انیمه شات: قسمت هفدهم


انیمه شات: قسمت هفدهم

بازهم با یک انیمه شات دیگر خدمت شما انیمه دوستان که تاکنون ما را همراهی کرده‌اید هستیم و هفدهمین قسمت از این هفته‌نامه را برای شما آماده کرده‌ایم. اخبار — (اشکان دولتی) یکی از موردانتظارترین انیمه‌هایی که در فصل بهار پخش می‌شود Tokyo Ghoul:re است که پس از چند سال...

بازهم با یک انیمه شات دیگر خدمت شما انیمه دوستان که تاکنون ما را همراهی کرده‌اید هستیم و هفدهمین قسمت از این هفته‌نامه را برای شما آماده کرده‌ایم.

اخبار — (اشکان دولتی)

انیمه شات: قسمت هفدهم

یکی از موردانتظارترین انیمه‌هایی که در فصل بهار پخش می‌شود Tokyo Ghoul:re است که پس از چند سال دنباله داستان شخصیت‌های محبوب ما را نشان می‌دهد. به نظر می‌سد که توسعه این انیمه به خوبی پیش می‌رود و برای شخصیت‌های کانا وان رزوالد و شوو ا سوکایاما صداپیشه مناسب انتخاب شده است. «یو کوبایاشی» (Yuu Kobayashi) از انیمه Watashi ga Motete Dousunda و «مامورو میانو» (Mamoru Miyano) از انیمه Ajin به ترتیب صداپیشه این دو شخصیت خواهند بود. همچنین خبر بسیاری مهمی نیز برای کسانی داریم که مانگای Tokyo Ghoul:re را دبنال می‌کنند و این اثر وارد آرک داستانی نهایی خود شده است و آینده‌ای نه چندان دور به پایان خواهد رسید.

انیمه شات: قسمت هفدهم

شاید تاکنون نام مانگای کوتاه Moshimoshi, Terumi Desu یا «سلام، ترومی صحبت می‌کنه» (Hello, This is Terumi) که توسط «اتسوکو میزوساوا» (Etsuko Mizusawa) نوشته شده است، را شنیده باشید. این مانگا به تازگی به پایان رسیده است و در پشت آخرین صفحه آن درج شده بود که انیمه‌ای از روی آن ساخته خواهد شد. این مانگا داستان مردی به نام ترومی را روایت می‌کند که از اینترنت متنفر است و در یک شرکت تلفنی به نام Moshimoshi Dou کار می‌کند. دیگر شخصیت مهم این مانگا دختری است که عاشق ترومی است.

انیمه شات: قسمت هفدهم

خبر بسیار خوبی برای طرفداران انیمه‌های ورزشی داریم و قرار است از مانگای Hanebado که حول ورزش بدمینتون جریان دارد یک انیمه اقتباس شود. برنامه ریزی شده است که این اقتباس در تابستان 2018 پخش شود. همچنین یک رمان فرعی از سوی نویسنده این مانگا نیز معرفی شده است که به اتفاقات قبل از شروع شدن مانگا خواهد پرداخت و چند ماه دیگر منتشر خواهد شد. خلاصه داستان این انیمه از این قرار خواهد بود:

آیانو هانساکی یک دانش آموز اول دبیرستانی است که استعداد بالایی در بدمینتون بازی کردن دارد و به راحتی می‌توانند به یکی از بهترین بازیکنان تبدیل شود ولی زیاد به این ورزش علاقه نشان نمی‌دهد و از آن فاصله می‌گیرد. او در این میان ناگیسا آراگاکی را ملاقات می‌کند که دو سال از او بزرگ‌تر است و به سختی برای تبدیل شدن به بهترین بازیکن ژاپن تلاش می‌کند. با تلاش مربیشان، آن‌ها به دو رقیب سرسخت برای یکدیگر تبدیل می‌شوند.

انیمه شات: قسمت هفدهم

در ادامه تایید انیمه‌های جدید خبری مبنی برساخت انیمه‌ای از روی مانگای Omae wa Mada Gunma wo Shiranai یا «هنوز گانما رو نشناختی» (You don’t know Gunma yet) منتشر شده است. انیمه Omae wa Mada Gunma wo Shiranai در بهار 2018 در شبکه تلویزیونی گانما پخش خواهد شد. خلاصه داستان این اثر از این قرار است که:

نوری کامیتسو از منطقه چایبا به گانما رفته است تا آنجا به مدرسه برود. یکی از همکلاسی‌هایش به او هشدار می‌دهد که کسی از منطقه گانما زنده باز نمی‌گردد. نتایج جستجو در اینترنت نیز بدتر بوده و همه چی نشان دهنده خطرناک بودن این منطقه است. با این وجود همه چی با وارد شدن رقیبان منطقه گانما، توچیپی و ایباراکی بدتر می‌شود.

