قنبری: من هیولا نیستم


قنبری:  من هیولا نیستم

فریدون قنبری یکی از پرتوان‌ترین و بدشانس‌ترین کشتی‌گیران ماست که حتی اگر خودش هم نخواهد، حاشیه دست از سرش برنمی‌دارد.شنبه 25 آذر 1396 - 14:11

به گزارش خبرورزشی، همین حاشیه‌های خواسته و ناخواسته شرایطی را به او تحمیل و سرنوشت قهرمانی او را تغییر داد. 16آذر سالگرد یکی از بدترین حاشیه‌های زندگی اوست که تا مرز نیستی، نابودی و مرگ او را برده و عمرش به دنیا بود که با لطف خدای مهربان اکنون مهیای مبارزه‌ای جدید با چرخ بازیگر می‌شود. در سالگرد آن اتفاق وحشتناک با فریدون قنبری به گفت‌وگو نشستیم.

یک خشاب گلوله به من و ماشینم زدند

در نمایشگاه ماشین برادران غلامی ماشین خرید و فروش می‌کردم. سر یک جر و بحث جزئی دعوای‌مان شد، ما را جدا کردند و به ‌خاطر آن ‌دعوا حدود یک‌ماه افتادم زندان و بعد از آزادی حدود 2 سال نقشه می‌کشیدند تا زهرشان را بریزند. غروب 16 آذر سال 94 بود که 3 نفر (‌شاپور و افشین غلامی و فرشاد حقیقی) با 405 نوک مدادی بغل ماشین من توقف کردند، تا برگشتم و آنها را دیدم از داخل ماشین یک خشاب گلوله به‌ من و ماشینم شلیک کردند. فرصت هیج‌کاری ندادند داخل 206‌ گیر افتاده بودم و نمی‌توانستم کاری کنم، فقط به حالت فیگور بوکس، دستانم را جلوی سرم قرار دادم و خدا مرا حفظ کرد، 9 – 8 گلوله به فک، صورت، گلو، کتف، شانه و دستانم خورد. یک انگشتم قطع شد. مردم همه جمع شدند، فکر می‌کردند، داعش به شهر حمله کرده‌ و از ترس هیچ‌کس جلو نمی‌آمد. با لگد در ماشین را باز کردم و نیمه بیهوش خودم را کنار خیابان کشاندم و افتادم. آقایان نوربخش هزارخانی و سیدمنصور یادگاری مرا به بیمارستان صحنه رساندند. از آنها خیلی سپاسگزارم. خدا اموات آن خانم پرستار را بیامرزد که از بیمارستان صحنه تا بیمارستان طالقانی کرمانشاه حدود 60 کیلومتر راه در آمبولانس با اشک و گریه و دعا با تزریق خون و تعویض پانسمان، از من مراقبت کرد تا پزشکان مرا جراحی کردند.

خوبی‌های جامعه پزشکی از یادم نمی‌رود

بعد از آن اتفاق، خیلی‌ها بزرگواری کردند و خوبی‌هایشان یادم نمی‌رود. از همه بیشتر مدیون سردار دکتر سعید طلوعی هستم. حاج‌آقا محمد طالبی، حاج هاشم درویشی، دکتر محمدمسلم ایمانی، دکتر مردان‌پور، دکتر بهرام عزیزی، دکتر فرشید رئیسی رئیس بیمارستان طالقانی کرمانشاه که با حمایت‌های خودشان و پرسنل محترم بیمارستان مرا دوباره زنده کردند. بعضی پزشکان حتی یک‌ریال هم هزینه جراحی و معالجاتی که انجام دادند را نگرفتند. قرار بود دست مرا قطع کنند که خوشبختانه سردار دکتر طلوعی اجازه ندادند و شکر خدا، الان با همان دست می‌توانم ورزش کنم.

درخواست تسریع در صدور رأی دادگاه

اگر مرا زود به بیمارستان نمی‌رساندند و تلاش پزشکان محترم نبود، الان من هم مثل مرحوم روح‌ا... داداشی چشم از جهان بسته بودم. قطعاً با تسریع در صدور رأی قاطعانه از سوی دادگاه محترم، دیگر کسی جرأت نمی‌کند اسلحه دست بگیرد و مثل گانگسترهای توی فیلم‌ها، امنیت جامعه و سلامت مردم را به خطر بیندازد. به همین دلیل تقاضا و درخواست تسریع در صدور رأی دارم و امیدوارم دادگاه محترم هرچه زودتر رأی عادلانه خود را صادر و تکلیفم نسبت به ظلم و اجحافی که به من شده را روشن کنند و با اقتدار مانع تکرار چنین جنایاتی شوند.

