فریاد


فریاد

میخوام دنیا نباشه حس کنم چشمای تو غم داشته باشه دلم آشوب میشه خط اخمی بین ابروی تو باشه فراموش میکنم درد و غمامو تا میبینم غصه داری به جونم میخرم غمهاتو ای جونم نبینم غصه داری یه حسی دارهشاعر:مهدی حیدری

میخوام دنیا نباشه حس کنم چشمای تو غم داشته باشه
دلم آشوب میشه خط اخمی بین ابروی تو باشه

فراموش میکنم درد و غمامو تا میبینم غصه داری
به جونم میخرم غمهاتو ای جونم نبینم غصه داری

یه حسی داره این قلبم برای دیدن تو
میخواد بیرون بیاد از توی سینه‌ واسه تو

آخه دست خودم نیست جون‌ من در میره واست
بزار دستاتو تو دستم که دل آشوبه واست

شدی آروم دل، ای مهربون آروم جونم
حواسم پرت موهاته بزار سر روی شونم

به چشمام خیره شو جادو بکن با برق چشمات
منو مستم بکن با عطر اون موهای زیبات

تصور میکنم نیستی یهو فریاد میشم
میشم مجنون تر از مجنون برات فرهاد میشم

نیاد روزی که تو دل بکنی از قلب خستم
که اون روز از تو و این زندگی رختمو بستم

میشم خسته میگم بسه دیگه دل تنگه واست
میای وا میشه این دل گل میده تو سینه واست

حسودی میکنن مردم به عشق ما سر آخر
ولی عیبی نداره من خودم میمیرم از عشق تو آخر

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


چرا انسان های مدرن جایگزین نئاندرتال‌ها شدند؟