انیمه شات: قسمت هفدهم

این هفته در کمال تاسف خبر مرگ دو تن از افراد مشهور صنعت انیمه‌سازی را برای شما داریم. اولی «کوجی یامادا» (Kouji Yamada) پایه گذار استودیو Wanpack است. یامادا این در سال 1993 استودیو را مخصوص کشیدن انیمیشن‌ها، خلق کرده بود و با استودیو major anime و خیلی از توسعه دهندگان دیگر در این صنعت همکاری می‌کرد. چیزی که در این میان همه چیز را بدتر می‌کند بسته شدن این استودیو به دلیل مرگ یامادا هست و حدود 80 نفر از انیماتورهای آن اکنون بیکار هستند. دومین خبر مرگ مربوط به «سوسومو کوبو» (Susumu Kubo) است که در 82 سالگی به دلیل بیماری مشخص نشده‌ای جان خود را از دست داد. سوسومو در سال 1969 شرکت Aoni Productions را بنا نهاده که ساخت انیمه و بازی‌ نیز در آن رخ می‌دهد.

انیمه شات: قسمت هفدهم

همانند هفته پیش بازهم شاهد ساخته شدن انیمه‌ای از بازی‌های ویدئویی هستیم و از روی بازی موبایلی Last Period: Owarinaki Rasen no Monogatari یا همان Last Period: Story of Endless Spiral یک انیمه اقتباس خواهد شد. انیمه Last Period: Story of Endless Spiral در بهار 2018 پخش خواهد شد و صدایشگان بازی در انیمه نیز حضور خواهند داشت. این بازی در یک سرزمین جادویی جریان دارد که پر از هیولا هست و شخصیت اصلی آن باید این هیولاها را نابود کنند و از داستان آن معلوم است که با اثر چندان مهمی روبه رو نیستیم.

انیمه شات: قسمت هفدهم

ما پیش از این در انیمه شات‌های قبلی چندین بار به انیمه، مانگا و سریال لایو اکشن ReLIFE اشاره کرده بودیم و به نظر می‌رسد که کم کم باید با این اثر زیبا خداحافظی کنیم. این مانگا در قسمت 222 به پایان می‌رسد و داستان آراتا کایزاکی به سرانجام خود می‌رسد. اکنون که صحبت از مانگا شده است باید به دو موضوع دیگر نیز اشاره کنم و جز مانگای ReLIFE، مانگای Zero Angel نیز در فصل بهار تمام می‌شود. اما خبر دیگر مربوط به مانگای بلیچ است که توانسته است تاکنون بیش از 120 میلیون نسخه فروش داشته باشد.

انیمه شات: قسمت هفدهم

آخرین خبر انیمه شات این هفته نیز مربوط به دو فیلم لایو اکشن است. اولین فیلم از روی مانگایی به نام Itoshi no Irene یا همان Irene of Love نوشته شده به وسیله «هیدکی آرای» (Hideki Arai) نوشته است، ساخته خواهد شد. این اولین بار است که یکی از آثار آرای به فیلم تبدیل می‌شود و تاریخ اکران این فیلم لایو اکشن پاییز 2018 اعلام شده است. دومین فیلم لایو اکشن Blood-Club Dolls نام دارد که مربوط به مجموعه اکشن و بسیار محبوب Blood-C است و پیش از این نیز فیلم لایو اکشن از روی آن ساخته شده است و فیلم جدید، داستان کاملا متفاوتی خواهد داشت.

معرفی انیمه — (اشکان دولتی)

این هفته قصد داریم یک انیمه اکشن جالب به شما معرفی کنیم، Drifters یک انیمه تاریخی، فانتزی و سامورایی است که پر از خشونت، خون و خونریزی است. این انیمه یکی از بهترین کارهای سال پیش بود و توانست به سال پیش جانی هر چند کم ببخشد. در Drifters ما شاهد موجوداتی جادویی مثل دوارف، الف و هیولاهایی فانتزی هستیم و در نهایت به مبارزه خوبی علیه بدی خلاصه می‌شود. مانگاکای این Drifters «کوتا هیرانو» (Kouta Hirano) است که پیش از این بر روی اثری مثل Hellsing کار کرده و حداقل از لحاظ بصری شاهد شباهت این دو هستیم.

انیمه شات: قسمت هفدهم

در سال 1600 در نبرد سکیگاهارا، تویوهیسا شیمازو برای اینکه اجازه دهند سربازانش فرار کنند، جلو ایستاد و به شدت مجروح شده است. او ناگهان خودش را در یک راهرو مدرن و سفید می‌یابد و روبه رویش یک مرد و تعداد زیادی در وجود دارد. تویوهیسا به وسیله یکی از این درها به جهانی عجیب کشیده شده می‌شود. این سرزمین موجودات عجیب دارد که دو تا از آن‌ها او را به پیش جنگ سالار نامی به اسم اودا نوبوناگا می‌برند تا او را نجات دهد. تویوهیسا شیمازو با افرادی مواجه می‌شود که از بازه‌های زمانی مختلفی دور هم جمع شده‌اند و همه آن‌ها را به اسم دریفتر (رانده شدگان) می‌شناسند و در این جهان غریبه محسوب می‌شوند. اما این جهان دارای مشکلات بسیار است. نیرویی‌هایی به نام Ends قصد دارد همه چیز را نابود کنند و انسان‌ها نیز دیگر موجودات را چندین سال گذشته در طی نبردهایی شکست داده و از آن‌ها بیگاری می‌کشند. تویوهیسا شیمازو بعدا از اینکه کمی بهبود می‌یابد، تصمیم می‌گرد که در این مورد کاری کند و مهارت‌های خود به عنوان یک سامورای را به رخ دشمنانش می‌کشد.

