بی توجهی دولت و مجلس به بودجه آموزش و پرورش / حق معلم ها خوردن ندارد
مسئولان مصاحبه میکنند، از حقوق ما معلم ها میگویند؛ همایش و نمایش دارند، از حقوق ما میگویند. انتخابات دارند، از حقوق ما می گویند؛ مورد پرسش و پاسخ قرار میگیرند، از حقوق ما می گویند؛ قوه مجریه، قوه مقننه و... همه از حقوق ما میگویند؛ اما در زمان عمل و تصویب بودجه که می رسد، دولت و مجلس به همه چیز اهمیت می دهند جز بودجه آموزش و پرورش.
مسئولان مصاحبه میکنند، از حقوق ما معلم ها میگویند؛ همایش و نمایش دارند، از حقوق ما میگویند. انتخابات دارند، از حقوق ما می گویند؛ مورد پرسش و پاسخ قرار میگیرند، از حقوق ما می گویند؛ قوه مجریه، قوه مقننه و ... همه از حقوق ما میگویند؛ اما در زمان عمل و تصویب بودجه که می رسد، دولت و مجلس به همه چیز اهمیت می دهند جز بودجه آموزش و پرورش.
محمد شیورانی، عضو کانون صنفی معلمان: مجلس شورای اسلامی وارد دستور کار بودجه سال 97 شده و تا چند روز آینده آنرا تصویب کرده وشورای نگهبان هم آن را تایید میکند و میرود برای اجرا. سالهاست که می بینیم همین کار تکرار میشود و برای معلمان همان در سابق روی همان پاشنه سابق می چرخد و چیزی تغییر نمیکند. این همه فریادها و تکرار ها؛ این همه زجه ها وناله ها وشیون ها از وضعیت معلمان؛ گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله ماست؛ آنچه البته به جایی نرسد فریاد است.
مصاحبه میکنند، از حقوق ما میگویند؛ همایش و نمایش دارند، از حقوق ما میگویند. انتخابات دارند، از حقوق ما می گویند؛ مورد پرسش و پاسخ قرار میگیرند، از حقوق ما می گویند؛ قوه مجریه، قوه مقننه، قوه قضائیه و ... همه از حقوق ما میگویند؛ بس که به ما حقوق داده اند از پذیرفتن بیشتر از این دیگر معذوریم.
ما معلم ها که اعتبار داریم و در سطح جهان و ایران از احترام زیادی برخورداریم؛ ما که خود پرورش دهندگان همه سیاست مدارها، عالمان و دانشمندان، اقتصاددانان، هنرمندان، ورزشکاران و... بوده ایم همین ما را بس. دیگر چه می خواهیم؟ اگر بیمه درست وحسابی نداریم بقیه که دارند و همان مارا بس؛ اگر رفاه خوبی نداریم بقیه که دارند و همان ما را بس.
اگر در جامعه حقوق ما را نادیده می گیرند و ما را نمیبینند، ما که خودمان را میبینیم و اندازه مقام خود رامی دانیم، همان ما را بس. اگر دستمزد ما را آنقدر میدهند که بدهکاریمان را پرداخت کنیم وشرمنده طلبکاران نباشیم، همان مارا بس. بالاخره چیزی برای خوردن و پوشیدن بدست می آوریم. اگر ما زنده ایم به لطف پروردگار است وفعالیتهای غیر آموزشی ما.
در بودجه دولت و مصوبه مجلس به همه آنچه میخواهند توجه دارند جز بودجه آموزش و پرورش. خب اینجا هم بودجه دارد ولی بودجه ای که فقط میتواند حقوق نصفه و نیمه شاغلین را بدهد. هیچ طرح جدیدی برای تغییر نظام آموزشی به یک نظام پویا و کارآمد ندارند.
