تحلیل فیلم “مرد روی ماه” کاری از میشل فورمن؛ MAN ON THE MOON (1999)


تحلیل فیلم “مرد روی ماه” کاری از میشل فورمن؛ MAN ON THE MOON (1999)

" من فقط می خوام بگم، تا وقتی که دوباره همدیگرو ببینیم، خواهش می کنم یادتون باشه؛ در این دنیای دوستانه ی دوستانه؛ برای روزهایی چنین شاد، چنین شبهایی پر از رویا؛ چرا باید هر قلبی تنها باشه! آره، این یه دنیای دوستانه ی دوستانست. " نوشته تحلیل فیلم “مرد روی ماه” کاری از میشل فورمن؛ MAN ON THE MOON (1999) اولین بار در نت نوشت پدیدار شد.

0

“من دوست دارم از شما تشکر کنم که فیلم من را می بینید.“

او نگران این است که از پای صحبتش بلند شویم و بی اعتنا نسبت به حرف هایش صحنه را ترک کنیم. او، از ما و برداشت های ما می ترسد. زندگی اجتماعی اش را دوست ندارد اما آرزو می کند که رفتارهایش را بفهمیم. “اندی کافمن” می خواهد که ما او را بسان یک جامعه زودگذر ننگریم و برایش تامل کنیم وقت بگذاریم.

از انسان ها دوری می کند چرا که همان ها عامل انزوای او شده اند. در بچگی برای اسباب بازی هایش اجرای نمایش داشت و همین دلیلِ نگرانی و ناراحتی والدینش می شد. پدرش همیشه به او می گفت: تماشاگر یک انسان است. انسانی که زندگی می کند و نفس می کشد.

اندی احمق نیست. او جهان بینی اش به بیماریِ شباهت جهانی آغشته نشده است. او دلش می خواهد به آوای حیوانات ارج دهد، لیوان مشروب را روی سر مخاطبش خالی کند، ساعت ها بر روی صحنه به خوانش یک کتاب قطور مشغول شود، جان پیرزنی را در ملاءعام بگیرد و نهایتا با لبخندی بسان پسر بچه ای بی دست و پا، مرز بین واقعیت و شوخی را به سخره گیرد.

تحلیل فیلم “مرد روی ماه” کاری از میشل فورمن؛ MAN ON THE MOON (1999)

مرد روی ماه کاری میلوش فورمن محصول ۱۹۹۹

تفهیمِ واقعیتِ ذهن، کنشی عمیق و بعضا نشدنی و خنده دار است و توشیح آن سخت ترین بیان موجود را رقم می زند.

این همانیِ مستقیمی بین طرد شدگی و بصر محوری یک اجتماع وجود دارد. زمانی که صداقتِ رفتاری، بلوغ یک شخص را سبب می شود و شکل گیری او را در این مسیر ممکن می سازد که از پس گندآب ها و رخنگیِ سیاهی، روشنی بیند و امید، نگره هایی خارج از گود و متعصب، او (شخص) را طبقه بندی می کنند و با واژه هایی به شدت نارسا و بی معنی چهارچوبی خشک را رقم می زنند. در حقیقت برای هر انسان یک عنوان و یک صفت را دارا می شوند.

اما چقدر این صفات، واقعیت انسان را (چه در حوزه ی فیزیکی و چه در حوزه متافیزیکی) می تواند شرح دهد و شامل باشد؟ در دنیایی که واژه ها نه تنها مکملِ رفتارها نیستند و در شرح، حقیر به حساب می آیند، تا چه حد می توان به آن ها استناد کرد؟

دنیای امروز پر از دهان های باز و ذهن های خالی است، پر از مدعیان غیر حقیقی که با تفکرات زرد و مصرفیِ خویش تقاضای دیده شدن و البته پذیرفته شدن را فریاد می دهند. تفکرات صُلبی که حتی از اندیشه در حدود رادیکال هم محروم اند و در جهان بینی خویش تعریفی از آن ندارند و نخواهند داشت، چرا که مایعِ زخیم و بدخیمی بر شبکیه چشمان شان حکم رانی می کند و آن ها را غریب با انعطاف، خروجی می گیرد.

پس چه بر جای خواهد ماند؟

هیچ؛

جز نگاره ای محو و رنگ باخته

که چو من شاهد مرگ را در آغوش می کشد

در خلوت تلخِ تنهایی

و زمان

آن پیرِ خود پرست

روز از پیِ روز؛ می خراشدش به زِبری پرهای ناسوده ی خویش ….

روایت زندگی یک نمایشنامه کمدیِ لوس و گاها خنده دار است که برای زمانِ حضورِ آدمی بر صفحه گرانشی نوشته می شود که در انتها و در واپسین سطور اوراق این داستان، کرکتر اصلی مجبور به ترکِ صحنه می شود و توسط پرسوناژهای دیگر که حال نقش اصلی را حامل شده اند، به منفی یک می رود و در بی نهایتی ساکن و ساکت، آرام می گیرد.

به زعمِ مگریت “جنگ بزرگ” ماحصلی است که ما به آن دچار هستیم. به این معنا که، هرآنچه نمایان است در جهت پنهان کردن چیز دیگری است. حال با این توصیف؛ مرز بین نمایان و نابیت (پنهان) چیست؟ مرز بین شوخی و حقیقت چگونه شکل می گیرد؟ اساسا مرزی وجود دارد و یا تمام روایات صرفا شرح یک مرز است؟ مرزی ذهن ساخته و یا ملموس؟

مرز را می توان یک حقیقتِ شخصیِ وابسته به جهان بینی فرد، وابسته به تجربه به فرهنگ به زیست شناخت و در جهت شفاف آن قدم زد.

اندی کافمن کسی است که برای پنهان کردن بزرگ ترین جنگ درونی اش به پا خواست و به سمت محو کردن مرز، به صحنه رفت. و ما ناظرانِ مات و راکد او را دست کم گرفتیم و تمام نمایش هایش را متضاد با ذائقه ی مُدگرایِ خویش خواندیم. او با ما شوخی کرد و تفهیم کنش های ذهنی و مشخص کردن دقیق مرز را آخرین خط از اوراق دفتر زندگی خواند.

مرز همان مرگ و زندگی است که هیچ اندیشه ای را گریز نمی شود.

“ من فقط می خوام بگم، تا وقتی که دوباره همدیگرو ببینیم، خواهش می کنم یادتون باشه؛ در این دنیای دوستانه ی دوستانه؛ برای روزهایی چنین شاد، چنین شبهایی پر از رویا؛ چرا باید هر قلبی تنها باشه! آره، این یه دنیای دوستانه ی دوستانست. “
تحلیل فیلم “مرد روی ماه” کاری از میشل فورمن؛ MAN ON THE MOON (1999)

مرد روی ماه کاری میلوش فورمن محصول ۱۹۹۹

تحلیل فیلم “مرد روی ماه” کاری از میشل فورمن؛ MAN ON THE MOON (1999) تحلیل فیلم “مرد روی ماه” کاری از میشل فورمن؛ MAN ON THE MOON (1999)
برای درج دیدگاه کلیک کنید

پاسخی بگذاید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دیدگاه

اگر جوابی برای دیدگاه من داده شد مرا از طریق ایمیل با خبر کن

نام *

ایمیل *

وبسایت

لطفا پاسخ را به رقم وارد کنید:

دو × 5 =

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه فرهنگی و هنری

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


روی کلید واژه مرتبط کلیک کنید
منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


ببینید | تصاویری از حمله ترکیبی موشک‌ الماس و پهپاد انتحاری ابابیل به پایگاه سری اسرائیل