انیمه شات: قسمت هفدهم

وجود شخصیت‌های تاریخی از دوران مختلف جذابیت زیادی به Drifters می‌بخشد. فکر کنید اثری که ادولف هیتلر، اسکیپیو، هانییبال، اودا نوبوناگا در آن حضور داشته باشند، به چه اندازه خاص خواهد بود. البته اینطور نیست که Drifters فقط از اسم این افراد استفاده کند و هر کدام به خوبی شخصیت پردازی می‌شوند و هر کدام دارای جنبه‌های مختلفی هستند. یکی از نقاط قوت این انیمه شخصیت اودا نوبونوگا است که سازندگان توانسته‌اند تعادل خوبی در نشان دادن جنبهشیطانی معروف او برقرار کنند که به خوبی با تم انیمه جور است. نقطه قوت اصلی این انیمه ولی در طراحی مبارزات و تمرکز بر روی شخصیت تویوهیسا شیمازو قرار دارد و با دادن اخلاقی خاص به تویوهیسا باعث شده‌اند تا بیننده به شدت به او وابسته شود.

بیوگرافی — (سامرند قهرمانی)

بیوگرافی نوبور ایشیگورو

نوبورو ایشیگورو متولد 24 آگوست سال 1938، انیماتور و کارگردان ژاپنی بود که برای آثاری چون Space Battleship Yamato، Super Dimension Fortress Macross، Super Dimension Century Orguss، Humanoid Monster Bem، Megazone 23، Legend of the Galactic Heroes، Noozles و انیمه Tytania در سال 2008، شناخته می‌شود. اگر آثار مذکور را دیده باشید، می‌دانید که اکثر آثار در سبک مکا بوده و فضا و جنگ‌ ربات‌ها را به تصویر می‌کشند. در میان آثار ساخته شده توسط ایشیگورو، شاهکار Space Battleship Yamato نیز دیده می‌شود که از آثار تحسین شده دنیای انیمه است و به نظر افراد زیادی، برترین انیمه ساخته شده در ژانر مکا است که به طور کامل المان‌های این ژانر را در خود داشته و از جهات دیگری نیز اثری کاملاً نوآورانه و تحسین شده است.

نوبورو در دروان جوانی‌اش در گروه‌های موسیقی به سبک هاوایی فعالیت می‌کرد. می‌توان وی را از معدود کارگردان‌های انیمه دانست که هم فعالیت‌هایی در زمینه موسیقی داشته و هم از آن آگاهی نیز دارد.

انیمه شات: قسمت هفدهم

در سال‌های 1960 تا 1969، نوبورو کار انیماتوری اثر Kyojin no Hoshi را بر عهده داشته و همچنین فیلم‌نامه Pinch to Punch که یک انیمه تلویزیونی است را نیز نوشت. همچنین Sabu to Ichi Torimono Hikae و Yokai Ningen Bem را نیز در حوالی همین سال‌ها کارگردانی کرد.

در حوالی سال‌های 1970 تا 1979، ایشیگورو داستان‌نویسی اثر Cho Denji Robo Combattler V را برعهده گرفت. وی همچنین کارگردان ارشد Hyoga Senshi Gaislugger بود و کار کارگردانی و نویسندگی Itazura Tenshi Chippo-chan را برعهده داشت. از دیگر کارهای وی در این دوران، می‌توان به تهیه‌کنندگی Kunimatsu-sama No Otoridai، داستان‌نویسی Little Lulu، کارگردانی 5 قسمت از انیمه مشهور Lupin III: Part II، کارگردانی انیمه Manga Nihon Emaki و … اشاره کرد. همچنین در این سال‌ها بود که وی شاهکار Space Battleship Yamato را کارگردانی کرد.

متاسفانه در سال 2012، در بیمارستان شهر کاواساکی ژاپن، به عفونت ریه که به خاطر عملی که دو سال قبل از آن انجام داده بود، مبتلا شد و در سن 73 سالگی، جان سپرد.

