نقد و بررسی فیلم Thor Ragnarok؛ تئاتری کمدی به سبک مارول


نقد و بررسی فیلم Thor Ragnarok؛ تئاتری کمدی به سبک مارول

در یکی از آخرین توقف‌های مارول پیش از رسیدن به ایستگاه جنگ بی‌نهایت، فیلم Thor Ragnarok جهان سینمایی مارول را گسترش نمی‌دهد و بیشتر برای ارتباط با شخصیت‌هایی نظیر ثور و لوکی تولید شده است. در قواعد جدیدی که هالیوود تعریف می‌کند برای این که یک فیلم کمیک بوکی خوب ساخته باشیم صرفا می‌بایست...

در یکی از آخرین توقف‌های مارول پیش از رسیدن به ایستگاه جنگ بی‌نهایت، فیلم Thor Ragnarok جهان سینمایی مارول را گسترش نمی‌دهد و بیشتر برای ارتباط با شخصیت‌هایی نظیر ثور و لوکی تولید شده است.

در قواعد جدیدی که هالیوود تعریف می‌کند برای این که یک فیلم کمیک بوکی خوب ساخته باشیم صرفا می‌بایست جنبه‌های سرگرمی را کاملا در نظر بگیریم. باقی کار صرفا حکم یک تئاتر بانمک یا به قول خودمان استندآپ‌کمدی هدفمند را دارد. فیلم Thor Ragnarok از آن دسته آثاری بود که حتی در تریلرها نیز چندان جدی به نظر نمی‌رسید. از طرفی نمایش‌های پیش از اکران Thor Ragnarok برخلاف «مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه» حاوی اسپویل داستانی فاجعه‌باری نبود و نمایش‌های مهم اثر در چند تریلر خلاصه نگردید. مارول که صف اشتباهاتش انتها نداشت، با بی‌توجهی به دو جنگل بزرگِ دنیایش خیلی نزدیک مرز نابودی را دور زد. یکی جنگ داخلی و دیگری جنگ بی‌نهایت! نادیده گرفتن این دو نبرد نه‌تنها هویت فیلم اختصاصی کاپیتان آمریکا را زیر سوال برد، بلکه جلوه‌ حقیری به بزرگ‌ترین نبرد ابرقهرمانی تاریخ هالیوود یعنی جنگ بی‌نهایت داد. از «کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی» و محدودیت‌های ابرقهرمانان بگیرید تا سناریوی Avengers که حالا در آستانه بزرگ‌ترین نبرد ابرقهرمانی هالیوود است. این سناریوها مواردی بودند که به واقع برای بیننده انکار کردنش غیر ممکن بود؛ چطور می‌توانستیم «مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه» را ببینیم و پیش خود نگوییم که آن تهدید بزرگ جهانی اکنون کجا است؟ سناریوی جنگ داخلی چه تاثیری در این وضعیت دنیای ابرقهرمانان محبوب‌مان گذاشت و چرا همه‌چیز مانند گذشته به نظر می‌رسد؟ سناریویی که به مرد عنکبوتی مارول تعلق گرفت، نه تنها محدودیت‌ها و مصیبت‌های «کاپیتان آمریکا: جنگل داخلی» را نادیده گرفت، بلکه واضح‌ترین موقعیت در جهان سینمایی مارول را هم انکار کرد؛ یعنی نبرد با تانوس که از رگ گردن هم به شخصیت‌های این دنیا نزدیک‌تر است. به این معنی که نپرداختن به این نبرد و شرح داستانی کاملا فرعی در این نقطه از تاریخ سینمای مارول نه‌تنها غیرضروری است، بلکه به شکل عجیبی جریان شخصیت‌های مارول را از این دنیای سینمایی جدا می‌کند. در عوض مرد عنکبوتی بازگشت به خانه تنها یک سناریوی فرعی و مزحکانه تحویل مخاطب می‌دهد که تنها دو ویژگی داشت: سرگرم کننده و بانمک بود! به همین دلیل می‌گویم برای اکثر آثار کمیک بوکی هالیوود جنبه سرگرمی همه‌چیز است. فیلم Thor Ragnarok درحالی سرگرم کننده است که هم به دنیای سینمایی مارول وفادار بوده و هم حسابی بانمک تشریف دارد. در میان فیلم‌های کمیک بوکی اکران شده طی چند ماه اخیر، Thor Ragnarok با اختلاف بهترین فیلمی است که می‌توانید در اوقات بیکاری‌تان آن را تماشا کنید.

توجه: از آن جایی که متن پیش رو به هدف نقد و بررسی فیلم Thor Ragnarok به رشته تحریر درآمده است، لذا احتمال می‌رود که در مابین بحث‌های موجود بخشی از روند کلی اثر برای مخاطب فاش شود. پس اگر شما نیز تا کنون موفق به تماشای فیلم مذکور نشده‌اید از خواندن باقی مطلب خودداری کنید؛ چرا که این مقاله حاوی اسپویل است.

