس می کنند باید کاری انجام دهند، با دیگران ارتباط برقرار می کنند و بطور داوطلبانه در امداد رسانی کمک می کنند .

همبستگی بین مردم ایجاد می شود .

مردم با گذشت و ایثار زیاد عمل می کنند و تا رسیدن نیروهای کمکی ، بسیاری از کارها را خود انجام می دهند . مانند در آوردن اجساد از زیر آورهنگام وقوع زلزله .

همزمان با رسیدن نیروهای کمکی و توزیع کمکها ، افراد امیدوار شده و بطور موقت به آنان حالت آرامش دست می دهد

رفتار آسیب دیدگان را باید بعنوان واکنش طبیعی آنها تلقی نمود .

باید وضعیت و شرایط آنان را درک کرد .

هدایت هوشمندانه : باید فعالیتهای مردم را بصورت مناسبی هدایت کرد .

به نقش خانواده افراد آسیب دیده و یا دوستان آنها اهمیت داده شود .

کمک رسانی به افراد در این مرحله بسیار مهم و مفید بوده و نتایج زیر را در بر دارد :

سرعت در پیدایش تعادل روانی .

جلوگیری از اختلالات شدید روانی .

جلوگیری از انتقام جوئی و بدبینی نسبت به دیگران

مرحله پنجم :تجدید سازمان- 6 ماه تا یک سال بعد از وقوع حادثه بروز می کند افراد شروع به بازسازی زندگی خود کرده بتدریج درک می کنند که باید متکی باشند .

عدم رسیدن کامل به این مرحله منجر به باقی ماندن احساس ناراحتی و پرخاش و تعارض درونی می گردد

مسئولیت باید پاسخگوی نیاز نیازهای مردم باشند و با برنامه ریزی از سرگردانی و بلاتکلیفی آنها جلو گیری کنند .

باید مردم را فعالانه در امر بازسازی مشارکت دهند

آگاهی از این واکنش ها کمک می کند تا عکس العمل های روانی آسیب دیدگان را بشناسید و نحوه برخورد با آنان را دریابید. گاه برخی از مراحل بارز نیستند و الزاماٌ بترتیب نیز رخ نمی دهند. اقدام متناسب با این حالتها مردم را منسجم کرده و به آنها انگیزه می دهد تا با حوادث دست و پنجه نرم کنند . هدف نهائی رسیدن هرچه سریعتر بازماندگان به مرحله تجدید سازمان است .
خلاصه اینکه :
بدنبال بلایا افراد از 5 مرحله مختلف عبور می کنند :
1- مرحله تماس یا ضربه
2-مرحله قهرمانگرائی
3-مرحله شادمانی یا فراموشی غم
4-مرحله مواجهه با واقعیت
5-مرحله تجدید سازمان
این مراحل الزاماٌ به ترتیب رخ نمی دهند و ممکن است برخی مراحل کاملاٌ بارز نباشند .
هدف نهائی رسیدن بازماندگان به مرحله تجدید سازمان است .

واکنشها و علائم شایع بحران در افراد آسیب دیده :
پس از بلایا افراد در معرض عوامل استرس زای متعددی قرار می گیرند که مهمترین این عوامل عبارتند از :
انواع آسیبهای جسمانی که باعث درد و ناراحتی می شود . نداشتن محل امن برای آسایش و استراحت، نبود مواد غذائی لازم برای رفع گرسنگی و تشنگی، مواجهه با صحنه های دلخراش از قبیل جنازه اقوام و آشنایان، تخریب ساختمانها، از دست دادن اموال و دارائی و …که فشار روانی زیادی را بر فرد وارد می کند .
استرسی که بر فرد در جریان بلایا وارد می شود به قدری ناتوان کننده است که تقریباٌ هرکسی را می تواند از پای در آورد. به دنبال بروز استرس شدید روانی ناشی از فاجعه، واکنشها و علائمی در فرد بوجود می آیند که می توانند بر عملکرد فرد تاثیر معکوس بگذارند. در برخی با تک علامت مواجه هستیم و در برخی با ترکیبی از علائم، که در صورت عدم رسیدگی می تواند منجر به اختلالات روانی مزمن گردد.