تاپ تن — (ماهان عاقل)

10_ سایتاما

انیمه شات: قسمت هفدهم

سایتاما شخصیت اصلی انیمه بسیار محبوب One Punch Man است. او یک مرد بیکار 25 ساله است که یک روز تصمیم می‌گیرد برای تفریح قهرمان شود و بعد از دو سال تمرین مداوم به قدرت خدایی دست می‌یابد ولی هزینه‌ای سنگین در این میان می‌پردازد و تمام موهای خود را از دست داده و کچل می‌شود. تا اینجای کار سایتاما یک معلم به‌نظر نمی‌رسد و تنها یک قهرمان زیادی قدرتمند مسخره مثل سوپرمن به‌نظر می‌رسد. سایتاما پس از مدتی با جنوس، یک سایبورگ که به دنبال قاتل خانواده‌اش می‌گردد، آشنا می‌شود. جنوس پس از اینکه قدرت بسیار بالای سایتاما را می‌بیند از سایتاما می‌خواهد که سنسی او شود. در اوایل جنوس فقط به قدرت بالای سایتاما احترام می‌گذاشت و تک تک کارهای او را بررسی می‌کرد تا بتواند مثل مربیش قدرتمند شود. اما پس از مدتی فقط قدرت سایتاما نبود که او را جذب می‌کرد، بلکه شخصیت و تصمیمات سایتاما و از خودگذشتگی بسیار بالای او در شرایط مختلف بود. درسته که به‌نظر شما افراد خیلی بهتری به غیر از سایتاما می‌توانستند در این لیست قرار بگیرند، اما خب من طرفدار سایتاما سنسی و عاشق شخصیتش هستم و او به بیننده‌اش (اینجانب) چیزهای زیادی آموخته. در زیر یکی از دیالوگ‌ها او را می‌توانید بخوانید:

چه کسی در مورد محدودیت‌های ما تصمیم می‌گیرد؟ و بر اساس چه چیزی؟ تو گفتی که سخت کار کردی؟ خب، شاید نیاز باشه که سخت‌تر کار کنی. آیا واقعا این محدودیت قدرت توست؟ آیا امروز تو قادر است فردای تو را شکست دهد؟ به جای تسلیم شدن، به سمت جلو قدم بردار.

9_ ایزومی کورتیس

انیمه شات: قسمت هفدهم

ایزومی کورتیس یکی از شخصیت‌های انیمه بسیار محبوب Fullmetal Alchemist: Brotherhood است. او یک کیمیاگر قادر و قدرتمند است که به خودش کیمیاگری را آموخت. او پس از مدتی عاشق مردی شد و با او ازدواج کرد و حامله شد، اما در دوران بارداری به علت مریضی، فرزندش را از دست داد. غم از دست دادن فرزندش به قدری زیاد بود که تصمیم گرفت کار ممنوعه را انجام دهد و تلاش کرد که فرزندش را به‌وسیله کیمیاگری به زندگی برگرداند اما این کار موفق نبود و به عنوان مجازات یکی از اندام داخلی‌اش را از دست داد که او را برای همیشه مریض و کرد و دیگر قادر نبود بچه‌دار شود. پس از مدتی ایزومی با ادوارد و آلفونس الریک ملاقات کرد و متوجه شد که آن‌ها مادرشان را از دست داده و یتیم هستند. آن‌ها از او تقاضا کردند که کیمیاگری را از او یاد بگیرند و ایزومی بالاخره قبول کرد. روش تدریس او بسیار سخت‌گیرانه بود و از همان اول دو برادر را در جزیره‌ای رها کرد و به آن‌ها گفت که باید در این جزیره به مدت یک ماه و بدون استفاده از کیمیاگری زندگی کنند. به‌خاطر او برادران الریک به جوانان شایسته و قدرتمندی تبدیل شدند و با کمک هم توانستند به کشور خود کمک کنند. در زیر می‌توانید یکی از دیالوگ‌های او را بخوانید:

هنگامی که شما زندگی می کنید، زندگی شما دیر یا زود به پایان خواهد رسید. بدن به زمین بازمی‌گردد. چمن و گل در بالای آن رشد می کنند. روح قلب‌ها را تغذیه می‌دهد … و در قلب‌های دیگران به زندگی ادامه می‌دهد. همه چیز در این جهان جریان دارد و گردش می‌کند. همانطور که در زندگی انسان نیز اتفاق می‌افتد.

8_ آراتاکا ریگن

انیمه شات: قسمت هفدهم

آراتاکا ریگن یکی از شخصیت‌های انیمه دوست‌داشتنی Mob Psycho 100 است. او در دوران نوجوانی دانش‌آموز خوبی بود و نمرات بالایی داشت و پس از فارغ‌التحصیلی برای مدتی برای شرکتی کار می‌کرد تا اینکه استعفا داد و تصمیم گرفت کاری برای خودش بسازد. او متوجه شد که در یک چیز خیلی خوب است و آن فریب دادن مردم بود. برای همین خودش را قدرتمندترین فرد دارای قدرت ذهنی در قرن 21 خواند و دفتری برای جن‌گیری و دور کردن ارواح باز کرد. پس از مدتی پسر کوچکی به نام موب (شخصیت اصلی انیمه) پیش او آمد و از ریگن خواست که او را به شاگردی قبول کرد. ریگن که دید موب واقعا قدرت ذهنی دارد و بسیار هم قدرتمند است، او را به شاگردی خود قبول کرد تا بتواند با شکار واقعی ارواح پول بیشتری به‌دست بیاورد. ریگن در اوایل فقط می‌خواست از طریق موب پول بیشتر در بیاورد، اما زمانی که دید موب واقعا به یک مربی نیاز دارد، به او درس‌های با ارزشی داد. او برخلاف ظاهرش واقعا به موب اهمیت می‌دهد و همان‌طور که در انیمه دیدیم حاضر بود جانش را به خطر بیاندازد تا اینکه بگذارد موب به چند انسان دیگر که قصد جانش را داشتند، صدمه بزند. در زیر می‌توانید یکی از دیالوگ‌های زیبای او را بخوانید:

