داستان مخوف ترین قاتل تاریخ را بخوانیم


داستان مخوف ترین قاتل تاریخ را بخوانیم  برخی از ماجراها و حکایت های قتل در روی زمین رخ داده اند که واقعا عجیب میباشند و مردم با خواندن آنها حسابی گیج میشوند. کارل پانزرام در آخرین ساعاتِ زندگی اش با ذوق و شوق فراوان به 21 قتل, بیش از 100 تجاوز, و هزاران دزدی کوچک و بزرگ و ایجاد حریقِ عمدی اعتراف کرد و در جملات خودش چنین گفت, برای...

داستان مخوف ترین قاتل تاریخ را بخوانیم

داستان مخوف ترین قاتل تاریخ را بخوانیم

برخی از ماجراها و حکایت های قتل در روی زمین رخ داده اند که واقعا عجیب میباشند و مردم با خواندن آنها حسابی گیج میشوند. کارل پانزرام در آخرین ساعاتِ زندگی اش با ذوق و شوق فراوان به 21 قتل, بیش از 100 تجاوز, و هزاران دزدی کوچک و بزرگ و ایجاد حریقِ عمدی اعتراف کرد و در جملات خودش چنین گفت, برای تمامی این چیزها ذره ای غمگین نیستم.

جرم شناسان علت رفتارهای سادیستیک پانزرام را در دوران کودکی سخت و آشفته ی او جستجو می‌کنند. وی در مینه سوتا در سال «1891» و در یک خانواده ی مهاجر آلمانی به جهان آمد. زمانی که پانزرام تنها یک پسربچه بود پدرش خانواده را ترک کرد و وی در سن 12 سالگی نخستین سرقت خود را مرتکب شد,

پانزرام از منزل ی همسایه یک کیک, یک سیب و یک تپانچه دزدید. نخستین دزدی پانزرام باعث شد که به دارالتأدیب ایالتی مینه سوتا منتقل شود, جاییکه توسط مسئولین دارالأدیب به شدت کتک خورده و شکنجه شد.

وی بعد از مدتی از این مرکز آزاد شد و به منزل بازگشت اما خیلی زود از منزل نیز فرار کرد. پانزرام با سوار شدن بر واگن های قطار از مکانی به مکان دیگر می رفت و در یکی از همین سفرها بود که توسط گروهی کارگر دوره گرد مورد تجاوز قرار گرفت.

داستان مخوف ترین قاتل تاریخ را بخوانیم

رنج هایی که وی در این دوران کشید برایش بسیار سخت و شوکه کننده بود اما به قول ی خودش باعث شد خیلی چیزها یاد گرفته و باهوش تر رفتار کند و گرچه به فکر تلافی کردن این شکنجه ها بیفتد. بدین ترتیب وی رفته رفته اعمال خبیثانه ی خود را نخست کرد. پانزرام به سوار شدن بدون بلیط به قطارها,

سوزاندن ساختمان ها و دزدی ادامه می داد اما در سال 1908 بار دیگر به دلیل دزدی به دردسر افتاد. در سال های آینده وی بارها و بارها بازداشت شده و به حبس رفت اما دیگر نمی توانست دست از عادت زشت خود بردارد. در سال 1915, پانزرام به دلیل دزدی های متعدد به هفت سال حبس در حبس ایالتی اوریگون محکوم شد.

داستان مخوف ترین قاتل تاریخ را بخوانیم

زندگی در این حبس بسیار سخت و مشقت بار بود و نگهبانان حبس به زودی به علت رفتارهای خشن و دردسرسازی های پانزرام با او به خصومت پرداختند و زندگی اش را از انچه که بود دوزخ تر کردند. بدین ترتیب همواره او را کتک زده, از سقف آویزان کرده و یا او را به سلول انفرادی

می انداختند, جاییکه پانزرامتا روزها چیز زیادی جز تعدادی سوسک برای خوردن پیدا نمی‌کرد. در نخستین سال از محکومیت خود در حبس ایالتی اوریگون, پانزرام به یکی از هم سلولی هایش به اسم اوتو هوکر کمک کرد تا از حبس فرار کند و هوکر نیز در حین فرار یکی از نگهبانان را به قتل رساند.

همین موضوع باعث شد که پانزرام بار دیگر بعنوان شریک جرم در قتل نکهبان حبس محاکمه شود. اما پانزرام گمان نداشت از حبس رهایی پیدا کند بنابراین در سال ۱۹۱۷ از حبس فرار کرد, اما توقیف شده و بار دیگر به حبس بازگردانده شد. وی که هیچ گاه از قبل عبرت نمیگرفت بار دیگر در سال 1918 از حبس فرار کرد. در سال 1920 یک قایق تفریحی به اسم “آکیسکا” خرید و با فریب دادن سربازان آمریکایی,

آنها را در حالیکه مست بودند به قایق خود کشانده و پس از تجاوز انها را می کشت و جنازه هایشان را در دریا می انداخت. یک روز در نتیجه ی طوفان, قایق پانزرام غرق شد و وی تصمیم گرفت به آفریقا برود. به محض ورود به آنگولا یک پسر نوجوان را فریب داده و پس از تجاوز او را به قتل رساند.

