ماجرای جالب عشق و ازدواج بانوی اول موتور سواری ایران

به گزارش پایگاه خبری ورزش بانوان؛ افسانه جباری نفر اول موتور سواری بانوان ایران ۳۴ ساله متولد ماه شهریور و اهل تهران است. او سال ۹۰ برای تعلیم رانندگی به یکی از دوستانش به پیست کوهسار رفت، موتورسواران را دید و مسیر زندگی‌اش تغییر کرد. از قبل به موتور سواری علاقه داشت اما از آن روز به این سو تصمیم جدی مبنی بر آغاز حرفه‌ای فعالیت در این رشته را گرفت. در سابقه ورزشی‌اش یک ماجرای عشقی نیز به چشم می‌خورد که همان اتفاق به آشنایی او با یک موتورسوار و در نهایت ازدواجش انجامید. افسانه جباری و حمید عفتیان در پیست شهران با یکدیگر آشنا شدند و مراسم ازدواج‌شان را نیز در پیست شهران برگزار کردند.

او ۶ سال است که شبانه روز تمرین موتور سواری می‌کند و از بسیاری از موتور سواران زن نام آشنای ایران که پیش از او پا به این عرصه گذاشتند جلوتر است. خودش گفته تا زمانی که همسرش مخالفتی با ورزش مورد علاقه‌اش نداشته باشد قصد دارد همچنان در این مسیر گام بردارد و پیشتاز باشد. اما اگر روزی موتور سواری را کنار گذاشت دوست دارد بنشیند و نظاره گر موتور سواری همسرش باشد.

پدرش سرسختانه با موتور سواری او مخالف بود و هیچ‎گاه در این مسیر حمایتش نکرد به این امید که دخترش دست بردارد. اما افسانه در راه رسیدن به هدفش سرسختانه جنگید.

این موتور سوار سخت کوش کشورمان مهمان برنامه ایران دخت شبکه ورزش بود. او در ابتدا گفت: از شهریور ماه سال گذشته که موتور سواری بانوان در پیست‌های موتورسواری به رسمیت شناخته شد فدراسیون سه مسابقه قهرمانی کشور ترتیب داده که خوشبختانه در هر سه مسابقه روی سکوی اول مسابقات رفتم.

افسانه جباری در ادامه خاطر نشان کرد: تمام موفقیت امروزم را مدیون همسرم هستم. همیشه در کنارم است و برای هرچه بهتر شدن عملکردم در موتور سواری از هیچ تلاشی فروگذار نمی‌کند. اعتماد به نفسم را از همسرم گرفته‌ام چرا که او همواره آرامش روحی و روانی خوبی در خانه برای من ایجاد می‌کند. او هر روز صبح که از خواب بیدار می‌شود به من می‌گوید سلام قهرمان! همسرم برای اینکه به همه نشان دهد به تبحر من در موتورسواری اعتماد دارد تنها کسی بود که روز زمین خوابید و من با موتور از بالای سرش پریدم.

بانوی قهرمان این رشته ورزشی سرعتی که در انحصار آقایان است در پایان گفت: پدرم اوایل با موتور سواری من مخالف بود چون نگران خطرات احتمالی این رشته بود البته به واسطه لباس‌های ایمنی که ما می‌پوشیم این خطرات به مراتب کمتر است. اما بعد از ازدواج و رفتن روی سکوی قهرمانی و حمایت همسرم موافق من شد.