خوب گوش کن موب، ما با افراد معمولی تفاوت داریم، چون ما با قدرت‌های ویژه متولد شده‌ایم. اما به این دلیل نباید فکر کنی که تو موجود خاصی هستی. ما بخشی از بشریت هستیم. علاوه بر قدرت نادر ما، ما هیچ تفاوت دیگری با آن‌ها نداریم. افرادی که سریع می‌دوند، افرادی که می‌توانند به خوبی آواز بخوانند، افرادی که سخت درس میخوانند، افرادی که خنده دار هستند و افرادی که قدرت ذهنی دارند. آیا ما نسبت به آن‌ها آن‌ها متفاوت هستیم؟ داشتن اعتماد به نفس در قدرتت چیز خوبی است، اما خودت را گم نکن. قدرت ما یک سلاح خطرناک است.

7_ سیلورز رِیلی

انیمه شات: قسمت هفدهم

سیلورز ریلی یکی از شخصیت‌های انیمه One Piece است. او دست راست گول دی راجر، پادشاه دزدان دریای، بود و پس از آنکه راجر جانش را از دست داد، دزد دریای بودن را کنار گذاشت و در گوشه‌ای از دنیا در آرامش به زندگی خود ادامه داد. تا اینکه مانکی دی لوفی را ملاقات کرد و متوجه شد که لوفی شباهت بسیار زیادی به دوست قدیمی‌اش راجر دارد و علاقه‌مند است که گنج وان‌پیس را پیدا کند و به مقام پادشاه دزدان دریایی برسد. پس از آنکه جان لوفی را نجات می‌دهد و لوفی به ضعیف بودنش اعتراف می‌کند و اینکه برای محافظت کردن از دوستانش به اندازه کافی قدرتمند نیست، ریلی تصمیم می‌گیرد که به لوفی مبارزه و استفاده از هاکی (به طور خلاصه یه قدرت خاص) را یاد بدهد. ریلی دو سال تمام برای تدریس لوفی وقت گذاشت و توانست او را بسیار قدرتمند کند. البته باید این را هم بدانید که آموختن چیزی به لوفی کار خیلی سختی است چون او جزء باهوش‌ترین شخصیت‌ها شناخته نمی‌شود. در زیر می‌توانید یکی از دیالوگ‌های او را بخوانید:

شاید هیچ چیز در این دنیا به صورت تصادفی اتفاق نیفتد. همانطور که همه چیز به دلیلی اتفاق می‌افتد، سرنوشت ما به آرامی شکل می‌گیرد.

6_ زانگتسو

انیمه شات: قسمت هفدهم

زانگتسو یکی از شخصیت‌های انیمه محبوب Bleach است. او در اوایل به عنوان روح درون شمشیر ایچیگو ظاهر می‌شود، اما در اصل او مظهر قدرت‌های کویینسی درون ایچیگو است. اگر طرفدار انیمه نیستید و انیمه را ندیده‌اید مطمعنا یک کلمه هم از حرف‌ها من را متوجه نشدید پس بگذارید به صورت خیلی ساده‌ای بگویم که او به گونه‌ای مظهری از قدرت واقعی ایچیگو است. خب حالا شاید بپرسید مظهری از قدرت واقعی ایچیگو چگونه می‌تواند معلم خوبی باشد وقتی در واقعیت حتی از خودش هویتی واقعی ندارد؟ خب زانگتسو درس زندگی خاصی به ایچیگو نمی‌دهد و از آنجایی که ایچیگو جزء باهوش‌ترین افراد نیست، به ساده‌ترین روش به او مبارزه را یاد می‌دهد و آن مبارزه با خود ایچیگو است. زانگتسو به ایچیگو نحوه درست استفاده از قدرت و شمشیرش را می‌دهد و به او می‌آموزد که چگونه در بدترین شرایط از خودش و عزیزانش دفاع کند و از ترسش به نفع خودش استفاده کند. در آخر وقتی که دیگر چیزی برای تدریس به ایچیگو وجود نداشت، زانگتسو تمام وجودش را محو کرد و قدرت واقعی ایچیگو را به او هدیه داد. در زیر می‌توانید یکی از دیالوگ‌های او را بخوانید:

