ایستگاه تاکتیک: موشکافی بازی پوزیسیونی پپ گواردیولا (4)


ایستگاه تاکتیک: موشکافی بازی پوزیسیونی پپ گواردیولا (4)

یادداشت وارده از کاربر طرفداری Acro Polis

طرفداری- اولین فصل حضور گواردیولا در بارسلونا در سال 2008 اتفاق افتاد. در سال 2007 او به عنوان نویسنده در روزنامه El Pais مشغول به کار بود. حتی در آن زمان هم می‌توانستیم درخشش فلسفه‌اش را از میان نوشته‌هایش ببینیم. در این زمان فرانک رایکارد با ترکیب 3-4-3 انتخاب شده مقابل زاراگوسا همه را غافلگیر کرد. پپ مقاله‌ای در رابطه با این تصمیم عجیب رایکارد نوشته بود که بخشی از آن را اینجا می‌خوانیم:

من فکر می‌کنم، البته شاید اشتباه باشد،اما چیزی که می‌بینم این است: (بازیکنان بارسلونا) علاقه دارند خود را با توجه به توپ سازمان دهی کنند. یعنی با توپ حمله و دفاع می‌کنند و فوتبال را اینطور متوجه شده‌اند که دور بودن از توپ غیر قابل قبول است، نمی‌شود توپ آن طرف باشد و ما این طرف. بازیکنان فکر می‌کنند به جای اینکه آن‌ها به سمت توپ بروند، توپ باید به سمت آن ها برود. بازیکنان اینطور برداشت می‌کنند که مهاجمان باید به تنهایی موفق باشند و در روزنامه‌ها ظاهر شوند. (آن ها) به توپی نیاز دارند که از بازیکنان میانی دریافت می‌کنند و بازیکنان میانی نیز، به توپی نیاز دارند که از مدافعان دریافت می‌کنند. من به تو پاس خواهم داد و تو به آنها پاس می‌دهی.

رونالدینیو می‌داند که با اتوئو بهتر کار می‌کند و اتوئو نیز می‌داند که با رونالدینیو مؤثرتر است. آنها ویژگی‌های خودشان را دارند، اما باهم بودن بهتر از تنهایی است. آنها زمانی که با هم هستند مفید تر و بهتر بازی می‌کنند. آنها در هرلحظه بر شناسایی بازیکن آزاد (Free Man) تاکید می‌کنند. آنها می‌دانند که اگر آن بازیکن (بازیکن آزاد) آندرس اینیستا باشد، بسیار بهتر از یک وینگر است. آنها به خوبی می‌دانند که ژاوی و اینیستا مکمل یکدیگر هستند، اما چرا نمی‌خواهند با هم باشند؟! لعنتی! آنها می‌فهمند وقتی از جناح راست شروع به حمله کرده‌اند بهتر است در جناح چپ کار را تمام کنند. آنها می‌دانند که یک پاس به عقب در نقطه امن زمین، به معنای ترس نیست، بلکه به معنای شروعی بهتر است.

آنها درک می‌کنند که مالکیت توپ زمانی ارزش دارد که به گل ختم شود. آنها این را نیز می‌دانند بسیار بهتر است توپ از وسط زمین به محوطه جریمه حریف برسد تا از کناره‌های زمین. با همه‌ی اینا، بعضی وقت‌ها؛ گاه و بی گاه، شکست می‌خورند. آنها می‌بازند چون از قدرت تهی می‌شوند، نه به خاطر اینکه پیراهنشان را درست در شورت (شورت ورزشی!) خود نینداخته‌اند یا به علت پرخوری بیش از حد نتوانسته‌اند خوب بدوند. نه؛ آنها شکست می‌خورند؛ زیرا بعضی وقت‌ها ژاوی، اینیستا یا دکو توپی را از بازیکنانی می‌گیرند که نباید بگیرند. یا حمله‌ای را که از جناح راست شروع کرده بودند مجبور شدند در همان جناح به پایان برسانند. یا به این خاطر که رونالدینیو پاس‌های بیشتری از مارکز دریافت نموده، در حالی که به پاس‌های سیلوینیو نیاز بیشتری داشته. یا به این خاطر که...