مدیران به همان روش سی سال پیش مدیریت میکنند. معلمان از خود اجازه حرف زدن ندارند و فقط مطالب کتاب را باید بیاموزند و اگر دانش آموزی در دروس ادبیات و دینی و مطالعات و ... سوالات چالشی بپرسد، معلم برای آن جوابی ندارد. معلمی که با حقوق خود قادر به تامین هزینه های زندگی خود نیست و باید به شغل دیگری بپردازد و این نمایندگان و آن دولتمردان در سایر قوا در بودجه سالانه حتی به نیمی از نیازهای وزارتخانه توجه ندارند.
همواره معلمان جزو پایین ترین درآمدها هستند و هرچه فریاد میزنند و با نمایندگان به مذاکره می نشینند؛ با افرادی در دولت ملاقات میکنند، فقط وعده های بسیار می شنوند؛ اما در بودجه، کسانی اعتبارات بسیار میگیرند که یک صدم درصد هم کار فرهنگی نمیکنند وکسانی بودجه های کلان میگیرند که یک دهم معلمان هم کار نمیکنند. تازه به دلیل تعطیلات تابستانی که مختص دانش آموزان است برای آمادگی پیشرفت درسی به معلمان طعنه میزنند که شما این همه تعطیلی دارید. در یک تحقیق معلوم شده که کارمندان دیگر بیش از معلمان مرخصی وتعطیلی دارند.
جاهای دیگر بودجه فرهنگی میگیرند، ولی پرورش کودکان ونوجوانان که برعهده معلمان است بودجه لازم را ندارند. جاهای دیگر بودجه میگیرند وهزینه های سرسام آور دارند ولی کار فرهنگی آنان در چند پلاکارد وتراکت وهمایش وجایزه دادن خلاصه میشود. جاهای دیگر بودجه میگیرند وحقوقی چند برابر معلمان با بازده کاری کمتر از ده درصد ولی با رفاهیات بیشتر وگاهی هم تکبر و غرور به معلمان. وقتی با فرزند خود از معلم حرف میزنند ادبیاتی به کار میبرند که شرم دارم از بیان آن در اینجا.
می خواهم بگویم به خدا حرام است آن حقوق های چند برابر شما در مقابل این حقوق های ناچیز معلمان. به خدا حرام است آن هزینه های بسیاری که فقط برای تبلیغ خودشان خرج میکنند تا تبلیغ دین و فرهنگ. وقتی عدد بودجه یک عدد محدود و دریافت کنندگان بسیارند، به مرجع اصلی تعلیم و تربیت کمتر از وجوه لازم و درخور میرسد و آن مراکز فرهنگی متعدد که راندمان کار آنان چنگی به دل نمیزند، دریافتی های سرسام آور دارند.
مراکز دیگر دولتی و شرکتهای وابسته و بودجه بگیران دولت هم در یک مقایسه ساده در برابر معلمان حقوقهای بیشتر در شرایط مساوی سابقه ومدرک با معلمان دارند و هم رفاهیات و بیمه بالاتری دارند. نمیگوییم آنها چرا میگیرند؛ میگوییم چرا به قشر فرهیخته فرهنگی آنچه حقشان است نمیدهند که با خیال راحت به کار تدریس و برنامه ریزی بپردازد.
در کدام کشور پیشترفته دنیا می توانید پیدا کنید که این همه ظلم به فرهیختگان خود داشته باشد. در هر کشوری که آموزش و پرورش خوبی دارد میبینیم که به معلمان خود توجه ویژه دارد و آنان جایگاهی بالا در جامعه دارند. متاسفانه در آموزش و پرورش ایارن، معلمان جایگاه خوبی ندارند و تنها در حرف آنان بهتریند؛ ولی در عمل عددی به حساب نمی آیند و در جامعه یک قشر ضعیف شمرده میشوند؛ اگر میخواهید کشور را از مشکلات فعلی نجات دهید؛ اگر میخواهید جامعه رشد کند؛ تنها و تنها راه آن رسیدگی به وضعیت و معیشت معلمان و استادان و دستگاه های آموزشی است. پس تا دیرتر نشده دست به کار شوید.