چه کار داری می‌کنی؟ چرا داری فرار می‌کنی ایچیگو؟ هنوز مرا صدا نزدی. رو به جلو نگاه کن ایچیگو. الان باید قادر به شنیدنش باشی. چیزی که جلوی گوش‌هایت را گرفته ترس بی‌ارزش است. دشمن یک نفر است، تو هم یک نفر هستی. چه چیزی برای ترسیدن وجود دارد؟ ترست را کنار بگذار. به جلو نگاه کن. به جلو برو. هرگز ثابت نمان. عقب نشینی کنی پیر می‌شوی. تردید کنی، می‌میری. نام مرا فریاد بزن … زانگتسو

5_ جیرایا

انیمه شات: قسمت هفدهم

جیرایا یکی از شخصیت‌های مهم در انیمه Naruto است. یکی از ساده‌ترین و بهترین روشی که می‌توان شایستگی یک معلم را سنجید با نگاه کردن به شاگردانش و آنچه که آن‌ها در آینده به آن تبدیل شده‌اند است و زمانی که به لیست شاگردان جیرایا می‌نگریم پنج نام بزرگ می‌بینیم: یاهیکو، کونان، ناگاتو، میناتو نامیکازه و ناروتو اوزوماکی. هر دو شخص آخر توانستند به مقام هوکاگه که رهبر روستا است، برسند. جیرایا پس از فارغ‌التحصیلی از آکادمی نینجای روستای کونوها به میناتو نامیکازه (پدر ناروتو) درس داد و او را به یکی از قوی‌ترین و بهترین نینجاهای روستای کونوها تبدیل کرد. او همچنین در دومین جنگ جهانی دنیای نینجاها شرکت کرد و به عنوان یکی از قهرمانان جنگی از او یاد می‌شود چون به کمک او بود که جنگ به نفع روستایش به اتمام رسید. پس از آنکه هوکاگه سوم خودش را بازنشسته کرد، مقام هوکاگه چهارم به جیرایا پیشنهاد شد که البته او این مقام را رد کرد و بنابراین شاگردش، میناتو نامیکازه به این مقام رسید. پس از گذر سال‌ها جیرایا پسر میناتو یعنی ناروتو اوزوماکی را به شاگردی قبول کرد و او را به یک مرد تمام عیار و یک نینجای قدرتمند تبدیل کرد. جیرایا در آخر در مبارزه‌ای با یکی از شاگردهای قدیمی‌اش جانش را از دست داد. در زیر می‌توانید یکی از دیالوگ‌های او را بخوانید:

هنگامی که مردم صدمه می‌بینند، تنفر را می‌آموزند … وقتی مردم به دیگران آسیب می‌رسانند، مورد تنفر واقع می‌شوند و با تمام وجودشان احساس گناه می‌کنند. اما دانستن این درد باعث می‌شود که مردم مهربان باشند. درد به مردم اجازه می دهد تا رشد کنند … و اینکه چگونه رشد می‌کنید در دستان شماست.

4_ اونیزوکا ایکچی

انیمه شات: قسمت هفدهم

اونیزوکا ایکچی شخصیت اصلی در انیمه GTO: Great Teacher Onizuka است. او تنها 22 سال سن داشته و مجرد است. اونیزوکا در گذشته خلاف‌های زیادی انجام داده و در دنیای زیرزمینی موتور سواران از او به عنوان افسانه یاد می‌شود. البته او بعد از مدتی از موتور سواری خسته می‌شود و به شغل معلمی علاقه پیدا می‌کند. شاید بگویید که سر او به سنگ خورده و به نوعی به راه راست هدایت شده ولی در اشتباه هستید. دلیل او برای معلم شدن به هیچ وجه شرافتمندانه نیست و تنها دلیلش دخترانی هستند که به مدرسه دبیرستانی می‌روند. هدف اصلی او به دو چیز تقسیم می‌شود: 1. تبدیل شدن به بهترین معلم 2. در سن 40 سالگی همسری 20 ساله داشته باشد. البته این همه ماجرا نیست. اونیزوکا از شرایط حاضر بر سیستم آموزشی کشور راضی نیست و با روش خودش سعی در درست کردن این قضیه دارد. در حالت عادی اونیزوکا فردی بسیار تنبل و بی‌خیال به‌نظر می‌رسد، اما زمانی که شخصی به او نیاز داشته باشد کاملا جدی می‌شود و تمام تلاشش برای کمک به آن شخص را انجام می‌دهد. او برای حل مشکلات دیگران همیشه عجیب‌ترین و غیرقابل باورترین راه ممکن را پیش‌ می‌گیرد، اما این راه همیشه بسیار خفن است. بسته به نظر شما او می‌تواند یک احمق به تمام عیار یا یک نابغه واقعی باشد. اونیزوکا به تک تک دانش‌آموزانش عشق می‌ورزد و با روش عجیب و غیر منطقی خود به آن‌ها کمک می‌کند، برای او نمره بالای دانش آموزش در یک درس مهم نیست، بلکه او می‌خواهد دانش آموزش یک زندگی خوب و شاد داشته باشد. در زیر می‌توانید یکی از دیالوگ‌های او را بخوانید:

میدونی زمانی که من در دبیرستان بودم، یک مشکل ساز بودم. به سختی به مدرسه می‌رفتم و قبل از آنکه متوجه بشوم، از مدرسه اخراج شدم. هنگامی که دیگر نمی‌توانستم به مدرسه بروم، برای اولین بار متوجه شدم که مدرسه چقدر خوب بود. پر از دوستان و بسیاری از چیزهای سرگرم کننده در آن وجود دارد. وقتی که بزرگ‌تر شدم، بیشتر از همیشه می‌خواستم به مدرسه بروم. برای همین تصمیم گرفتم که یک معلم شوم. چون اگر یک معلم باشم می‌توانم به مدرسه برم تا زمانی که بمیرم. درسته؟ به همین دلیل من الان واقعا خوشحال هستم. من می‌خواهم شما هم همینطور باشید. من می‌خواهم شما مدرسه را دوست بدارید چون زمانی که مدرسه تمام شود دیگر برای پشیمانی دیر است.

3_ گینتوکی ساکاتا

انیمه شات: قسمت هفدهم

گینتوکی ساکاتا شخصیت اصلی یکی از بهترین انیمه‌های تاریخ یعنی Gintama است. گینتوکی یک کودک فقیر و بی‌کس بود تا اینکه یوشیدا شویو او را پیدا کرد و تصمیم گرفت به بچه‌های مثل او درس دهد. شویو یک مدرسه تاسیس کرد و در آن به کودکان فقیر علوم پایه و شمشیر زنی آموخت. روزی شویو دستگیر و مدرسه او به آتش کشیده شد. پس از این ماجرا دانش‌آموزان مدرسه به جنگ Joui پیوستند تا فضایی‌ها را شکست دهند و معلم خود را نجات دهند. در مبارزه‌ای همه همرزمان گینتوکی به غیر از سه دوستش کشته شدند و سه نفر باقی مانده زندانی شدند. در زندان گینتوکی مجبور شد و بین اعدام کردن معلم عزیزش یا کشته شدن دوستانش یکی را انتخاب کند و از آنجایی که قبلا به شویو قول داده بود که به دیگر دانش‌آموزان کمک کند، شویو را با ضربه شمشیرش کشت. گینتوکی پس از این جنگ شمشیر خود را کنار گذاشت و شمشیر چوبی به دست گرفته تا دیگر کسی را نکشد. او برای پول در آوردن و کمک به دیگران Odd Jobs Gin را تاسیس می‌کند. چیزی که گینتوکی را با دیگر افراد این لیست متفاوت می‌کند نحوه درس دادنش به دیگران است. او یک معلم نیست و نمی‌خواهد باشد و در نگاه اول یک مرد جوان تنبل و بی‌خاصیت به‌نظر می‌رسد که هیچوقت اجاره خود را به موقع نمی‌دهد و به جای اینکه حقوق دو کارمندش را بدهد، با آن پول قمار می‌کند. اما او را در زمانی که مشکل واقعی وجود دارد باید ببینید که چگونه جان خودش را فدای نجات دوستان و اطرافیانش می‌کند و باعث می‌شود که اطرافیانش او را به عنوان یک الگو و مربی زندگی ببینند. در زیر می‌توانید یکی از دیالوگ‌های زیبای او را بخوانید:

می‌خواهی که این بار را به تنهایی بر دوش بکشی؟ مثل یک غریبه رفتار نکن. گریه کن و تقاضای کمک کن. به من تکیه کن درحالی که از شدت گریه آبریزش بینی گرفتی. زمانی که ناراحتی گریه کن. زمانی که خوشحالی بخند. زمانی که از شدت گریه صورتت زشت شده، من از تو بیشتر گریه می‌کنم و صورتم زشت‌تر می‌شود. زمانی که از شدت خنده شکم درد گرفتی، من با صدای بلندتری می‌خندم. اینگونه باید باشد. خیلی بهتره که کثیف زندگی کنی اما با خود واقعیت صادق باشی تا اینکه بی‌خیال خود واقعیت شوی و یک مرگ تمیز داشته باشی.