واکنشهای شایع روانی :

خشم: یک هیجان پیچیده است که با سرخوردگی و ناکامی مرتبط است به ویژه در افرادی که سعی در انکار ناکامی دارند.
اضطراب: اضطراب گسترده تر و کم شدت تر از ترس می باشد.معمولاٌ تمرکز آن روی احتمالات ناخوشایند آینده است و متوجه یک هدف نامشخص نمی باشد.که می تواند بصورت بی قراری یا ناتوانی در تصمیم گیری و عمل خود را نشان دهد.
سرزنش: وقتی افراد خود را مسئول یک رخداد ناگوار می دانند رخ می دهد . ممکن است خود را بخاطر عدم جلوگیری از واقعه بد یا عدم کمک کافی سرزنش کند .
ناامیدی : پس از بلایا فرد ممکن است خود را از فعالیت و روابط بین فردی دور کند و منزوی شود . علت آن می تواند احساس ناامیدی شدید نسبت به آینده باشد.
ترس: هیجانی قدرتمند است که غالباٌ تمام انرژی فرد را به خود معطوف می کند .پس از یک استرسور شدید ممکن است ترس از دست دادن کنترل ذهن و افکار بر فرد مستولی شود.مانند : ترس از دیوانه شدن ، ترس از تنها ماندن ، ترس از دست دادن افراد بازمانده ، وقوع مجدد فاجعه و…
سرخوردگی : وقتی افراد در دستیابی به خواسته ای با مانعی مواجه شود
احساس گناه : وقتی حس شود اتفاقی ناعادلانه رخ داده باشد و فرد خود را به نوعی خود را مسئول بداند. در برخی موارد فرد از اینکه نتوانسته است به دیگران کمک کند احساس گناه می کند.در برخی احساسی مانند احساس گناه بازماندن ممکن است مشاهده شود .که در آن فرد از زنده ماندن خود در شرائطی که دیگران مرده اند، احساس گناه می کند .

غم و اندوه : یکی از احساسات شایع در بلایا می باشد که با فقدانهایی که فرد با آن مواجه شده مرتبط می باشد .احساس بی انرژی بودن و عدم لذت از زندگی می کند که در حرکات و صورتش نمایان است .
آسیب پذیری : هنگامی که فرد از نظر جسمانی یا روانی آسیب می بیند ، احساس شکننده بودن و ناامنی می کند .

سوگ و سوگواری : سوگ یک احساس درونی است که افراد وقتی با از دست دادن عزیزانشان مواجه می شوند تجربه می کنند. سوگواری روندی است که طی آن سوگ حل می شود مانند : برگزاری مراسم ترحیم و یادبود .

اصول حمایت های روانی اجتماعی و مداخلات روانشناختی در حوادث و بلایا

نکاتی درباره سوگ :
بازماندگان حوادث غیرمترقبه ممکن است تعدادی از بستگان یا عزیزان خود را ازدست داده باشند. به دنبال آن همه افراد معمولاً واکنشی که سوگ نام دارد را پشت سرمی گذارند.
یک فرد سوگوار ممکن است موارد زیر را تجربه کند:
• انکار فقدان : دراین مرحله فرد، از دست دادن عزیزان خود را باور نمی کند. " مطمئنم که زنده است."
• "او نمرده."
• درک فقدان: در این مرحله فرد کم کم به این نتیجه می رسد که عزیزش را ازدست داده، ممکن است شیون و زاری سردهد، بی تابی کند." کمرم شکست، دیدی عزیزم ازدست رفت."
• احساس ترک شدن و اضطراب: فرداحساس میکند که تنها مانده و کسی را ندارد و اضطراب زیادی در مورد آینده پیدا می کند.
• خشم: در این مرحله عصبانیت فرد نسبت به خود، اطرافیان وحتی گلایه وشکایت ازخدا مشاهده می شود.
• احساس گناه: در این مرحله فرد شدیداً دچار احساس گناه شده وخودرا به خاطر اتفاقی که افتاده مقصر می داند و سرزنش می کند. " چرا نتونستم کاری برایش کنم"
-
.افسردگی شدید: ناراحتی وغمگینی فرد تا حدی است که حتی در حضور دیگران هم ازبین نمیرود. فرد ناامید است وحتی ممکن است اقدام به خودکشی کند. "دیگه نمی خواهم زنده باشم.

• مرحله بازسازی: در صورت حل شدن سوگ وگذشتن از این مراحل فرد قادر خواهد بود به جامعه بازگشته و زندگی عادی خود را از سرگیرد.

