منشور حقوق بشر یک صلح مسلح است


منشور حقوق بشر یک صلح مسلح است

بهشتی منشور حقوق بشر را یک صلح مسلح دانست و گفت: «صلح مسلح یعنی اگر حق حکومت مرا بپذیری من با تو در صلح به سر می برم وگرنه تو را منقرض می‌کنم.»

منشور حقوق بشر یک صلح مسلح است

به گزارش میراث‌آریا به‌نقل از روابط عمومی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری، سیدمحمد بهشتی، رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری این مطلب را در چهارمین نشست تخصصی «ایران کجاست، ایرانی کیست» (مطالعات طرح آمایش سرزمین) در محل سازمان برنامه و بودجه مطرح ساخت.

او با اشاره‌ای کوتاه به بحث‌های جلسه‌های گذشته، یکی از مهمترین بحران‌ها را «شکارگر زدگی» دانست و بر لزوم توجه به محیط برخوردار، شکل گیری طبع فرهنگی خاص در این محیط و تاثیرش بر سایر مناطق تاکید کرد.

او با بیان این نکته که انسان باید به رغم اکوسیستم در محیط برخوردار زندگی کند، گفت: «اگر انسان بخواهد در محیط برخوردار عضو اکوسیستم باشد باید به حداقل شرایط برای زیست اکتفا کند همانطور که اسکیموها یا سرخپوست های شمال آمریکا رفتار کردند.»

بهشتی لازمه ایجاد شرایط حداکثری زیست مثل تمدن و مدنیت را در محیط برخوردار را قرارگیری انسان علیرغم اکوسیستم دانست.

او در توضیح "علیرغم اکوسیستم زندگی کردن" گفت: «در این شرایط باید تعادل ناپایدار ایجاد کرد و تعادل به معنی ایجاد کردن وضعیتی است که قابل تداوم باشد.»

به گفته او، تعادل در محیط برخوردار برای انسانی که به دنبال ایجاد شرایط حداکثری زیست است، موکول به داشتن شرایط ناپایدار خواهد بود.

او با اشاره به مبارزه انسان با طبیعت در محیط برخوردار گفت: «در این شرایط همواره یک محیط بیرون و یک محیط درون وجود دارد و انسان همواره در تضاد با محیط بیرون بوده و مرزهای مشخصی دارد که براساس آنها محیط درون امن و محیط بیرون نا امن محسوب می شود.»

رییس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری افزود: بهترین شرایط برای این انسان در محیط مصنوع، وجود منابع و نبود موانع است.

انسان شکارگر، فاعل فعال است

او در توضیح ویژگی های انسان ساکن محیط برخوردار گفت: «او خود را فاعل فعال می داند، فاعلی که با فعالیت خود موفق به ایجاد محیط مصنوع شده و هر چیزی محصول اراده او است.»

به گفته او، وضعیت شکارگر یا فردی که در محیط برخوردار زندگی می کند، به گونه ای است که گویی در قفسی نشسته که محیطی امنی است و دزدانه بیرون رفته و منابعی را به چنگ اورده و به محیط مصنوع خود می آورد.

محیط برخوردار و شناخت در تاریکی

بهشتی در ادامه به تفاوت شناخت در روشنایی و تاریکی اشاره کرد و گفت: «انسان در تاریکی و در خانه خودش بهتر و بی خطرتر می تواند راه برود اما همین فرد برای پیدا کردن مسیر در خانه ای غریبه دچار زحمت و حتی خطر خواهد شد چرا که در روشنایی نسبت به این مکان شناخت پیدا نکرده است.»

او با اشاره به تفاوت های شناخت در تاریکی و شناخت در روشنایی گفت: «برای فردی که در محیط برخوردار زندگی می کند، محیط بیرون ناشناخته است و شناختی که او نسبت به محیط بیرون کسب می کند شناخت در تاریکی خواهد بود.»

به گفته او، شناخت در تاریکی باعث شکل گیری این باور می شود که همه چیزهای بیرون با او یا بر او است به عبارت دیگر یا منبع است یا مانع.

رییس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری افزود: «بر همین اساس هر چیزی اگر منبع یا مانع باشد برای این فرد مهم است و بقیه چیزها برای او بی معنی و بی ارزش هستند.»