(و حالا شاید، بهترین استراتژی پیشروی آهسته‌تر است) - پپ گواردیولا

زاویه دید و عقیده پپ گواردیولا در این متن به وضوح مشخص است. این عقیده، او را یکی از بهترین مربی‌های جهان ساخته است. با احترام به بازی پوزیسیونی، پپ ( در فصل دوم حضورش در نیمکت باواریایی ها)گفته بود که در حال حاضر فقط 3 تیم این سبک را درست اجرا می‌کنند. سوانزی لادروپ، رایووایکانو خمز و بایرن مونیخ خودش. این تعداد تیم‌های محدود بیانگر پیچیده بودن مفهوم Positional Play هستند. پیاده سازی این مفهوم در تمرینات و توضیح دادن آن بسیار مشکل است.

هر سرمربی واریانت خودش را بازی می‌کند. انتخاب این واریانت ها به دو عامل بستگی دارد: بازیکنان موجود و عقاید شخصی سرمربی نسبت به فلسفه.

تیم‌های گواردیولا در دفاع بسیار سلطه جو و به اصطلاح "Aggressive" هستند. تمرکز اصلی مدافعان، بر روی دفاع Zonal Marking (دفاع منطقه‌ای) است تا دفاع Man Marking (دفاع نفر به نفر).

دفاع Zonal Marking ابتکار عمل را به مدافعان می‌دهد و تعیین می‌کند که مهاجمان چطور حمله کنند، نه اینکه مدافعان چطور دفاع کنند. مدافعان پیرو سبک Man Marking در بهترین حالت باید به حرکات مهاجم واکنش نشان دهند، در نتیجه ابتکار عمل به دست حریف می افتد. در Man Marking مدافع باید به هر عملی که مهاجم انجام می‌دهد واکنش نشان دهد؛ این یعنی از دست دادن کنترل. در حالی که در Zonal Marking تیم مدافع تصمیم می‌گیرد که در چه مکانی و در چه زمانی دفاع کند و این مهاجم است که باید علیه آن واکنش نشان دهد تا کنترل بازی را بر دست گیرد. تمرکز اصلی دفاع بر روی قطع خطوط پاس بین بازیکنان حریف است. اینطور به نظر می‌رسد که بازیکن صاحب توپ با دیگر هم تیمی‌هایش در ارتباط است، اما مدافعان در نزدیکی خطوط پاس کمین کرده‌اند، تا هماهنگ با یکدیگر بازیکن صاحب توپ را پرس کنند. همانطور که می دانید تیم‌های گواردیولا از Gegenpress استفاده می‌کنند. به عقیده‌ی گواردیولا بهترین زمان برای بازپس گیری توپ لحظه‌ی از دست دادن آن است زیرا حریف به هم ریخته و آشفته است، به خصوص بازیکنی که صاحب توپ است.

ایستگاه تاکتیک: موشکافی بازی پوزیسیونی پپ گواردیولا (4)

ایستگاه تاکتیک: موشکافی بازی پوزیسیونی پپ گواردیولا (4)

بازیکنی که توپ را به دست آورده، معمولاً گیج است و نمی‌داند که چه تغییری در پوزیسیون ایجاد شده. در تیم‌های پپ بازیکنی که توپ را از دست داده رهبری" شکار" را بر عهده می‌گیرد. روش آنها در باز پس گیری توپ " Wolf Pack " نامیده می‌شود. گرگ‌ها ابتدا خطوط پاس حریف را قطع می‌کنند سپس با سرعت هر چه تمام‌تر به بازیکن صاحب توپ نزدیک می‌شوند و قبل از آنکه طعمه بتواند فرار کند یا ثبات لازم را کسب کند توپ را پس می‌گیرند. این سبک ترسناک در دفاع، استرس وحشتناکی را به بازیکن صاحب توپ منتقل می کند.او باید در این شرایط سریع تصمیم بگیرد که می خواهد توپ را با یک پاس بلند به نقطه ای امن برساند، یا آن را بی هدف دفع کند. عدم تصمیم گیری به موقع، موجب لو دادن توپ و ایجاد موقعیت خطرناک برای حریف می شود.