افکار و خاطرات مزاحم : افکار و خاطراتی که بصورت ناخواسته در اثر یادآوری حادثه ایجاد می شوند که در روز ممکن است بصورت تجسم تصاویر یا صداها و بوهای یادآور حادثه و در شب ممکن است بشکل کابوس یا رویاهای وحشتناک بروز کند .


برانگیختگی بیش از حد : با علائم جسمانی مانند: طپش قلب ، تنفس سریع و تنش عضلانی و یا علائم روانی مانند: اضطراب ، بی قراری ، گوش به زنگ بودن ، از جاپریدن ناگهانی و… همراه باشد .

شایعترین اختلالات روانی بدنبال حوادث غیر مترقبه :
1- اختلال استرس حاد : در شرائطی که که فرد حادثه ای آسیب زا همراه با تهدید به مرگ یا آسیب جدی به سلامت خود و یا دیگران را تجربه کرده باشد و بدنبال این تجربه احساس ترس و وحشت شدید همراه با همه یا برخی از علائم زیر را تجربه کند : احساس کرختی و بی تفاوتی هیجانی .

کاهش آگاهی از محیط اطراف
احساس عدم واقعیت خود و یا احساس عدم واقعیت دنیای بیرون .
فراموشی روانزا .

2- اختلال استرس پس از حادثه (PTSD )
علائم آن شبیه اختلال استرس حاد می باشد. ولی دو تفاوت عمده با آن دارد:
فرد بازمانده بدنبال حادثه احساس درماندگی می کند و حادثه آسیب زا مکرراٌ برای وی تکرار می شود . بروز آن می تواند در هرزمانی پس از حادثه اتفاق افتد.
می تواند بلافاصله بعد از حادثه و حتی بصورت تاخیری 30سال پس از سانحه بروز نماید.لذا مداخله بهنگام می تواند در کاهش این بیماری تاثیر گذار باشد.
برخی علائم مانند : اجتناب ، احساس کرختی و درماندگی، برانگیختگی بیش از حد و مشکلات خواب وجود دارد .
مداخلات ویژه سندروم استرس پس از حادثه
تشکیل جلسات گروهی حمایت روانی اجتماعی مبتلایان به PTSD این جلسات بصورت گروهی حداقل 4 جلسه به فاصله یک هفته با رویکرد کنترل 3 دسته علایم ایجاد شده ناشی ازاسترس شامل تجربه مجدد هیجانات دردناک، بیش برانگیختگی هیجانی و علایم اجتنابی و اضطرابی تشکیل می شود.

3- سوگ عارضه دار : در مواردی که سوگ طی یک یا دوماه بعد از حادثه تخفیف نیابد و شدت علائم بیش از حد انتظار باشد نیازمند مداخله تخصصی است .
4- افسردگی اساسی: هرچند تمامی بازماندگان بطور طبیعی دچار واکنش سوگ گردیده و پس از رفع آن با یادآوری خاطرات گذشته دچار غم و اندوه می شوند.این واکنش طبیعی با افسردگی کاملاٌ متفاوت است.خصوصیات عمده آن عبارتند از : وجود خلق افسرده همراه با نومیدی و احساس درماندگی، اضطراب، کاهش انرژی، اختلال خواب، کاهش اشتها، اختلال در حافظه، احساس پوچی و بی ارزشی، احساس گناه و گاهاٌ افکار خودکشی .

5- انواع اختلالات اضطرابی: این اختلال می تواند به تنهائی و یا همراه با سایر اختلالات در افراد بازمانده دیده شود. این حالات می تواند منجر به افت عملکرد و کندی روند برگشت به زندگی عادی گردد.
6- اختلالات شبه جسمی: سه ویزگی بارز این اختلال بشرح ذیل می باشد :
1- شکایات جسمانی که بیماری جسمانی جدی را مطرح می کند ولی هیچ یافته قابل اثباتی در بررسیها و معاینات وجود ندارد .
2- وجود تعارضات روانی درشروع ، تشدید و تداوم این اختلال نقش مهمی دارد .
3- شکایت و نگرانی بیش از حد بیمار در مورد سلامت خود که بصورت خودآگاه و تعمدی نمی باشد.
دو اختلال عمده در این دسته :
اختلال جسمانی سازی و اختلال تبدیلی است. نام دیگر آن هیستری یا سندرم بریکه می باشد که مشخصه اصلی آن شکایات جسمانی متعدد و عودکننده است.بیشتر سیستم گوارش و اعصاب را درگیر می کند.
اختلال تبدیلی : جنبه های روانشناختی بر کارکرد حسی و یا حرکتی فرد تاثیر می گذارد .