نقد و بررسی فیلم Thor Ragnarok؛ تئاتری کمدی به سبک مارول

در یکی از آخرین ایستگاه‌های مارول تا پیش از جنگ بی‌نهایت، فیلم Thor Ragnarok به آینده وفادار است و استقلال سناریو از ماجرای جنگ داخلی هم تاحدودی وضعیت آن را بهبود می‌بخشد. خب این نشان می‌دهد که فیلم و عوامل سازنده کاملا برای بزرگ‌ترین مصیبت تاریخ مارول آماده‌اند. مصیبتی که نه بر سینمای این کمپانی، بلکه بر سر شخصیت‌های مارول نازل می‌شود؛ تانوس! به نظر می‌رسد که مارول از گسترش دنیای سینمایی‌اش دست کشیده و فیلم Thor Ragnarok در قیاس با آثار پیشین این کمپانی به نسبت از شادابی بیشتری برخوردار است. اگر چه همچنان به قواعد هالیوود پایبند بوده و شباهت‌های غیر قابل انکاری با ساخته‌های پیشین مارول دارد. شخصت ثور جزو محدود کاراکترهایی است که فیلم‌های اختصاصی خود را داشته‌اند، اما در عین حال از محبوبیت بسیار پایینی بهره می‌برد. شاید به آن دلیل که در میان سیل ابرقهرمان مارول، کاراکتر ثور چندان فرصت خودنمایی پیدا نکرد و به شکلی غیر قابل پیش‌بینی از حیث محبوبیت شخصیت‌هایی نظیر کاپیتان آمریکا، هالک، بیوه سیاه، آیرون من و دکتر استرنج از ثور پیشی گرفتند. این درحالی است که مارول توجه بیشتری نسبت به این ابرقهرمان داشته و دارد. کاری که فیلم Thor Ragnarok می‌کند صرفا افزایش محبوبیت این شخصیت است. ثور تقریبا هیچ شباهتی به گذشته ندارد و اگرچه جنس فیلم کاملا به هویت دنیای این ابرقهرمان وفادار بوده است، اما اینطور احساس نمی‌شود که ما با همان ثورِ جدی و اتوکشیده‌ سابق طرف هستیم.

بیننده درست وقتی که هنوز ماجرای حضورِ هالک در آن سوی کهکشان را هضم نکرده (با توجه به نمایش‌های پیش از اکران فیلم)، قطعا با دیدن دکتر استرنج در قاب تصویر حسابی شکه خواهد شد. البته این «شکه شدن» معنی خوبی ندارد، وقتی ذاتا چنین اتفاقی در آثار مارول تبدیل به یک کلیشه شده است. همراه شدن با یک ابرقهرمان (که در اینجا هالک است) و زمینه‌چینی برای وقوع اتفاقات بزرگ‌تر مواردی هستند که تقریبا در نود درصد آثار کمیک‌بوکی هالیوود رواج دارد. از آن جایی که شخصیت هالک فیلم اختصاصی خودش را نخواهد داشت، در نتیجه حالا او و ثور در کنار یکدیگر فرصت این را دارند تا قبل از جنگ بینهایت بار و بندیل شخصیت‌پردازی‌شان را ببندند و دیگر پرداخت به آن‌ها در شناره‌های بعدی سری Avengers مصیبت نباشد. در طول تماشای این فیلم به ندرت با اتفاقات شکه‌کننده و غیر قابل پیش‌بینی مواجه خواهید شد. داستان فیلم مربوط به شخصیت ثور است که پس از آخرین ماجراجویی‌اش در زمین حالا مجرمان میان کهکشانی را مجازات می‌کند.