وی بعدها در مورد این جنایت چنین گفت,” وقتی که او را رها کردم مغزش داشت از گوش هایش بیرون می زد و هیچگاه نمی توانست از ان لحظه مرده تر باشد”.

داستان مخوف ترین قاتل تاریخ را بخوانیم

اما پانزرام هنوز از جنایت سیر نشده بود. او مرگ اکثر, تخریب اکثر و خونریزی بیشتری میخواست. چند روز بعد او ۶ راهنمای محلی که می‌خواستند او را به شکار تمساح ببرند را به قتل رساند و تمساح ها با لذت تمام جسدهای آنان را بلعیدند. یک سال بعد, پانزرام دیگر از جنایت

در آفریقا خسته شده بود به همین علت بار دیگر به راه افتاد. مقصد بعدی او لیسبون بود اما به زودی مشخص شد که پلیس پرتغال در جستجوی اوست زیرا از قتل هایی که در آفریقا انجام داده بود باخبر شده بودند. پانزرام که فکر میکرد دارد به سمت تله میرود به کشور آمریکا بازگشت. در کشور آمریکا نیز پانزرام امثال قبل به تجاوز و قتل مردان جوان ادامه داد.

او هیولایی پرزور بود و هیکلی تنومند داشت به همین علت به راحتی مردان جوان و حتی مردان قوی مثل خود را مغلوب می‌کرد. هر چقدر که پانزرام یک آدمکش زبردست بود به همان اندازه در دزدی افتضاح عمل می‌کرد. در سال ۱۹۲۸ وی بار دیگر بخاطر دزدی بازداشت شده و به حبس

فدرال لیون وورث فرستاده شد. وقتی پانزرام به قتل ۲ نوجوان اعتراف کرد او را به ۲۵ سال حبس محکوم کردند. پانزرام به شدت از حبس بیزار بود و این موضوع در مورد حبس لیون وورث نیز صدق میکرد بنابراین مثل همۀ وقت} تصمیم به فرار گرفت اما پیروز نشد. در حین فرار, نگهبانان او را بازداشت کرده و ان قدر کتکش زدند تا بیهوش شد. سال بعد پانزرام مسئول بخش شستشوی حبس را با ضربات یک میله ی آهنی به قتل رساند. این بار پانزرام به مرگ محکوم شد.

داستان مخوف ترین قاتل تاریخ را بخوانیم

مجازات مرگ درست مثل یک رویا بود که برای پانزرام به حقیقت ضمیمه. وقتی که گروه های مدافع دستمزد بشر کوشش کردند او را از مجازات مرگ نجات دهند, پانزرام انها را مسخره کرده و اعلام کرد که ای کاش می توانست همۀ ی انها را بکشد. اما این مرد روانی زمانی که در انتظار فرمان اعدام به سر می‌برد

توانست سرانجام با یک نفر دوست شود. یکی از نگهبانان حبس به اسم هنری لسر دلش به حال پانزرام سوخت و به او یک دلار داد تا بتواند در روزهای اخر عمرش چند سیگار بخرد و دود کند و این دو به سرعت دوست شدند. خیلی زود لسر برای پانزرام کاغذ و قلم تهیه کرد و از او خواست که حکایت زندگی اش را بنویسد. پانزرام نیز همین کار را کرد و هیچ کدام از جزییات ترسناک جنایاتش را از قلم نیانداخت.

داستان مخوف ترین قاتل تاریخ را بخوانیم

در یکی از جملات خود در این کتاب, پانزرام چنین نوشت,” ای کاش تمام نسل بشر یک حلق داشت و من دستانم را دور ان حلقه میکردم. به نظر من تنها راه برای تغییر دادن مردم کشتن آن هاست”. در نهایت این نوشته ها توسط لسر چاپ شد اما در سال ۱۹۷۰٫ توصیفات دقیق و پرجزییات این آدمکش روانی از جنایت هایش برای بسیاری قابل بردباری نبود.

داستان مخوف ترین قاتل تاریخ را بخوانیم

پانزرام تنها یک سال وقت داشت تا زندگی نامه ی پر از جنایت و گرچه مشقت بار خود را به رشته ی تحریر درآورد و در نهایت در سال 1930 به دار مجازات آویخته شد. آخرین جملاتش قبل از اعدام این بود, زود باشید حرام زاده های ایندیانایی در همین زمانی که شما دارید وقت تلفی کنید

من می توانستم چندین مرد را به قتل برسانم. در سال 1996 از روی حکایتِ زندگی او فیلمی با عنوان «آدمکش, خاطرات قتل» «Killer, A Journal of Murder» با بازی جیمز وودز در نقشِ پانزرام ساخته شد.

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه گوناگون

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


اولین واکنش منوچهر هادی به ویدئوی جنجالی یکتا ناصر