واکنش ها و علائم روانی در گروههای آسیب پذیر:
پس از هر فاجعه یا بلا افکار، احساسات یا رفتارهائی دربین افرادی که آسیب دیده اند یا شاهد صحنه های دردناکی بوده اند جریان پیدا میکند. این افراد نگرانی هایی درمورد تنها شدن، امنیت، سلامت خود و اشخاص مورد علاقه خود داشته و خواب آشفتهای دارند، دائماً صحنه های دردناکی که دیده اند در بیداری یا درخواب بصورت کابوس به سراغشان می آید. اما وجود این علائم به معنی وجود یک بیماری نیست.
مراقب باشید افرادی را که درجریان بلایا دچار چنین واکنشهائی شده اند را بیمار یا مبتلا به بیماری روان پزشکی تلقی نکنیم. این علائم واکنشی طبیعی به یک حادثه کاملاً غیرطبیعی است و در بسیاری از موارد درطول زمان کاهش می یابد و ازبین می رود.

کودکان:
خیلی ها فکر می کنند که :
- کودکان زود همه چیز زود همه چیز را فراموش می کنند
- کودک که چیزی نمی فهمد
- کودک حتی اگر دچار ضربه شدیدی هم شود زود بهبودی پیدا می کند!
این طرز فکرباعث می شود توجه کمتری به کودکان شود . افت تحصیلی یا امتناع از رفتن به مدرسه در فرزند خود را رفتاری عمدی یا دال بر لجبازی تلقی کنند.
کودکان ممکن است درسنین مختلف واکنش ها و علائم متفاوتی را نشان دهند.

*سنین پیش ازدبستان ( یک تا 5 سال)
-ترس از جدائی و چسبیدن بیش ازحد به والدین
- ترس از غربیه ها و بی اعتمادی به دیگران
- ترس ازتاریکی
- خودداری ازتنها خوابیدن
- ترس ازاشیای خیالی، حیوانات
- دیدن رویاهای ترسناک
- برگشت به رفتارهای مراحل اولیه رشدی مثل شب ادراری، انگشت مکیدن
- فعالیت بیش ازحد و پرخاشگری
- اختلال درصحبت کردن، سکوت یا لکنت زبان

*کودکان دبستانی( 11-6 سال)
- احساس غمگینی
- انجام بازی های تکراری
- مشکلات خواب
- اضطراب ونگرانی درموردسرنوشت اعضاء خانواده
- مشکلات تحصیلی
- بی اشتهائی
- شب ادراری
- پرخاشگری
- شکایت های بدنی مثل : دردشکم، سردرد
اصول حمایت های روانی اجتماعی و مداخلات روانشناختی در حوادث و بلایا
نوجوانی و جوانی ( 18-12 سال )
- علائم بدنی مثل دردهای شکمی، سردرد، ناراحتی های پوستی، دردهای نامعلوم، مشکلات خواب و کابوس، نزاع با دیگران و تحریک پذیری ، افت تحصیلی، رو آوردن به سیگار یا موادمخدر، طغیان و سرکشی درخانه و مدرسه، افسردگی یا غمگینی، از دست دادن علاقه به تفریح یا فعالیت های گروهی بادوستان