(حریف را حرکت دهید، نه توپ را. آنها را به پرس کردن خود دعوت کنید. شما توپ را در یک سمت در اختیار دارید تا در سمت دیگر کار تمام کنید) - پپ گواردیولا

شکی نیست که بارسلونا گواردیولا بهترین تیم آن دوران بود. این تیم به نحو احسن اصول بازی پوزیسیونی را اجرا می‌کرد. آنها علت هر پاس را می‌دانستند و مستمراً به دنبال حذف بازیکنان حریف از بازی بودند. بسیار زیاد دیده‌اید که بازیکنان پپ هیچ حرکت خاصی را انجام نمی‌دهند و بی حرکت ایستاده‌اند تا بازیکنان را دعوت به پرس کنند. بعضی مواقع بواتنگ یا کمپانی کاملاً بی حرکت می‌ایستادند تا بازیکنان حریف را تحریک کنند و تا زمانی که حداقل یک بازیکن به سمت آنها نمی‌آمد، توپ را پیش خود نگه می‌داشتند.

این نمایش اصل " تحریک و حرکت دادن بازیکنان حریف با استفاده از توپ" را به خوبی نشان می‌دهد. بعضی مواقع در میانه زمین اینیستا را می‌بینیم که بدون هیچ حرکتی ایستاده و هیچ کاری انجام نمی‌دهد. این حرکت معروف " La Pausa " یا " The Pause " نامیده می‌شود. او هیچ حرکتی انجام نمی‌دهد تا زمانی که یک بازیکن حریف به سمت او بیاید و موضع دفاعی خود را ترک کند. با این کار یک بازیکن آزاد (Free Man) برای هم تیمی‌های خود می‌سازد که تیم می تواند از آن استفاده کند.

تاکتیک جالب دیگری که تیم‌های گواردیولا از آن استفاده می‌کنند، " False 9 " یا " شماره 9 کاذب " نام دارد. بازیکن در پست مهاجم نوک بازی می‌کند، اما در واقع مهاجم نوک نیست. او به عنوان مهاجم وارد زمین می‌شود، اما در جایگاه یک مهاجم قرار نمی‌گیرد. این نقل قول جالب از گواردیولا، ما را به مشاهده زاویه‌ای دیگر از سبک بازی او دعوت می‌کند:

( هر کس می‌تواند به داخل محوطه جریمه برود، اما هیچ کس اجازه ایستادن در آنجا را ندارد) - پپ گواردیولا

یعنی؛ او انتظار دارد هر بازیکنی در زمین از توپ پشتیبانی کند و تا لحظه‌ی ورود توپ به محوطه جریمه حریف، در بازیسازی تیمش سهیم باشد. نتیجه اینکه معمولاً مهاجمان نوک (Strikers) پپ فقط در محوطه جریمه نمی‌ایستند تا توپ به سراغ آنها بیاید، بلکه خودشان به سراغ توپ می‌روند و از آن حمایت می‌کنند. در حالی که آنها به صورت فعال در میانه زمین مشغول بازیسازی هستند، ممکن است هافبک‌ها یا مدافعان در محوطه حریف، تمام کننده کار باشند.

این تاکتیک، ارتباط متقابلی را بین بازیکنان فراهم می‌کند و از آنطرف نظم تیم حریف را به هم می‌ریزد و آنها را دست پاچه می‌کند. مسی اولین بار مقابل رئال مادرید و در سانتیاگو برنابئو به عنوان"False 9" به زمین فرستاده شد. مدافعان مادریدی کاملاً گیج شده بودند و نمی‌دانستند باید چه کار کنند. مطابق انتظار بازی با نتیجه 2-6 به نفع بارسا به اتمام رسید.