او با بیان این نکته که در بینش شکارگر، حق ناشی از سلطه است، گفت: «میل به کشورگشایی میلی بسیار طبیعی و عادی است و وقتی این کار توسط مردانی با توان کافی و با موفقیت انجام شود همواره مورد تحسین قرار می گیرند اما اگر توان کافی نداشته باشند شایسته سرزنش شدید هستند.»

او با بیان این نکته که سامانه مصنوع حاصل اراده و فاعلیت خود انسان شکارگر است، گفت: «اراده در نزد انسان شکارگر بسیار اصالت داشته و جهان به دایره ای از جبر و اختیار تقسیم می شود و محیط مصنوع مظهر اختیار است.»

بهشتی در ادامه به سلطه اشاره کرد و گفت: «هر چیزی که انسان شکارگر بر آن سلطه پیدا کند، موجودیت داشته و به رسمیت شناخته می شود و این امر حتی در حوزه علم نیز مشاهده می شود به عبارت دیگر علم از نظر انسان شکارگر چیزی است که تحت سلطه اش قرار بگیرد.»

دیدگاه انسان شکارگر درباره عدل

رییس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری درباره دیدگاه انسان شکارگر درباره عدل نیز گفت: «اگرچه عدل در نگاه کلی به معنی قرارگیری هر چیزی در جای خود است اما در محیط برخوردار و با دیدگاه انسان شکارگر یعنی قرارگیری همه چیز در جای خود با محوریت انسان.»

او افزود: «این در حالی است که عدل در محیط مساعد یا مستعد، قرارگیری هر چیزی در جای خود اما فارغ از انسان تعریف می شود و بنابر این تعریف انسان باید عضو این سامانه شده و در جای خود قرار گیرد.»

بهشتی گفت: «انسان با خروج از قلعه در محیط برخوردار با مانع یا منبع مواجه می شود و به رغم وجود داشتن چیزهای بسیار دیگر در محیط، هیچ کدام از آنها برای انسان شکارگر موضوعیت و اهمیت ندارد.»

او افزود: «به عبارت دیگر او هرگز با معادله محیط سروکار ندارد بلکه فقط با معادله خودش سروکار دارد و به صورت گزینشی با محیط برخورد می کند و معادلات همواره کم مجهول است این در حالی است که به طور مثال در محیط مساعد کل سامانه به رسمیت شناخته می شود.»

او برای شفاف شدن موضوع به یک مثال تاریخی اشاره کرد و گفت: «قبل از ورود تمدن رم به اروپا، مردم کلت در این سرزمین ها ساکن بودند که امروز بازمانده های آنها بین اسکاتلندی ها هستند.»

او افزود: «با پیشروی رومی ها در اروپا، مردم کلت عقب و عقب تر رانده شدند تا جایی که گویی همه این مردم در اقیانوس ها دفن شدند تا این که بعد از سقوط رومی ها، مردم کلت توانستند به سرزمین های خود بازگردند اما بار دیگر تمدن مسیحی قرون وسطایی و سپس تمدن جدید این مردم را عقب راند تا جایی که امروز هم در انگلستان شاهد درگیری این مردم و دولت انگلیس هستیم این در حالی است که هم اکنون این مردم تا منتهی علیه زاویه های اروپا گم شده اند.»

بهشتی با تاکید بر این نکته که طبع اروپایی ها اقتضای محیط آنها است گفت: «اگر اروپایی با طبع شکارگر نبود، هرگز تمدن اروپا پدید نمی آمد و قاره امریکا کشف نمی شد.»

به گفته او، بسیاری از تحولات از جمله انقلاب صنعتی اتفاق نیز نمی افتاد و همه اینها هنر طبع شکارگر است که می تواند چنین دستاوردهایی برای خودش و کل بشریت داشته باشد.

مجسمه برنزی چهار اسب، نماد ثروت اروپا در ادوار مختلف

او در توضیح یکی دیگر از ویژگی های محیط مصنوع گفت: «این محیط مانند یک گاوصندوق عمل می کند یعنی چون مقصود زندگی این انسان سعادتمندی در محیط خودساخته است بنابراین هر منبعی را که بیرون از این محیط به دست می آورد وارد محیط مصنوع می کند تا از آن بهره مند شود.»

او با بیان این که آتن قلب تمدن یونانی بود گفت: «در آن زمان هر ثروتی که یونانی ها به دست می آورند را به آتن انتقال می دادند و آتن به نوعی مظهر تجمل، ثروت و شکوه بود.»