زنان:
مرگ و میر زنان در کشورهای درحال توسعه در اثر بلایا از مردان بیشتراست. به طورکلی زنان علائم و واکنشهای روانی بیشتری بعد از وقوع بلایا دارند. زنان معمولاً نقش اصلی مراقبت از فرزندان را بر عهده دارند و کمتراحتمال دارد به خاطر فرزندان خود هنگام بروز بلایا، محل حادثه را ترک کنند. پس از وقوع بلایا امنیت آنان بیشتر مورد تهدید قرارمی گیرد. باید تاکید کرد که پس از بلایا فرصت هائی نیز وجود دارد که زنان بتوانند گروه های اجتماعی تشکیل داده و ازحمایت های بیشتری برخوردار شوند.
-
سالمندان:
درصورت بروز بلایا، سالمندان در معرض خطر بیشتری قراردارند. افسردگی درآنها معمولاً نادیده گرفته می شود چون علائم آنها با افراد جوانتر فرق دارد، به عنوان مثال فراموش کاری یا حواس پرتی در آنها ممکن است علامتی از افسردگی باشد که گاهی به حساب پیری گذاشته می شود و مورد غفلت قرار میگیرد.
چه کسانی را باید به تیم حمایت روانی – اجتماعی ارجاع دهید؟
در صورتی که با افرادی با شرایط ذیل مواجه شدید، آنها را به تیم حمایت روانی- اجتماعی ارجاع دهید. افرادی که:
اضطراب شدید دارند: ( احساس نگرانی، دلشوره، انتظار وقوع حوادث بد درآینده طپش قلب، تنگی نفس)
افسردگی دارند: (احساس غمگینی وبی علاقگی به زندگی، ناامیدی، لذت نبردن از زندگی، فکر زیاد راجع به مرگ و مردن خود و دیگران ...)
تجربه مجدد حادثه دارند: (به این صورت که انگار دوباره همان فاجعه دارد تکرارمی شود.)
علائم روانپریشی دارند: در افرادی که دارای زمینه مساعد هستند در شرایط پراسترس ممکن است علائم روانپریشی ظاهر شود مثل : توهم و هذیان
-
کسانی که دچار علایم محرومیت از مواد هستند یا کسانی که تحت درمان با داروهای آگونیست (متادون، بوپرنورفین یا تنتور اُپیوم) بوده اند:
این افراد در بلایا به دلیل عدم دسترسی به مواد یا دارو دچار علایم و نشانههای محرومیت شده و باید برای دریافت درمان به پزشک ارجاع داده شوند.

توصیه هائی برای والدین کودکان آسیب دیده
- به کودکان فرصت داده شود راجع به احساسات، افکار، نگرانی ها و ترسهای خود با شما حرف بزنند
- برای شناخت این ترسها بهتراست هرچه سریعتر با کودک ارتباط برقرارکنیم.
- به سوالات کودک صادقانه پاسخ داده و، به نیاز های بهداشتی وتغذیه ای آنان توجه کنیم.
- رفتارهایی مثل شب ادراری را در ابتدا باید بپذیریم
- درصورتیکه کودک از رفتن به مدرسه یا حضور در جمع کودکان خودداری کند به تیم حمایت روانی- اجتماعی معرفی کنیم.
-
با ورود به منطقه حادثه دیده، به عنوان امدادگرچه باید کرد؟
با آسیب دیدگان ارتباط صحیح برقرارکنیم، به افراد اطلاعات درست بدهید و از گفتن مطالبی که اطمینان ندارید خود داری کنید، افراد را ازدیدن جنازه عزیزانشان محروم نکنیم بگذارید واقعیت مرگ عزیز خود را بپذیرند.
مانع ابراز احساسات افراد نشویم، افراد را تشویق کنیم که درمراسم تشییع جنازه وبه خصوص نماز میت شرکت کنند. آنها را به شرکت در فعالیت های اجتماعی، ورزشی و بازسازی تشویق کنیم.
کودکان را از والدین جدا نکنیم. به نیازهای تغذیه ای وبهداشتی کودکان درتمام سنین توجه کنید. امکانات بازی وسرگرمی برای کودکان فراهم کنید.
چگونه باید ازخود مراقبت کرد؟
درجریان انجام وظیفه به عنوان امدادگر شما ممکن است فشارهای زیادی را متحمل شوید. این فشار روانی ممکن است علائم ذکر شده زیر را در شما ایجاد کند. علائمی که نشان می دهد دچار فرسودگی شده اید، خستگی مفرط،ازدست دادن روحیه ، عدم توانائی برای تمرکز علائم بدنی مثل سر درد، بی خوابی، ناکارآمدی و...
برای رفع این علایم چه باید کرد؟
آموزش افراد قبل از امدادگری برای کنترل استرس هایی که در جریان بلایا و حوادث غیرمترقبه با آن روبرو خواهند شد میتواند از ایجاد چنین مشکلاتی پیشگیری کند. بنابراین یادگرفتن مهارت مدیریت و کنترل استرس و کنترل هیجانات شدید مثل خشم میتواند درحل اینگونه مشکلات مفید باشد.