ایستگاه تاکتیک: موشکافی بازی پوزیسیونی پپ گواردیولا (4)

(شماره 9 کاذب؛ هنگامی که سوارز به میانه زمین می رود، دو مدافع را با خود همراه می کند و فضایی عالی برای مسی و نیمار ایجاد می شود)

آنخل ایتوریاگا (ایتوریاگا مورخ و نویسنده اسپانیایی، تعداد زیادی فرهنگ لغت در مورد بارسلونا و فوتبال اسپانیا تألیف کرده است.) در نقل قولی، پپ گواردیولا را اینطور توصیف کرده است:

پپ گواردیولا Positional Play را تا سطح ما فوق تصوری ارتقا داد. او به دنیای فوتبال واریانتی معرفی کرد که اجازه باز پس گیری توپ در بیرون از خط دفاع را به ما می‌دهد؛ ایده‌ای که حتی از ذهن لاولوپ هم نگذشته بود. او یک مخترع و پژوهشگر بزرگ است. من فکر می‌کنم انجام دادن کاری مشابه پپ غیر ممکن است. به عنوان یک مربی، می‌توانم بگویم که ظرفیت پپ در مدیریت یک گروه باور نکردنی و انعطاف پذیری او در تاکتیک مثال زدنی است. او قادر است از 8 دستور العمل مختلف در حین بازی استفاده کند و هر کدام را بسته به شرایط رقیب عوض کند.

واریانت های ذکر شده توسط ایتوریگا، یک سری فعالیت‌هایی هستند که در حین بازی انجام می‌شوند. مثلاً هافبک دفاعی (یا هافبک میانی) به عقب شیفت می‌شود و در نزدیکی مدافعان حرکت می‌کند، یا دو مدافع از هم باز می‌شوند و هافبک دفاعی (یا هافبک وسط) به فضای میان آن دو می‌رود تا مدافعان کناری (فول بک‌ها) به جلو بروند و در بازیسازی شرکت کنند. مثلاً فلیپ لام بعد از شیفت شدن به سمت دروازه حریف، یا به میانه میدان می‌آمد و در بازیسازی شرکت می‌کرد، یا در جناحین مدافعان را آزار می‌داد.

این نقل قول از گواردیولا، طرز تفکر و استراتژی او را به هنگام مواجه شدن با حریف نشان می‌دهد:

در فوتبال، هر بازیکن مسئول بازیکن دیگری است، به جز 2 مدافع در برابر 1 مهاجم. ما با 2 (مدافع) در برابر 1 (مهاجم) بازی را آغاز می‌کنیم سپس، یکی از مدافعان مرکزی تیم به سمت دروازه حریف حرکت می‌کند. با این کار ما یک بازیکن اضافه درخط حمله داریم که حاصل این بازیکن اضافه یک مرد آزاد (Free Man) است. خطر! اگر ما توپ را از دست بدهیم، برای مهاجم حریف یک موقعیت 1. در برابر 1. ایجاد می‌شود! البته هر تیم تصمیم می‌گیرد که چطور بازی کند و از چه استراتژی استفاده کند و این کاملابه آنالیز سرمربی و روحیات تیم بستگی دارد.

گواردیولا برای موفق شدن مایل است ریسک کند. به نظر نمی‌رسد پپ تیم را در یک موقعیت خطرناک رها کند. او دفاع تیم را در موقعیت 1 مقابل 1 رها می‌کند تا شجاعت خود را نشان دهد. رها کردن تیم با یک مدافع و هجوم همه جانبه به تیم حریف به جاه طلبی مربی نیاز دارد. او زیر فشار حریف، مدافعان تیم را تا نزدیکی خط اوت گسترش می‌دهد تا شجاعت خود را به رخ منتقدانش بکشد. مرز میان حماقت و شجاعت بسیار باریک است اما به نظر شما پپ حماقت می‌کند؟ او آرمان و هدف بزرگی دارد، او می‌خواهد فوتبال را تغییر دهد. در یکی از مصاحبه‌هایش گفته بود:

گری نویل به من می‌گوید که باید سبکم را عوض کنم! کسی که تا به حال در کشور خارجی بازی نکرده است نباید به من بگوید که استراتژی خود را تغییر دهم! حرف من این است: اگر نمی‌توانید به سبک دلخواه مربی گری کنید اصلاً چرا هنوز در فوتبال هستید؟!

