غلامرضا ظرفیان*
در دنیای امروز که انقلاب انفورماتیک مرزها را در میان ملل و اقدام گوناگون برداشته است و جهان به دهکده کوچکی تبدیل شده؛ هر نوع محدودیت غیرمنطقی برای اندیشمندان، فرهیختگان و برای افرادی که نقش مهمی در دانشگاهها دارند و داری گفتمان با مراکز علمی کشورهستند؛ نتیجه عکس خواهد داد.
اولا با اعمال محدودیت برای این مراجع که نقش مهمی در اعتماد سازی درجامعه دارند کلام این سرمایههای نمایان، گستردهتر و پر نفوذترخواهد شد. این مورد تجربهای است که در دو سه دهه گذشته به اثبات رسیدهاست و هر نوع جریانی که در میان مردم نفوذ داشته، با محدودیت روبرو شود، آن نیروی تاثیرگذار اثر بیشتر بر معادلات گوناگون گذاشته است.
دوم اینکه جامعهای که درآن حدود ۱۰ میلیون تحصیل کرده وجود دارند و حدود ۵ میلیون درحال تحصیل هستند و بخشی از آن را جوانان تشکیل میدهند؛ نوع برخورد با این جامعه باید با ظرافتهای خاصی صورت بگیرد. درچنین جامعهای بستن راه انتقاد یا محدود کردن نیروهایی که در میان این جمعیت کثیر و پر نفوذ تاثیرگذارند، راه را برای اصلاح جامعه خواهد بست و جامعه را در معرض آسیبهای جدی قرار میدهد.
نکته سوم اینکه محدویتهای فاقد منطق و غیراصولی در جامعه قاعدهای به نام قاعده«لج» را به وجود خواهد آورد و لج بازی در یک جامعه آسیب زا خواهد است. به عبارت بهتر محدودیتهای بدون منطق، هر جامعهای را به سوی نافرمانی حرکت میدهد و این نافرمانیها جامعه را در برابر پیامهای رسمی به نوعی با واکنش روبرو میکند. این قاعده گوش و چشم افراد جامعه را در برابر پیامهای رسمی مسدود میکند که خسارت بزرگی برای یک جوامع پویا به حساب میآید. به نظر میرسد در این مورد با توجه به تجربهای که در درون کشور همچنین در سایر کشورها وجود دارد و با توجه به تحولت عظیمی که در حوزه ارتباطات به وجود آمده باید از اعمال محدودیت پرهیز کرد. زیرا جامعه ایران برای رسیدن به شرایط فعلی هزینههای زیادی را پرداخته که در نهایت به جامعهای چند صدایی و گفتمان محور تبدیل شود. تاکید بر محدودیت راه کار منطقی نیست.
با نگاهی ملی باید از رویه و روشهایی که باعث تولید قائده لج در جامعه میشود، دوری جست. و به فرهیختگان اجازه داد که به نقد مشکلات جامعه بپرداخته تا از این طریق بذر امیدواری در میان فرهیختگان جامعه پاشانده شود. تا جامعه با آرامش بیشتری به سوی قلههای سعادت حرکت کند.
+فعال سیاسی اصلاحطلب