حمایت های اولیه روانی اجتماعی از آسیب دیدگان
منظور از حمایت های اولیه روانی – اجتماعی برای آسیب دیدگان، چه اقداماتی می باشد؟
• حمایت های اولیه روانی – اجتماعی برای آسیب دیدگان بلایا انجام اقدامات و رعایت اصول زیر می تواند پس از بروز بلایا درایجاد آرامش، حفظ سلامت روان و کاهش استرس در آسیب دیدگان کمک کننده باشد.
1)با آسیب دیدگان ارتباط صحیح برقرارکنیم. نباید با آسیب دیدگان مثل شیء برخورد کرد. باید برای ارتباط با آنها وقت گذاشت و ارتباط باید در حدی باشد که ایجاد وابستگی نکند.
2)در انتقال مصدومین جسمانی به بیمارستان عجله نکنیم. به غیر از موارد فوریت پزشکی که لازم است بیمار به بیمارستان های تخصصی انتقال داده شود در موارد دیگر باید فهمید علاوه بر مصدومیت جسمی چه چیزی آسیب دیده را رنج می دهد.
3)به افراد اطلاعات صحیح بدهیم. هنگام وقوع حوادث اخبار ناگواری وجود دارد مثلا از ما ممکن است بپرسند آیا پدر من زنده است؟ آیا از پسر من خبری داری؟‌گاهی وسوسه می شویم به خاطر آنکه طرف مقابل ناراحت نشود به او دروغ بگوییم. این کار درست نیست. زیرا علاوه بر اینکه غیراخلاقی می باشد اعتماد مردم به ما و سایر نیروهای امدادی را کاهش می دهد و نگرانی عمومی را بالا می برد. در مواردی که اطلاعی نداریم بگوییم چیزی نمی دانم. اگر مرکزی وجود دارد که چنین اطلاعاتی دارد شخص را راهنمایی کنیم. سعی کنیم دقیقا آنچه را می دانیم منتقل کنیم. وقتی خبر بدی داریم آن را به تدریج و حتی الامکان در جمع مطرح کنیم. قرار دادن شخص داغدار در جمع گروهی از افراد داغدار شبیه خودش تحمل درد را آسان تر می کند. روحانی تیم نیز می تواند با حمایت معنوی و اجرای مراسم دینی، رنج داغدیدگی را در آسیب دیدگان کاهش دهد.
4)افراد را از دیدن جنازه عزیزانشان محروم نکنیم. دیدن جنازه عزیزان می تواند موجب شود تا فرد داغدار واقعیت مرگ عزیزان خود را بهتر بپذیرد. اگر اطلاعاتی راجع به چگونگی فوت و علت مرگ عزیزشان داریم می توانیم آنرا با بازماندگانشان در میان گذاریم. فقط در مواردی که جنازه یا صحنه مرگ وحشتناک است. بخش آسیب دیده جنازه را محدود کرده، صحنه های مناسب را به آنها نشان دهیم.
5) مانع ابراز احساسات افراد نشویم. بگذاریم افراد گریه و زاری و شیون کنند. به آنها نگوییم «گریه نکن» تخلیه احساسات، آنها را راحت تر خواهد کرد.
6) استراحت شبانه ضروری است. مردم را تشویق کنیم سروصدای شبانه را کم کنند.
7) برای آرامش بخشیدن به افراد از باورهای دینی آنها کمک بگیریم. ولی اگر به علت تحریک پذیری واکنش نامناسبی از خود نشان دادند وارد بحث های فلسفی با آنها نشویم.
8)افراد را تشویق کنیم در مراسم تشییع جنازه و بخصوص نماز میت شرکت کنند. اگر نماز میت گروهی و وسیع برگزار شود اثر روانی مثبت تری خواهد داشت.
9)سعی نکنیم افراد را به زور از محل سکونت خود دورکنیم. ولی در صورتی که خطراتی در مورد ادامه اقامت آنها وجود دارد بطور جدی گوشزد کنیم و سعی نماییم در موارد ضروری از طریق افراد محلی آنها را قانع کنیم.
10)مانع تجمع داغدیدگان نشویم. عزاداری گروهی به آرامش روانی آسیب دیدگان کمک می کند. از طرف دیگر در صورتی که افراد به دلایل شرعی و غیره مایل به سکونت زیر یک سقف نیستند به آنها حق بدهیم و با آنها همکاری کنیم.
11)داغدیدگان را به شرکت در فعالیتهای اجتماعی، ورزشی و بازسازی تشویق کنیم. به خصوص سعی کنیم افراد منزوی را در کارهای اردوگاه یا محلی که در آن به صورت موقت زندگی می کنند، شرکت دهیم اما راهنمایی در این مورد نباید به صورتی باشد که افراد حس کنند به زور وادار به انجام کار شده اند. تا مجبور نشده اند نباید بجای آنها تصمیم بگیریم.
12) در صورت وقوع درگیری، جلوگیری از دعوا و جر و بحث و جدا نمودن افراد آسیب دیده مفید است. در موارد ضروری از افراد با نفوذ محلی کمک بگیریم و به کمک آنها از طرفین دعوا بخواهیم به جای دعوا برنامه ریزی مشترک برای حل مشکل داشته باشند.
13)درصورتی که متوجه شویم فردی به علت فشار روانی به مواد مخدر پناه آورده او را از این کار منع نموده و به تیم حمایت روانی – اجتماعی معرفی نماییم.
14)درصورتی که علایم اختلالات روانی در افراد مشاهده کردیم در حدی که امکان دارد باعث آسیب به خود یا دیگران شوند یا تحمل رنج برایشان دشوار شده باشد یا نتواند اعمال روزمره طبیعی را انجام دهند حتما باید آسیب دیده را به تیم حمایت روانی – اجتماعی معرفی کنیم ولی صراحتا عنوان نکنیم که او روانی شده است. مردم از اینکه برچسب بیماری روانی روی آنها بخورد راضی نیستند. می توانند از اصطلاحات «اعصابت تحت فشار است» و یا اینکه «ناراحتی عصبی پیدا کرده ای» استفاده کنیم.
15 ) کودکان را از والدینشان جدا نکنیم.
• اگر مادر کودک مجروح است، سعی کنیم کودک را همراه او یا پدرش برای درمان اعزام کنیم.
• اگر کودک مجروح است، الزاما باید مادر یا پدر یا یکی از بستگان نزدیک او همراهش اعزام شوند.
• اگر کودک شیرخوار است و مادر فوت کرده است، ابتدا سعی کنیم مادر رضاعی یعنی کسی که بتواند به او شیر بدهد پیدا کنیم. سپس بچه را به شخصی از بستگان نزدیک مانند خاله، عمه، مادربزرگ یا پدربزرگ بسپاریم و سفارش کنیم تاحدامکان با او باشد و او را در آغوش بگیرد و نوازش کند.
• اگر مادر کودک فوت کرده است حتما پدر و یا سایر بستگان نزدیک باید بطور دایم همراه بچه باشد.