2_ کورو سنسی

انیمه شات: قسمت هفدهم

کورو سنسی شخصیت اصلی در انیمه Ansatsu Kyoshitsu یا Assassination Classroom است. او شباهت بسیار زیادی با اونیزوکا ایکچی دارد، اما چه چیزی باعث شده که او در نظر من بهتر از اونیزوکا باشد؟ بگذارید اول از گذشته او برایتان بگویم. او در یکی از بدترین و فاسد ترین محله‌ها در یک کشور ناشناخته متولد شد و تنها راه زنده ماندنش، قدرتمند شدن بود و همانجا تصمیم گرفت یک آدم‌کش شود. او به عنوان بهترین آدم‌کش در دنیای این انیمه شناخته می‌شد تا اینکه اولین شاگرد و همکارش به او خیانت کرد و دستگیر شد. دولت او را به دست یک دانشمند داد تا بر روی او آزمایشات مختلف کند و اینگونه بود که او با نامزد این دانشمند یعنی آگوری یوکیمورا آشنا شد. یوکیمورا معلم بدترین کلاس یک مدرسه بود ولی عاشق دانش‌ آموزانش بود و علاقه داشت آن‌ها آینده موفقی داشته باشند. کورو سنسی و آگوری یوکیمورا عاشق هم شدند اما پس از مدتی فهمیدند که کورو سنسی به دلیل آزمایشات یک سال دیگر منفجر می‌شود و آن انفجار به قدری بزرگ خواهد بود که نصف کره زمین را نابود می‌کند. کورو سنسی از آزمایشگاه فرار کرد، ما طی تصادفی آگوری یوکیمورا جانش را از دست داد و کورو سنسی به او قول داد که به کلاسش برود و به آن‌ها درس دهد. کورو سنسی فقط یک سال برای زندگی وقت داشت و تصمیم گرفت به جای تفریح و خوش‌گذرانی این وقت را صرف تدریس به بچه‌ها کند. او به تک تک دانش آموزانش عشق می‌ورزد و به هرکدام از آن‌ها با شیوه‌ای متفاوت درس می‌دهد تا به پتانسیل واقعی خود برسند. او باعث شد همه دانش‌آموزانش به هدف نهایی خود و شغلی که می‌خواستند برسند و بدترین کلاس مدرسه را به بهترین و قوی‌ترین کلاس تبدیل کرد. او در آخر همان‌گونه که می‌خواست و توسط دانش‌آموزان خودش کشته شد و یکی از غمگین‌ترین صحنه‌های مرگ در دنیای انیمه (لیست قدیمی نیاز به آپدیت دارد) را بوجود آورد. در زیر یکی از دیالوگ‌های او را می‌توانید بخوانید:

شاخک‌ها از من پرسیدند که چه چیزی را با تمام وجودم می‌خواهم. من گفتم می‌خواهم ضعیف، ناقص و آسیب‌پذیر باشم. تا بتوانم ضعف دیگران را درک کنم نه اینکه از آن سوءاستفاده کنم، بلکه از آن‌ها محافظت کنم. تا یک راهنما باشم، تا یک معلم باشم.

1_ یوشیدا شویو

انیمه شات: قسمت هفدهم

خب به بهترین سنسی در دنیای انیمه رسیدیم (همچنان از نظر بنده). همان‌طور که در بالاتر گفتم، یکی از ساده‌ترین و بهترین روشی که می‌توان شایستگی یک معلم را سنجید با نگاه کردن به شاگردانش و آنچه که آن‌ها در آینده به آن تبدیل شده‌اند است. یکی از شاگردان یوشیدا شویو، گینتوکی ساکاتاو دیگری کاتسورا است. آیا نیازی است که بیشتر بگویم؟ حالا یه خرده بیشتر در مورد یوشیدا شویو می‌نویسم تا با او بیشتر آشنا شوید. خیلی اگر بخواهم خلاصه‌اش کنم، انسانی به دلیل معرض با ماده‌ای قرار گرفته بود، جاویدان می‌شود. این انسان برای 500 سال برای دولت آدم‌کشی می‌کند و گروه آدم‌کشی به نام Tenshouin Naraku تشکیل می‌دهد. نام این انسان اوتسورو بود. از آنجایی که او تعداد دفعات زیادی کشته شد، شخصیت‌های مختلفی بدست آورد و هردفعه که جانش را از دست می‌داد، یک صفت خوبش نیز با او برای همیشه می‌مرد. پس از گذر 500 سال شخصیت اصلی او و آخرین شخصیت خوبش با بدنش مبارزه کرد و دست از کشتن افراد برداشت و از Tenshouin Naraku فرار کرد. او خودش را یوشیدا شویو نامید و تصمیم گرفت که مدرسه‌ای تاسیس کند و به هرکسی که علاقه‌مند باشد، شمشیرزنی و علوم را بیاموزد. اولین دانش‌آموز او پسر یتیم و تنهایی به نام گینتوکی ساکاتا بود. او رفته رفته دانش‌آموزان بیشتری کنار خود جمع کرد و به آن‌ها انسانیت را آموخت. پس از گذر سال‌ها Tenshouin Naraku بالاخره او را پیدا کرد و باقی داستان را خودتان می‌دانید. در زیر می‌توانید یکی از دیالوگ‌های او را بخوانید:

اهمیتی نمی‌دهم که چه شایعاتی در مورد من پخش می‌کنید، اگر با من مشکلی دارید پس من به جای دیگری می‌روم، با این حال، اگر شمشیر خود را بر روی دانش‌آموزان من بکشید، آن زمان من مشکلی با سرنگون کردن چیزی مثل دولت شما ندارم.

' ); w.anetworkParams[ ad.id ] = ad; d.write( '
انیمه شات: قسمت هفدهم

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه بازی دیجیتال

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


شعر کامل ای که مرا خوانده ای راه نشانم بده + عکس نوشته