از جامعه کشتی خیلی گلایه دارم

از جامعه‌کشتی خیلی گلایه‌مندم. من قهرمان تیم ملی بودم ولی از کشتی کرمانشاه به غیر از پهلوان محمدحسن محبی که خودش پیگیر بود، منصور کیانی که از طرف هیئت‌کشتی استان به بیمارستان آمد، ماشاءا... حسینی، عرفان امیری و رضا افضلی که تلفنی جویای حالم بودند، دیگران به‌خصوص جوهری مدیرکل ورزش، حتی تلفنی هم سراغی از من نگرفتند. برخلاف جوهری، آقای ارسلان حسینی مدیرکل‌ فعلی‌ ورزش‌ استان چندین‌بار تلفنی احوال مرا پرسیدند و منصورخان برزگر هنوز هم جویای حال من است. غلامرضا محمدی و پژمان درستکار هم تلفنی حالم ‌را پرسیدند. کیانوش رستمی قهرمان‌المپیک وزنه‌برداری، مسعود حاجی‌زواره قهرمان تکواندو از پیشِ سردار طلوعی جویای حال من شدند.

برای دفاع از ناموس، جانم را می‌دهم

من‌ هم مثل خیلی‌های دیگر جوانی کرده‌ام و در این جوانی اشتباهاتی مرتکب شدم ولی هیچ‌کدام اشتباهات به‌اندازه‌ای نبود که با تهمت و افترا به‌ گوش مردم رساندند. بعضی از رقیبان و دشمنانم، جوری علیه من جوسازی کرده‌اند که گروهی از مردم فکر می‌کنند با هیولا طرفند، به‌ خدا همه آن حرف‌ها دروغ محض است و من هیولا نیستم.

دروغ‌هایی به ‌مردم گفته‌اند که خدا شاهد است هیچ‌کدام واقعیت ندارد. من خودم ناموس دارم و برای دفاع از ناموس، جانم را می‌دهم. کدام آدم باغیرت و ناموس‌داری این‌کارها را انجام می‌دهد که پشتِ‌سر من گفته‌اند؟! فقط جوان تعصبی و مغرور بودم که حرف ‌زور قبول نمی‌کردم، الان هم زیرِ بارِ زور نمی‌روم. خیلی وقت‌ها برای دفاع از حق خودم یا مظلومی که بی‌پناه بود با زورگوها درگیر شده و دعوا کردم چون زورشان نمی‌رسید، این تهمت‌ها را زدند. خدا جای حق نشسته و جواب‌شان را اول توی این دنیا، بعد هم در قیامت می‌دهد.

اصلاً وساطت طالقانی و خادم درکار نبود

در مورد دعوایی که منجر به‌بازداشت موقت و یک‌سال زندانی شدنم شد، یک‌کلاغ چهل‌کلاغ کردند و دروغ‌های شاخداری به‌ مردم گفتند تا مثلاً از من انتقام بگیرند. اصلاً حکم اعدام و وساطت آقای طالقانی و امیر خادم و دیگران در کار نبوده، خود دادگاه با بررسی پرونده به‌ این نتیجه رسید و بعد از یک‌سال بازداشت موقت من تبرئه شدم. مگر می‌شود حکم اعدام کسی را با وساطت این و آن عوض کرد؟!

بعضی‌ها با مظلوم‌نمایی و ریاکاری خودشان را خوب نشان می‌دهند و دور از چشم مردم، هزاران جنایت مرتکب می‌شوند ولی من هرچه هستم، همین است که در ظاهر هستم. نامردی در وجودم نبوده و نیست. به‌غیر از دعوا و درگیری (‌که بیشتر آنها هم برای دفاع از مردم مظلوم و بی‌پناه بود) هیچ تخلف دیگری نداشته و ندارم.

هیچ‌وقت زیر بار زور نرفته و نمی‌روم

فریدون قنبری نه جنایتکار است، نه مزاحم ناموس کسی شده، نه در حق کسی نامردی کرده، من اگر چنین آدمی بودم، با خوردن 9 گلوله، خدا مرا زنده نگه می‌داشت تا الان برای تکذیب همه آن تهمت‌ها و دروغ‌های شاخدار با شما حرف بزنم؟! خدا به‌ من لطف داردچون همیشه از مظلوم دفاع کرده و می‌کنم.

* هیچ‌وقت زیربار حرفِ زور نرفته و نمی‌روم. اگر زمان به‌عقب برگردد، بازهمین‌ مرام‌واخلاق را دارم ولی فقط سعی می‌کنم زود عصبانی نشوم تا عده‌ای از عصبانیت من سوءاستفاده نکنند.

این چه اراجیفی است، می‌گویند؟!