16 ) در صورتی که اشیا یا لباسی از پدر یا مادری که فوت کرده باقی مانده است (مثلا تسبیح یا روسری) آن را در اختیار فرزندش قرار دهیم.
17 ) حتی الامکان از تغییر مکان مداوم کودک خودداری کنیم.
18 ) به نیازهای تغذیه ای و بهداشتی کودکان در تمام سنین توجه کنیم.
19 )برای کودکان امکانات بازی و سرگرمی را فراهم کنیم. بازی باعث انحراف توجه کودک از استرس می شود. وسائل بازی را هر چه زودتر در اختیار کودکان بگذاریم بهتر است. می توانیم پس از طی مراحل حاد حادثه، یک مرکز بازی برای کودکان در منطقه تاسیس کنیم ولی شرکت کودکان در این مراکز باید با رضایت خاطر آنان توام باشد و والدین یا سایر نزدیکانشان باید در همان نزدیکی ها باشند.
20 ) نقاشی کردن کودکان علاوه بر کمک به تخلیه هیجانی و تسکین روانی می تواند نشان دهنده مکنونات ذهنی آنان نیز باشد.

کمکهای اولیه روانشناختی:
به دنبال بلایا اغلب افراد هیجانها و تجارب ناخوشایندی را تجربه می کنند. واکنشها ممکن است ترکیبی از سردرگمی ، ترس ، ناامیدی، درماندگی، بی خوابی، دردهای جسمی، اضطراب و خشم، سوگ، شوک، خشونت و بی اعتمادی، احساس گناه و شرم، ازدست دادن اعتماد و اطمینان از خود باشد.
کمکهای اولیه روانشناختی می تواند یک محیط امن ،آسوده، مرتبط با دیگران، خودکارآمد، توانمند و پرامید را برای بازماندگان فراهم نماید.
بایدها:
به افراد کمک کنید تا نیازهای پایه و اولیه خود مانند غذا، سرپناه و خدمات پزشکی را تامین کنند.اطلاعات درست به افراد درمورد چگونگی رفع این نیازها بدهید.( فراهم کردن امنیت و حمایت )