بهشتی گفت: «وقتی اسکندر مقدونی به دولت شهرهای یونانی حمله کرد همه ثروت را به مقدونیه انتقال داد و زمانی که رومی ها قبل از میلاد مسیح موفق شدند امپراطوری مقدونیه را از بین ببرند نه تنها همه آن ثروت را به شهر رم منتقل کردند بلکه دانش و تمدن یونانی را هم به رم انتقال دادند و رم کاملا متحول شد.»

او افزود: «بعد از فروپاشی رم، بخش قابل توجهی از این ثروت به شهر قسطنطنیه در روم شرقی منتقل شد.»

او با اشاره به وجود مجسمه ای برنزی شامل چهار اسب به نشانه پیروزی گفت: «در گذشته تصور می شد این مجسمه متعلق به قسطنطنیه (استانبول فعلی) بوده اما بعد از بررسی ها مشخص شد احتمالا متعلق به عصر یونان بوده است که این موضوع نشان می دهد احتمالا این مجسمه ها در آتن ساخته شده و به رم و بعد قسطنطنیه منتقل شده و به عنوان نماد پیروزی از آن استفاده می شده است.»

به گفته او، در 1204 میلادی وقتی ونیزها همراه با لشکر صلبیون به قسطنطنیه حمله می کنند و برای نخستین بار شهر نفوذناپذیر قسطنطنیه سقوط می کند این اسب ها را به ونیز انتقال داده و در کلیسای سن مارکو را به عنوان نماد پیروزی خود نصب می کنند.

رییس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری افزود: «وقتی ناپلئون در 1997اروپا را فتح می کند و حکومت ونیز را بعد از 1100 سال استقلال و خودکفایی از بین می برد، مجسمه این چهار اسب را به عنوان نماد پیروزی خود به شانزه لیزه پاریس انتقال می دهد و همه ثروت اروپا را به پاریس منتقل می کند.»

او اظهار کرد: «بعد از شکست ناپلئون، اطریشی ها این مجسمه را به ونیز باز می گردانند.»

بهشتی این مجسمه را به عنوان نمادی دانست که در تاریخ اروپا همواره به عنوان نماد ثروت در مراکز قدرت جابه جا شده اند.

او با اشاره به این که شرایط زیست حداکثری در محیط برخوردار موکول به خروج از سامانه است و خروج از سامانه زیستی اقتضا می کند که تعادل متعادل ناپایدار باشد، گفت: آخر زمان طبع شکارگر تاریک است.

او در ادامه به ساخت فیلم 2012 و باور عده ای مبنی به انتهای جهان با تکیه بر یک پیش بینی اشاره کرد و گفت: «فیلم های متعددی در زمینه آخر جهان ساخته شده است که همواره آخر جهان را با مرگ و فروپاشی به تصویر می کشیدند چرا که این نگاه همیشه همراه طبع شکارگر است.»

رییس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری گفت: «تمدن ها در اروپا همواره یک منحنی را طی کرده اند؛ یک تمدن به سمت بالا حرکت کرده تا این که به استانه تحمل تعادل ناپایدار رسیده و فرو پاشیده است و سپس در جای دیگری شروع به اوج گرفتن کرده است و باز هم روند قبلی تکرار شده است.»

او با تاکید بر این نکته که هرجا تمدنی در اروپا به اوج رسیده و بعد فروپاشیده، دیگر همانجا به اوج نمی رسد بلکه به جای جدیدی منتقل می شود، گفت: «این در حالی است که به طور مثال در چین شاهد تداوم هستیم و یک سلسله گاه 800 سال ادامه دارد و وقتی فروپاشی اتفاق می افتد باز در همان محل شاهد شروع و ادامه دوباره هستیم چرا که در این منطقه تعادل پایدار وجود دارد.»

او افزود: «این در حالی است که طبع شکارگر این تداوم را ناشی از پویا نبودن این مردم (چین) می داند.»

امور قدسی در دنیای انسان شکارگر

رییس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری در ادامه با تاکید بر این نکته که رکن اصلی محیط مصنوع، فاعلیت شکارگر است گفت: «اگر در محیط مصنوع شرایطی وجود داشته باشد که همچنان یکسری عوامل بیرونی تهدید کننده باشد، انسان شکارگر به انها به مثابه امور قدسی می پردازد.»

