این داستان: پیرمردی که یک شبه مُلّا شد + فیلم


این داستان: پیرمردی که یک شبه مُلّا شد + فیلم

"کسانی را که در راه خدا کشته می شوند، مرده مپندارید، آن ها زنده اند. " رزمندگان اسلام از وقتی این راز را فهمیده بودند، می گفتند و می خندیدند و مردانه می جنگیدند...

این داستان: پیرمردی که یک شبه مُلّا شد + فیلمبه گزارش سرویس فضای مجازی خبرگزاری صدا و سیما؛ طنز، شوخی، خنده، آن هم در جبهه! وسط دود و آتش و گلوله های توپ و تانک! این، هنر رزمندگان دلیر اسلام بود که در اوج نبرد با دشمنان بعثی، چنان آرام و مطمئن بودند که دشمن را به هیچ می پنداشتند. کتاب «دیده بان ها ایستاده می خندند» به قلم محمدحسن ابوحمزه سبک زندگی در جبهه ها را از منظری زیبا و دلنشین روایت می کند این کتاب یک طنز واقعی است که در زمان جنگ در میان رزمندها وجود داشته است. محمدحسن ابوحمزه، داستان‌نویس پرکار تهرانی دارای داستان‌های کوتاه بسیاری است که از جمله آنها می‌توان به «تک برگ پیچک»، «خشمگین»، «هارمونی ریل راه آهن»، «صید ماهی صبور»، «سایبانی از نخل»، «سکه‌ها»، «از ما اصرار از پیرمرد تدارکات انکار»، «این که آمد آن که باید بیاید نیست»، «پایان لبخند خاکی»، «آخرین پیام»، «آخرین پلاک‌ شناسایی‌مان را در مشت می‌فشردیم»، «آچمز» و «جون بکنید بیایید بالا» اشاره کرد....

این داستان: پیرمردی که یک شبه مُلّا شد

دانلود
دانلود

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه فناوری

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


معما / زیر 10 ثانیه نسبت فامیلی ما رو حدس بزنید !!