گفت :"اندازه نگه دار که برمی گردم
چای را تازه نگه دار که برمی گردم
توی این شهر ِ بلا، کولی ِ چشمانت را
دور از آوازه نگه دار که بر می گردم
آخر قصه اگر حوصله ات سر آمد
خواب و خمیازه نگه دار که بر می گردم
عشق در حال طلوع است رقیبانم را
پشت دروازه نگه دار که بر می گردم"
چشم شد خیره به در،گفت خودش،یادم هست
"چای را تازه نگه دار که بر می گردم"
#سعیدحاجتمند
چای را تازه نگه دار که برمی گردم
توی این شهر ِ بلا، کولی ِ چشمانت را
دور از آوازه نگه دار که بر می گردم
آخر قصه اگر حوصله ات سر آمد
خواب و خمیازه نگه دار که بر می گردم
عشق در حال طلوع است رقیبانم را
پشت دروازه نگه دار که بر می گردم"
چشم شد خیره به در،گفت خودش،یادم هست
"چای را تازه نگه دار که بر می گردم"
#سعیدحاجتمند