نقد و بررسی فیلم Thor Ragnarok؛ تئاتری کمدی به سبک مارول

وقتی ثور به نحوی متوجه می‌شود که برادرش لوکی (با بازی «تام هیدلستون») هنوز نمرده، ناگهان سر و کله خواهری پیدا می‌شود که به خون عالم و آدم تشنه است. اولین غافل‌گیری مارول که حتی پلک چشمان‌مان را هم باز و بسته نکرد ماجرای زنده بودن لوکی است. اصلا چطور لوکی می‌توانست مرده باشد؟ وقتی نه‌تنها در تریلرهای فیلم ثور ما او را به دفعات می‌بینیم، بلکه در اولین نمایش فیلم Avengers Infinity War هم حضور او مشهود است. پس زنده بودن لوکی خواسته یا ناخواسته هیچ شباهتی به غافل‌گیری ندارد و نمردنش تا پایان سناریوی فیلم Thor Ragnarok هم کاملا تضمین شده است. پس قطعا لوکی بازهم نقشه‌ای در سر دارد که آن نقشه هم اصلا هوشمندانه نیست. اشتباه نکنید؛ من درحال اسپویل کردن سناریوی Thor Ragnarok نیستم بلکه حرف‌های فعلی من در خصوص جنگ بی‌نهایت است. کمی فکر کنید؛ لوکی با شکست خوردن ماموریتش در زمین محکوم به بدترین مرگ ممکن توسط تانوس بود! حال او نه‌تنها به شکست تحقیر آمیزی دچار شده است، بلکه سالم و سلامت و در اوج رفاه به زندگی‌اش در خانه ادامه می‌دهد. تا جایی که در لحظات انتهایی فیلم مشخص می‌شود که این فرظیه کاملا درست است و لوکی عملا از سوی تانوس مامور به انجام یک سری کارها شده تا راه ورود این خدای قدرت به زمین و نبرد بی‌نهایت هموارتر شود. آن طور که به نظر می‌رسد سرری Avengers کاملا هدفمند به صورت یک دنباله اکران شده‌اند و داستان آن‌ها به شکل عجیبی به هم متصل می‌شود. لوکی از همان ابتدا یکی از بزرگ‌ترین تهدیدهایی بود که مارول برای Avengers در نظر گرفت.

نقد و بررسی فیلم Thor Ragnarok؛ تئاتری کمدی به سبک مارول

ماجرا از این قرار است که اودین حالا به روزهای بازنشستگی‌اش نزدیک شده و در گوشه‌ای از زمین باقی عمرش را به غروب آفتاب خیره می‌شود. لوکی و ثور که به نظر نمی‌آید از حضور در کنار یکدیگر احساس خوبی داشته باشند، عازم زمین می‌شوند تا به کمک دکتر استرنج اودین را پیدا کنند تا بلکه به موقعیت کمکی کرده باشند. در همین لحظه آن‌ها متوجه می‌شوند که یک خواهر تشنه به خون بی‌گناه دارند و اتفاقا که او از رگ گردن به آن‌ها نزدیک‌تر است. با مرگ اودین، چند ثانیه‌ای نمی‌گذرد که «هلا» سر و کله‌اش پیدا می‌شود و از آنجایی که باید یک چشمه قدرتی به رخ مخاطب بکشد، چکش ثور در مقابل دوربین پودر می‌شود. هلا می‌شود کسی که نه‌تنها می‌خواهد آزگارد را تحت فرمان‌روایی خودش داشته باشد، بلکه از کشتن لذت می‌برد. شاید یکی از اصلی‌ترین مشکلات مارول در طول دهه اخیر شادابی بیش از اندازه فیلم، در عین داشتن مشخصات تاریک و شرورانه است. در واقع حتی تاریک‌ترین فیلم دنیای مارول هم نمی‌تواند شبیه به آن چه که زک اسنایدر با آثار دی سی نمایش داده شود. عادتی که مارول باید بعد از ده سال آن را در جنگ بی‌نهایت به فراموشی بسپارد و نبردی منطقی‌تر از پایان‌بندی فاجعه بار Thor Ragnarok برای طراحی کنند. اگر چه من پایان بندی فیلم Thor Ragnarok را برای‌تان فاش نخواهم کرد، اما یقین دارم که درصد بزرگی از مخاطبین اثر به راحتی می‌توانند سرانجام را پیش‌بینی کنند. حالا مارول در آخرین ماجراجویی ثور بیشتر از هر زمانی شاداب و سرحال به نظر می‌رسد که این موضوع به تنهایی هم خوب است و هم بد.

«کریس همسورث» به عنوان بازیگر شخصیت ثور پیش‌تر استعداد خود در زمینه کمدی و طنز را به مخاطب اثبات کرده بود. بدیهی است که کارگردان‌ و عوامل سازنده نیز از این توانایی استقبال کرده و تقریبا کمدی‌ترین فیلم مارول تا به امروز را تولید کنند. ساخته‌ای کمدی که با یک سری صحنه‌های اکشنِ قابل پیش‌بینی ترکیب شده و صرفا تصمیم دارد که شخصیت ثور را برخلاف گذشته، بیشتر به سلیقه مخاطب نزدیک کند. صحنه‌های اکشنی که در فیلم Thor Ragnarok می‌بینید صرفا سلطنت شکوهمندی از جلوه‌های ویژه را به تصویر می‌کشد و در اغلب موارد با سکانس‌هایی قابل پیش‌بینی و کم‌هیجان طرف هستید. البته در برخی مواقع، مانند سکانس‌های پایانی با موقعیت‌های پخته و جذابی طرف هستید. این موضوع در رابطه با نبرد هالک و ثور هم صدق می‌کند؛ ترکیبی از کمدی و اکشن افسارگسیخته‌ای که پیش‌تر در Avengers نمونه‌های پرتعدادی از آن را دیده بودیم. در یک تعریف کلی فیلم Thor Ragnarok مانند سابق در خلق شرور داستان ضعف غیر قابل انکاری دارد. انگیزه شخصیت‌های منفی داستان معمولا مخاطب را مجاب نمی‌کند. شخصیت هلا که سرانجام از زندان آزاد می‌شود تصمیم دارد ضمن برپایی سلطنت و فرمان‌روایی‌اش در آزگارد از کشتن دیگران لذت ببرد. به همین دلیل صدها شخصیت را به سادگی خوردن یک لیوان آب از زیر تیغ رد می‌کند. شناخت مخاطب از شخصیت هلا در دو جمله اخیر خلاصه می‌شود. اگر چه در Thor Ragnarok کمبودی در تیم بازیگری احساس نمی‌شود.