افرادی که تمایل دارند درمورد حادثه اتفاق افتاده و احساسات مرتبط با آن با شما صجبت کنند، گوش دهید. ( فراهم کردن آسودگی و آرامش)

با افراد مهربان و دوستانه رفتارکنید، حتی اگر که آنها شما را نپذیرند.( فراهم کردن آسودگی )

اطلاعات درست و دقیقی درمورد حادثه و ضربه و اقداماتی که درحال انجام است ارائه دهید. این کار می تواند به دیگران کمک کند که شرایط را بهتر بفهمند( کمک به آسودگی)

به افراد کمک کنید تا با دوستان و آشنایانشان ارتباط برقرار کنند.( ارتباط با دیگران)

افراد خانواده را دور هم جمع کنید.درصورت امکان شرایطی فراهم نمایید تاکودکان به والدین و یا عضو نزدیکی از اعضائ خانواده شان بازگردند.(ارتباط با دیگران)

پیشنهادات عملی برای اجرای کارهایی که بتواند خودکارآمدی را افزایش دهد ارائه دهید. ( افزایش خودکارآمدی)

به افراد کمک کنید تا نیازهاشان را تامین کنند.(افزایش خودکارآمدی)

مکانهای ارائه دهنده انواع خدمات دولتی و غیردولتی را به مردم آسیب دیده معرفی کنید. ( امیدواری)

نبایدها:
بازماندگان را مجبور نکنید که درمورد داستان خود و اتفاقاتی که پیش آمده صحبت کنند . بخصوص درمورد جزئیات ماجرا چرا که این کار ممکن است سبب کاهش خونسردی و آرامش افرادی گردد که تمایل ندارند جزئیات زندگی خود را برای دیگران بازگوکنند.

به افراد اطمینان بی مورد ندهید مثلا نگویید "همه چیز خوب خواهد شد" و یا "حداقل شما زنده ماندید". بیان این جملات سبب کاهش آرامش افراد می گردد.
به افراد نگویید که درحال حاضر چه کاری باید انجام دهند، یا چگونه فکر کنند، یا چه احساسی داشته باشند و یا اینکه قبلا چه کار باید انجام می دادند. این کار باعث کاهش خودکارآمدی و افزایش احساس گناه می شود.

به افراد نگویید که شما به علت رفتارها و باورهایتان دچار رنج و عذاب شده اید. این موضوع باعث کاهش خودکارآمدی افراد میشود.
قولی ندهید که قابل اجرا نیست. قول هایی که اجرا نشوند منجر به کاهش امیدواری در فرد می شود.
از خدمات موجود و فعالیتهای انجام شده انتقاد نکنید چرا که منجر به کاهش امیدواری و آرامش افراد می شود.
تمرین در کلاس درس با روش ایفای نقش
دو نفر نقش تیم سلامت روان را ایفا می کنند و تعداد دیگری حداقل 8 الی 12 نفر به عنوان گروه کودکان یا بزرگسالان در نقش آفراد آسیب دیده در چادر یا کانکس حضور دارند که با هدایت و کمک تیم سلامت روان مراحل مربوط به علایم و نشانه های استرس، واکنش های روانی و روش های کنترل افکار مزاحم را در جلسه تمرین می کنند.
- دریافت حمایت روانی اجتماعی در حوادث


گردآورندگان:
-محمودرضا هاشم ورزی -روان شناس بالینی
-علی عظیمی

منابع و مآخذ :

- بسته آموزشی کارشناس مراقب سلامت خانواده در حوزه سلامت روانی، اجتماعی و اعتیاد
-مجموعه کتابهای حمایتهای روانی ، اجتماعی در بلایا تالیف گروه کارشناسان اداره سلامت روان وزارت بهداشت
*برخی سایت های علمی مورد استفاده
سایت دانشگاه علوم پزشکی کرمان
سایت پزشکان بدون مرز
سایت میگنـا
پورتال مددکاری اجتماعی
انجمن مددکاری اجتماعی

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه روانشناسی

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


مریم کاویانی واقعا پلنگ شد ! / در 53 سالگی 25 ساله شد + عکس های جدید بعد طلاق