قطعاً پپ حماقت نمی‌کند چون هدف دارد. فردی را تصور کنید که در نزاعی خیابانی با چاقویی آخته به جان مردم افتاده یا به خود آسیب می‌رساند یا به دیگران. این عمل شجاعت نیست بلکه حماقت است ولی فرض کنیم فردی برای استقلال کشورش یا هدفی که به آن اعتقاد دارد تمام مشکلات و مصائب را به جان می‌خرد، این عمل شخص را می‌توان شجاعت نامید. پا فشاری بر آرمان‌ها و عقاید درست خود تحت هر شرایطی، نیازمند روحیه جنگندگی بالا و قدرتمند است. شاید میان شجاعت و حماقت هیچ مرزی نباشد و تنها تفاوت، زاویه دید ما باشد. پپ همه‌ی انتقادها را تحمل می‌کند و همه این کارها را انجام می‌دهد تا بر اصول بازی پوزیسیونی وفادار بماند، مهم نیست که چه قدر برایش گران تمام شود.

گواردیولا در ترکیب ابتدایی بازی، بازیکنان مختلفی را با توجه به آنالیزهای انجام شده و شرایط بازیکنان انتخاب می‌کند. او برای لحظات خاص نیز برنامه ریزی می‌کند و با توجه به حریف پیش رو، استراتژی‌های مشخصی را در پیش می‌گیرد. او می‌داند برای مواجه شدن با هر حریف به چه چیزی نیاز دارد.

گواردیولا دستورات تاکتیکی‌اش را متناسب با تیم تعیین می‌کند وهرگز تیم را تغییر نمی‌دهد تا با دستورات تاکتیکی‌اش هماهنگ شود. گواردیولا به عنوان یک مربی فلسفه خودش را دارد، او در طرح ریزی نقشه‌های استراتژی علیه حریفان کم نظیر ، در تاکتیک‌های خاص بی نظیر و یک صاحب نظر اندیشمند با کلاس جهانی در عرصه مربیگری است.

زمین تمرین پپ نیز، مانند فلسفه‌اش خاص است. او زمین را به این شکل می‌بیند و شاگردانش را در آن تمرین می‌دهد:

ایستگاه تاکتیک: موشکافی بازی پوزیسیونی پپ گواردیولا (4)

(تنها، اتفاقاتی که در 4 منطقه وسط زمین رخ می‌دهد مهم هستند. بقیه چیزها در اولویت دوم قرار دارند) - پپ گواردیولا

چهار منطقه مرکزی از مهم‌ترین بخش‌های زمین هستند. در این مناطق بازیکنان " interiores " حضور دارند. در زمین، 4 خط عمودی کشیده شده که این خطوط 5 فضا را در جهت طولی زمین به وجود آورده‌اند. به این فضاها نوار می گویند. 2 نوار در جناحین وجود دارد. در بازی پوزیسیونی به دو نوار عمود داخلی "interior corridors" یا "Half Space " می گویند. نوار مرکزی نیز در وسط زمین قرار دارد.

قطعاً نوارهای Half Space مهم‌ترین فضا در مرکز زمین هستند. ریشه نفوذهای خطرناک بازیکنان در این فضاها قرار دارد. او به راحتی می‌تواند با حرکات قطری به خط دفاعی حریف حمله کند و به سوی دروازه آنها یورش ببرد. این کار مزایای خاص خودش را دارد که در ادامه ذکر خواهند شد.

