ای ماهِ دلبرم به شبستان خوش آمدی
هُدهُد شدی به مُلک سلیمان خوش آمدی
از خنده های گرم تو این باغ زنده است
اینک دوباره مست و غزل خوان خوش آمدی
حالا دلم که در تپش موج خاطرات
همواره شد خراب و پریشان خوش آمدی
من را ببر شبی به گلستان زلف خود
در کوچه های ابری و باران خوش آمدی
با شورِ دل بخوان چو غزل های مولوی
در شاه بیتِ شاعر گریان خوش آمدی
استقبالی ازغزل استاد فاضل نظری گرانقدر به این مطلع
غمخوار من! به خانه ی غم ها خوش آمدی
با من به جمع مردم تنها خوش آمدی
هُدهُد شدی به مُلک سلیمان خوش آمدی
از خنده های گرم تو این باغ زنده است
اینک دوباره مست و غزل خوان خوش آمدی
حالا دلم که در تپش موج خاطرات
همواره شد خراب و پریشان خوش آمدی
من را ببر شبی به گلستان زلف خود
در کوچه های ابری و باران خوش آمدی
با شورِ دل بخوان چو غزل های مولوی
در شاه بیتِ شاعر گریان خوش آمدی
استقبالی ازغزل استاد فاضل نظری گرانقدر به این مطلع
غمخوار من! به خانه ی غم ها خوش آمدی
با من به جمع مردم تنها خوش آمدی