زنم چنگی به دل، چنگی بر این ساز
بخوانم از سرِ دلتنگی آواز
بنالم گاهی از دردِ جدایی
گهی از روزگار و بختِ ناساز
***********
مرا رنج فراقت، زار کرده
دلِ آزرده را بیمار کرده
غباری بر سر و رویم نشانده
که آنرا آینه تکرار کرده
***********
مرا از عشق او حاصل فقط هیچ
از آن ابرو و چشم و خال و خط ، هیچ
از اول دل بر او بستن غلط بود
مرا سودی نبود از این غلط ، هیچ
بخوانم از سرِ دلتنگی آواز
بنالم گاهی از دردِ جدایی
گهی از روزگار و بختِ ناساز
***********
مرا رنج فراقت، زار کرده
دلِ آزرده را بیمار کرده
غباری بر سر و رویم نشانده
که آنرا آینه تکرار کرده
***********
مرا از عشق او حاصل فقط هیچ
از آن ابرو و چشم و خال و خط ، هیچ
از اول دل بر او بستن غلط بود
مرا سودی نبود از این غلط ، هیچ