او با اشاره به تمدن های یونانی گفت: «این افراد مجبور بودند روی تپه های شبه جزیره زندگی کنند تا از جانوران موزی و جنگل و غیره در امان باشند اما تنها عامل تهدید کننده در روی این تپه ها، صاعقه بود و به همین دلیل به درگاه ایزد صاعقه (زئوس) دعا می کردند تا از صاعقه نجات یابند.»

بهشتی با اشاره به این که در آن دوران خدای صاعقه، خدای خدایان مردم یونان بود، گفت: «در عصر آهن که این مردم می توانند به پایین تپه بیایند داستانی نقل شده است که یکی از زن های زئوس باردار می شود و به زئوس می گویند اگر این بچه به دنیا بیاید تو خواهی مرد به همین دلیل مادر را تبدیل به حشره کرده و می بلعد و دچار سردرد شدیدی می شود. زئوس از ایزد آهنگری می خواهد به او کمک کند و او با تبر سر زئوس را می شکافد و از داخل سر زئوس بچه که دختری به نام آتناست، خارج می شود.»

او با بیان این نکته که آتنا الهه حکمت و خرد است، گفت: «در واقع وقتی نیازی به زیستن بالای تپه نبوده و صاعقه عامل تهدید نیست، زئوس کنار گذاشته می شود و از او آتنا بیرون می آید و تبدیل به ایزد ایزدان مردم یونان باستان می شود که حکمت و خرد خود را می پرستند.»

رییس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری در ادامه به خدایان رم باستان و نقش جهنم در تمدن مسحیت اروپا اشاره کرد و گفت: «بازنمود خدا در تمدن مسیحت کاتولیک، بسیار جبار است که همواره با آتش جهنم مردم را می ترساند.»

قانون عامل برقراری نظم در محیط مصنوع امروز

بهشتی گفت: «در دوره جدید که مسیحیت به عنوان رکن تمدنی طبع شکارگر کنار گذاشته می شود، قانون نقش خدای جبار را ایفا کرده و نظم محیط مصنوع را اداره می کند.»

او افزود: «به نظر می رسد در آینده تکنولوژی در جای خدا قرار بگیرد و به عنوان چیزی که بر سرنوشت بشر موثر است پرستیده شود، این در حالی است که تکنولوژی عامل ترسی نیز در بشر خواهدبود به عنوان عاملی که به جای کمک به این که محیط مصنوع بهتر باشد برسرنوشت انسان حاکم شده و باعث سیاهی و مرگ آینده شود.»

آسمان مادی انسان شکارگر

به گفته او، سپهر انسان طبع شکارگر به شدت مادی و زمینی است و حتی خدای او در اداوار مختلف صورتی شبیه انسان دارد و در واقع حقیقت به واقعیت تنزل پیدا کرده و حقایقی که ورای این واقعیت هستند، انکار می شوند.

رییس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری افزود: «انسان های شکارگر حتی نسبت به تاریخ هم گزینشی برخورد کرده و تاریخ را به شکلی که دوست دارند روایت می کنند و به سرعت خیلی از واقعیت های تاریخی را به فراموش می سپارند به طور مثال اروپایی ها در جنگ اول دوم جهانی در مجموع یکصد میلیون نفر کشته داشتند و با توجه به این حجم از کشته ها باید هنوز سوگوار باشند اما اینگونه نیست!»

او دلیل این امر را برخورد گزینشی با وقایع تاریخی دانست و گفت: «آنها آنچه در تاریخ به مثابه منبع است را حفظ و آنچه به مثابه مانع است را حذف می کنند.»

او گفت: «به عنوان مثال اگرچه ایتالیا در جنگ حضور داشت و حتی شروع فاشیسم از ایتالیا است اما در سینما به گونه ای خود را به تصویر می کشد که گویی حضور پررنگی در جنگ نداشته و به محض ورود آمریکا سریع با پیوستن به آن خود را نجات داده اند!»

بیمه یک ابداع شکارگری است

بهشتی با بیان این نکته که بسیاری از تمهیدات مدیریتی آنها به گونه ای است که آنها را از تهدیدات مصون کرده و به نوعی حکم قلعه را داشته باشد، گفت: «بیمه یک ابداع شکارگری است که می تواند برای فرد محیط امن ایجاد کند.»

او شک را یکی دیگر از ویژگی های انسان شکارگر دانست و گفت: «این انسان به هر چیزی مشکوک است و این شک به آنجا ختم می شود که می گوید در من که این محیط را به وجود آوردم شکی وجود ندارد و این امر خود شالوده و اساس این است که انسان شکارگر همه چیز را بر اساس "من" خود بیان کند.»