* بعضی تهمت‌ها را برای اولین‌بار است می‌شنوم. خدا شاهد است، به‌روح مادرم قسم تا به‌حال هیچ‌وقت و هرگز شرّخَری نکرده‌ام، برای نقد کردن چک کسی، کوچکترین اقدامی انجام نداده‌ام. نمی‌دانم این اراجیف چیست که پشت‌سر من گفته‌اند. من با گروهی از دوستان بزرگوارم شرکت بازرگانی داریم. 8 سال است ازداوج کرده‌ام‌‌؛ همسرم یک فرهنگی و معلم است. به‌خدا اگر این اراجیف و تهمت‌ها را او هم شنیده باشد، بیشتر از گذشته پیش او شرمنده می‌شوم. آیا آبروی منِ‌ قهرمان تیم ملی با همسرِ فرهنگی اجازه می‌دهد چنین رفتاری داشته باشم؟! بعد از آن جنایت وحشتناکی که مرگ را با چشمانم دیدم و خدای مهربان عُمر دوباره به‌ من داد، همسرم به‌قدری زحمات مرا کشیده که نمی‌دانم چه جوری از خجالتش در بیایم.

* همه آنهایی که این حرف‌ها را زدند به‌خدا واگذار می‌کنم و هیچ‌وقت آنها را نمی‌بخشم. همان‌جوری که با آبروی من بازی کردند، امیدوارم انشاءا... خدا آبروی‌شان را بریزد و رسوای‌شان کند. باخیلی از رقیبان آن روزها، الان رفیق هستیم و گذشته‌ها را از یاد برده‌ایم.

هیچ وقت فرح‌وشی را حلال نمی‌کنم

برای مسابقات‌جهانی 2003 نیویورک انتخاب شده و عضو تیم ملی اعزامی بودم. با جلال لطیفی رفیق و هم‌اتاق بودیم. یک روز بعد تمرین تیم ملی، زیر دوش یک جرّوبحث معمولی با لطیفی پیش آمد و انگار همه‌چیز از قبل برنامه‌ریزی شده بود. محسن فرح‌وشی مربی تیم ملی بلافاصله به حراست زنگ زد و یک اتفاق معمولی را چنان حراستی و رسانه‌ای کرد تا مرا از تیم ملی خط بزند. گفتند چاقوکشی کرده و طحال لطیفی را پاره کردم. کدام چاقو‌کشی؟! کدام پارگی طحال؟! اینها دروغ محض است. از خود لطیفی سؤال کنید. در اردوی تیم‌های‌ملی اتفاقات خیلی بدتر هم پیش آمده، قهرمان جهان والمپیک درگیر شدند، حتی کشتی‌گیر و سرمربی دعوا کردند ولی هیچ‌یک از ملی‌پوشان را خط نزدند اما بلایی سر من آوردند که سرنوشتم عوض شد. من همه مدال‌آوران آن مسابقات را قبلاً شکست داده بودم و اگر در آن مسابقات کشتی می‌گرفتم با مدال جهانی برمی‌گشتم هیچ‌وقت فرح‌وشی و آنهایی که این بلا را سرم آوردند حلال نمی‌کنم. زمانی که کشتی می‌گرفتم، هیچ‌کس از من حمایت نکرد. بارها حق مرا خوردند. از تیم ملی خطم زدند تا به آن‌چه که حقم بود نرسم اما منصورخان برزگر خیلی به‌من لطف داشت و درحقم پدری کرد.

واقعاً متأسفم که درآن اتفاق تحت‌تأثیر قرار گرفتم و عصبی شدم. با یک درگیری کوچک و جزئی مرا از تیم ملی خط زدند تا مدال جهانی نگیرم. مون جائه (کره‌جنوبی) میندیاشویلی (‌گرجستان) را قبلاً برده بودم که در جهانی نیویورک مدال گرفتند. تاراس دانکو (‌اوکراین) و خوئل رومرو (‌کوبا‌) را نیز شکست دادم، همه اینها قهرمان‌جهان و المپیک شدند اما مرا خط زدند تا به مدال‌جهانی نرسم. فرح‌وشی و آنهایی که این بلا را سرم آوردند هرگز نمی‌بخشم.

