بی قانون/هشتگ نوستالژی هشتگ خسته شدیم‌بابا بسه دیگه!

واقعا این فضای مجازی با این تصاویر نوستالژیک که هر روز توی حلق ما می‌ریزد، دیگر شورش را درآورده است. انگار وظیفه دارد این قضیه حیاط با صفا و بخاری نفتی و یخ حوض و این‌ها را به دفعات متعدد و اشکال متنوع در مغزمان فرو کند تا یادمان نرود این زندگی‌های امروزی با وجود این همه امکانات چقدر گند است اما واقعیت چیز دیگری است. اصلا تا به‌حال به این چیزها فکر کرده‌اید؟

حالت اول:

فکر کنید زمستان است. نه از این زمستان الکی‌ها... مثلا نیم متر برف آمده و حیاط خانه شما را لیز و لغزنده کرده است. نیمه شب شده و شما از سرما بخاری را بغل کرده‌اید. متاسفانه در این مقطع دستشویی‌تان گرفته و بیشتر از این نمی‌توانید تحمل کنید. مجبور می‌شوید بروید بیرون. اول باید آفتابه سنگین مسی به اضافه یک لیتر آب یخ که جمعا حدود هشت کیلوگرم وزن دارد را بلند کنید و تا دستشویی آن سوی حیاط که حدود 250 متر از شما فاصله دارد حمل کنید. تا همینجا احتمالا نصف قضیه دستشویی زایل شده، بقیه‌اش هم موقع ورود به دستشویی و دیدن چاهی که تا مرکز هسته زمین ادامه دارد قطعا زایل خواهد شد و اگر همه اینها کافی نباشد، تاریکی حیاط و انواع و اقسام صداها و حیوانات که شاخ و برگ درختان را تکان می‌دهند یا چشمان وغ زده گربه‌ای که توی حیاط می‌درخشد کار را تمام می‌کند و دیگر نیازی به دستشویی نیست.

حالا بگذریم از اینکه اصولا در آن زمان نبود آب گرم در دستشویی در بسیاری موارد باعث می‌شد کودکان در همان لحظات اولیه بی‌خیال دستشویی رفتن شده و تشک شستن در روز بعد را به مادران‌شان هدیه کنند.

حالت دوم :

در غیر مواردی که بخاری شما نفتی است و هر روز صبح رایحه دل انگیز نفت حلق و گلوی شما را مورد نوازش قرار می‌دهد؛ خوش‌بینانه‌تر آن است که بخاری گازی و کپسول گاز داشته باشید. در این حالت تصور کنید که توی رختخواب گرم و نرم‌تان خوابیده‌اید که سرمای هوا بیدارتان می‌کند. گاز تمام شده است. اپلیکیشن گازرسان هم که ندارید. در این وضع دو حالت متصور است 1- کپسول گاز اضافی دارید و آن را عوض می‌‌کنید که خود قضیه جا‌به‌جا کردن کپسول گاز 10 کیلویی به صورت تضمینی خواب را از سر شما خواهد پراند. 2- کپسول گاز اضافی ندارید و مجبورید تا صبح از سرما بندری بزنید که در آن حالت نیز خواب بر شما حرام است.

حالت سوم:

شما اشتباه مرگباری مرتکب شده‌اید و به چشمک پسر همسایه پاسخ مثبت داده‌اید. با وجود برادر بزرگ‌تر بسیار بسیار غیور و سینه کفتری با شلوار پیله‌دار و پشت موی برآمده، برقراری ارتباط با پسر مورد نظر مثل فرستادن پیام به آدم فضایی‌های آن طرف کهکشان می‌ماند. با فرض اینکه شما جزو آن دسته از خانواده‌های مرفه باشید که در خانه‌شان تلفن دارند، امکان اینکه در هنگام تماس معشوق مورد نظر، شخص شما روی تلفن شیرجه بزند پایین است و در صورت بروز خطا خون‌تان پای خودتان بوده و کم‌ترین خطرش این است که تلفن با تمام متعلقاتش در حلق شما فرود خواهد آمد.

خلاصه اینکه این تصویر گل و بلبل از زندگی‌های قدیم فقط یک روی سکه است. به تمام این‌ها کتک خوردن با دمپایی، فقدان ماشین در روزهای برفی و شستن لباس با صابون برگردان با دست را هم اضافه کنید تا معلوم شود نوستالژی واقعی چیست؟