گواردیولا در این زمین بازیکنانش را تمرین می‌دهد و به آنان می‌گوید که با توجه به توپ، به کدام نقطه از میدان حرکت کنند. فرض کنیم توپ در جناح چپ و زیر پای ریبری قرار دارد، در این صورت راه‌های زیادی برای پشتیانی از او به همراه ارتقا وضعیت پوزیسیون وجود دارد. برای مثال، ریبری می‌تواند توپ را به میانه زمین ببرد و آلابا از میانه زمین به جناح چپ برود تا جای خالی ریبری را پر کند، در این وضعیت گزینه اورلپ (overlapping) نیز برای آلابا فعال است. (کلاروف و کیلیچی به هیج وجه نتوانستند انتظارات گواردیولا را در این فصل بر آورده کنند. آنها فقط می‌دویدند و حتی از اجرا کردن تاکتیک‌های ساده هم ناتوان بودند.)

در همین حال، هافبک‌های پشتی (مانند شواینی یا گندوغان) می‌توانند کمی عقب‌تر بروند و در نوار (فضا) سمت چپ 4 خط مرکزی مستقر شوند. این به معنای آن است که ریبری به سمت داخل و به سوی دروازه حریف دریبل می زند، آلابا به او یک گزینه برای حرکات اورلپ می‌دهد و شواین اشتایگر کمی عقب‌تر به میان آن دو می‌رود تا یک مثلث ایجاد شود. شواینی مانند منبع تغذیه عمل می‌کند، در حالی که آلابا و ریبری به سمت دروازه حرکت می‌کنند، او در عمق زمین می‌ایستد و از آنها پشتیبانی می‌کند.

در همین زمان، دیگر بازیکنان تیم نیز به این حرکات واکنش نشان می‌دهند و برای حفظ ثبات تیم و ارتقا وضعیت پوزیسیون (با توجه به وضعیت توپ) حرکات و جا به جایی های هدفمندی انجام می‌دهند.

قانون اصلی در هنگام تمرین این حرکات این است که درخطوط عرضی یکسان نباید بیش از 3 بازیکن وجود داشته باشد. همچنین در خطوط طولی زمین نیز حداکثر دو بازیکن می‌توانند مستقر شوند. حتی دورترین بازیکنان نسبت به توپ نیز با واکنش‌های زنجیره‌ای به این حرکات پاسخ می‌دهند تا در صورت انتقال توپ به جناح مخالف یا مرکز زمین، بتوانند با آرایش پوزیسیونی مناسبی به سمت دروازه حریف حرکت کنند.

این تنها یک مثال از هزاران حرکاتی بود که بازیکنان پپ گواردیولا در این زمین (به طور خاص) تمرین می‌کنند. گواردیولا می‌تواند با افزودن مدافعان، آموزش موقعیت‌های خاص و تعلیم بازیکنان با روش‌های مخصوص به خود روند تمرین را بهبود ببخشد و با سرعت بیشتری جلسات را پیش ببرد. بازیکنان با گذشت زمان می‌توانند تمام اصول و شاخه‌های این فلسفه را فرا بگیرند و با تمرینات مخصوص سرمربی خود، این حرکات را با خلاقیت و انعطاف پذیری بیشتری در زمین اجرا کنند. در این حالت بازیکنان انعطاف پذیر و متحد می‌شوند. این اتحاد یعنی داشتن طرز تفکر و احساسات روحی یکسان. آنها حتی با گذشت زمان می‌توانند فکر یکدیگر را نیز بخوانند، در واقع ذهن آنها مانند اتاقک آکوستیک است؛ طرز تفکرشان برای یکدیگر باز، و برای رقیب ایزوله است.

یادداشت وارده از کاربر طرفداری Acro Polis

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه ورزشی

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


ببینید | ماجرای پخش شدن عکس‌های نعیمه نظام دوست در ویلای کردان؛ غافلگیر شدن خانم بازیگر...