چوب سادگی و نان صداقتم را می‌خورم

هنگام زلزله سرپل‌ذهاب و همان ساعات اولیه، وقتی برای کمک به هموطنانم در فضای مجازی شماره حساب اعلام کردم، مردم خوب و نوعدوست مرا مورد محبت و لطف قراردادند. با 3 روز دریافت کمک‌های نقدی مردم 10 چادر گروهی 12 نفره، 180 کیسه خواب، 2160 تن‌ماهی و تعدادی جوراب خریدم و بلافاصله آن را بردیم و بین زلزله‌زدگان تقسیم کردیم. بعد از روز سوم در همان فضای مجازی اعلام کردم دیگر به آن حساب پول نریزند. آن‌همه تهمت به‌من زدند تا مرا از چشم مردم بیندازند ولی هموطنان به‌من اعتماد کردند و نشان دادند آن حرف‌ها را قبول نکرده‌اند. اعتماد مردم بهترین مزد و پاداش من بود. خدا جای حق نشسته، عزت و ذلت دست خداست، این و آن هیچ کاره‌اند. آن همه مصیبت و بلاها که سرم آمد، چوب سادگی خودم را خوردم. اگر هم الان مورد اعتماد قرار می‌گیرم به خاطر لطف خداست و نان صداقتم را می‌خورم. با حمایت خانم حاجوی شهردار محترم، مسئولان شهرداری و ورزش منطقه 7 آقایان کاظمی، حیدری، غلامی، قربانی و بقیه عزیزان100 میلیون تومان کمک‌های‌مردم را با 6 کامیون به زلزله‌زدگان سرپل‌ذهاب رساندیم.

بعضی‌ها که در کشتی هیچ محلی از اعراب نداشتند، با حمایت بعضی از دوستان‌شان نان کشتی را می‌خورند ولی ما هیچ‌جایی در کشتی نداریم. افرادی که وضعیتی خیلی بدتر از من داشته و چندین برابر من در زندان بوده‌اند، مربی تیم ملی می‌شوند ولی به‌من که فقط به‌خاطر دعوا بازداشت بودم، حتی مربیگری یک تیم معمولی را نیز ندادند.

پول لیگ را به خارجی‌ها ندهیم

به‌جای اینکه پول لیگ را به خارجی‌ها بدهیم، بهتر است این پول را در داخل هزینه کنیم و به کشتی‌گیران خودمان بدهیم. با این کار هم بیشتر ایجاد انگیزه کرده، هم کمکی به بچه‌های خودمان شده و هم تیم ملی را بیشتر تقویت کرده‌ایم. مثلاً اگر در همین فینال کشتی‌آزاد جام باشگاه‌های‌جهان به‌جای پتریاشویلی، یدا... محبی جلوی حریف آمریکایی کشتی می‌گرفت، از نظر مالی و تجربی به‌نفع محبی و تیم ملی نبود؟!

هیچ اعتراضی به حق‌کشی داوران نشد

درمسابقات قهرمانی‌جهان 2005 بوداپست مجارستان، مقابل ساجیداف روس، درحالی که پای او کاملاً از تشک بیرون رفته بود، داوران به‌راحتی حق مرا خوردند اما از تیم ما هیچ‌کس برای گرفتن حق من اقدامی نکرد و اصلاً هیچ اعتراضی به این حق‌کشی آشکار داوران نشد و انگار خودی‌ها هم دوست نداشتند من برنده شوم.

می‌خواهم در پیشکسوتان کشتی بگیرم

بعد از طی دوران سخت نقاهت و پشت‌سرگذاشتن همه آن اتفاقات، دوباره دارم ورزش می‌کنم. (‌در این زمان فریدون ایستاد و مثل یک بوکسور آماده و سرحال دقایقی را به سایه‌زدن ضربات هوک بسیار سرعتی با دست چپ و راست پرداخت تا گوشه‌ای از سلامت و آمادگی‌اش را نشان دهد) تلاش دارم با ورزش سلامت خودم را حفظ کنم. به‌امیدخدا می‌خواهم در مسابقات کشتی‌آزاد قهرمانی پیشکسوتان داخلی و قهرمانی‌جهان در گروه سنی A کشتی بگیرم.

عناوین و افتخارات

*قهرمان جوانان جهان 1997 – فنلاند

*قهرمان بزرگسالان آسیا 2004 – تهران

*مقام سوم مسابقات کسب سهمیه المپیک در اسلواکی

*مدال‌های نقره، برنز و برنز جام‌های دانکلوف (بلغارستان) جمهوریت (ترکیه) مدوید (بلاروس)

*نقره، برنز و برنز جام جهانی‌ در آمریکا، آمریکا و ازبکستان

*3 مدال طلا، یک نقره و یک برنز جام جهان پهلوان تختی

*بیش از 10 بار نیز عضو تیم ملی اعزامی به مسابقات جهانی و تورنمنت‌های مختلف بوده که در آستانه اعزام خط خورد.

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه ورزشی

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


می دانستید مادر ترانه علیدوستی یک هنرمند معروف است؟ | شباهت جالب ترانه علیدوستی به مادر...