نقد و بررسی فیلم Thor Ragnarok؛ تئاتری کمدی به سبک مارول

در یکی از آخرین توقف‌های مارول پیش از رسیدن به ایستگاه جنگ بی‌نهایت، فیلم Thor Ragnarok جهان سینمایی مارول را گسترش نمی‌دهد و بیشتر برای ارتباط با شخصیت‌هایی نظیر ثور و لوکی ساخته شده‌ است. ترکیب تیم چهارنفری «مارکو روفالو» (هالک)، «کریس همسورث» (ثور)، «تسا تامپسون» (والکری) و «تام هیدلستون» (لوکی) بر علیه «کیت بلانشت» (هلا) در قوطی تخیلات مارول یک ماجراجویی سرگرم کننده پدید آورده است. مجموعا فیلم در خدمت اتفاقات آینده‌ مارول است و هسته اصلی داستان بسیار اهمیت پایینی دارد. روند ناامید کننده خلق شخصیت‌های منفی در آثار مارول همچنان وضعیت بدی دارد و در Thor Ragnarok نیز چیزی درست نمی‌شود. کیت بلانشت عملکرد خوبی از لحاظ بازیگری دارد، در عین حال که شخصیت هلا بسیار سطحی و تک بُعدی است. سناریویی فراموش شدنی، سرگرم کننده، کمدی و در عین حال متصل به دنیای سینمای مارول در Thor Ragnarok انتظارتان را می‌کشد.

نقد و بررسی فیلم Thor Ragnarok؛ تئاتری کمدی به سبک مارول

تنها سوالی که در انتها باقی می‌ماند به این جمله ختم می‌شود؛ فرمول فعلی مارول در خلق آثار کمیک‌بوکی‌ تا چه زمانی جواب می‌دهد؟ بر روی کاغذ تقریبا تمامی ساخته‌های مارول در یک دهه اخیر قابل مقایسه با بلاک‌باسترهای سطحی هالیوود است. در عین حال فیلم‌های مارول خوب می‌فروشند و ذاتا هیچ منطقی پشت این وضعیت وجود ندارد. آری فرمول سرگرم کننده بودن تاکنون جواب داده است، اما یقین دارم که چنین شرایطی برای جنگ بی‌نهایت حکم مرگ محبوبیت مارول را امضا می‌کند. فیلم Thor Ragnarok به سادگی فراموش می‌شود و احتمالا در کمتر از چند ماه آینده دیگر حرفی از آن در رسانه‌ها نخواهید شنید. چرا که ذات این فرمول سینمایی سرگرم‌کننده بودن است و این موضوع برای مارول تنها صرفه اقتصادی دارد. با تمامی این اوصاف فیلم Thor Ragnarok در قیاس با «مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه» تماشایی‌تر است و در عین حال از «نگهبانان کهکشان 2» هم وضعیت بهتری دارد. این فیلم به محبوبیت شخصیت ثور کمک می‌کند و احتمالا زمانی که کریس همسورث در جنگ بی‌نهایت به مقابل دوربین بیاید از سوی تماشاچیان تشویق می‌شود. در یک جمله اگر رسالت تماشای فیلم Thor Ragnarok سرگرمی باشد، مارول عملکرد موفقیت‌آمیزی را به پرده سینما کشانده است. در غیر این صورت، لزومی نمی‌بینیم که تماشای آن را به کسی پیشنهاد کنم.

نمره کل: 6 از 10
' ); w.anetworkParams[ ad.id ] = ad; d.write( '
نقد و بررسی فیلم Thor Ragnarok؛ تئاتری کمدی به سبک مارول

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه بازی دیجیتال

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


اعدام برای کارگردان شیطان صفت / 2 دختر هنرجو را در تله شوم خود انداخت + جزییات