رییس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری با اشاره به فلسفه دکارت گفت: «در این تفکر اثبات گرایی و کمیت پذیری وجود دارد.»

او در توضیح اثبات گرایی گفت: علمی که معتقد است هر گزاره ای را که در شرایط واحد تکرار کرده و به نتیجه واحد برسیم در واقع علم تثبت شده است.

او افزود: «برای این که این اتفاق بیفتد چون سپهر محیط به مادیات کاسته شده مجبور است به کمیت ها و عملکردهایی که در محیط تحت کنترل دارد اکتفا کند و نمی تواند فراتر از آن برود.»

بهشتی با بیان این که اصولا معیارهای انسان شکاگر براساس مولفه های یاد شده است، گفت: «این کنترل را حتی در هنر هم می توان مشاهده کرد به طور مثال پرسپکتیو به معنای دیدن از خلال یک چیزی است و آن چیز، چشم انسان است.»

او گفت: «وقتی هنر به گونه ای باشد که از طریق چشم و آنچه دیده ایم، فضا خلق کنیم و به ظهور برسانیم در واقع پرسپکتیو را رعایت کرده ایم.»

او با اشاره به این نکته که این موضوع بدیع نیست افزود: «این که پرسپکتیو را به عنوان یک قاعده زیبایی شناختی هنر در نظر بگیریم و هر چه به غیر از آن خلق شود را زشت بپنداریم موضوع قابل تاملی است.»

او گفت: «وقتی در محیط مصنوع بخواهیم معادلات را به حداقل های قابل کنترل کاهش دهیم مجهول هایی که در رفتار آنها اراده وجود داشته و پیچیده است، دفن می شوند چرا که شناخت آنها به روش انسان شکارگر ناممکن است و او در برابر شناخت آنها مقاومت می کند.»

رییس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری افزود: «هر چیزی که اراده ای در برابر کنترل انسان شکارگر از خود نشان دهد، تمایلی برای شناختش وجود نخواهد داشت و ضد ارزش قلمداد می شود.»

او با تاکید بر این که در این فضای ذهنی اثباتی، ایکون ها (شاخصه ها) بسیار مهم تلقی می شوند، گفت: «شاخصه ها (اعم از تمثال ها برای انتقال مفاهیم دینی یا فرمول هایی که به صورت خلاصه از اتفاق ها روایت می شوند ) کمک می کنند تا فرایند تکرار پذیری هر پدیده ای را تکرار و تعریف کنیم.»

او با اشاره به الویت توصیف در علم اثبات گرا گفت: «در این علم از تفسیر و به ویژه تعبیر که درباره چیستی ذات صحبت می کند، پرهیز می شود.»

علم شکارگرانه پر از رمز اما بدون راز

بهشتی علم شکارگرانه را علمی پر از رمز اما بدون راز دانست و در توضیح رمز گفت: «رمز آنچیزی است که در اثر قرار داد با همدیگر ایجاد می کنیم به طور مثال شاخصه ها کمک می کنند که رمزها را خلاصه تر، مشخص تر و طبقه بندی تر کنیم.»

او در توضیح راز گفت: «راز چیزی است که در محیط بیرون وجود دارد و باید از آن پرده برداشته شود، در واقع بالقوه ای است که باید بالفعل شود و از آنجا که پرهیز کامل از این فرایند وجود دارد محیط مصنوع و شکارگر کاملا از راز خالی است.»

به گفته او، عالم در این شرایط نقش تماشاگر و توصیف گر و سپس مداخله گر را دارد و هرچیزی را نتواند در این چهارچوب قرار دهد تحت عنوان خرافات، عقب افتادگی و جهل می شناسد.

رییس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری ترقی و سعادتمندی جامعه انسان شکارگر را در گرو توسعه و پیشرفت دانست و گفت: «واژه توسعه به معنای وسعت بخشیدن است.»

او توسعه و پیشرفت را مفاهیم خاصی دانست که قابل تعمیم به همه فرهنگ ها نیستند.

بهشتی افزود: «توسعه یعنی خروج از محیط مصنوع برای شکارگر وقتی اتفاق می افتد که فرد دچار تنگنا باشد.»

خفقان دلیل خروج اروپایی ها از سرزمینشان

او با معرفی کتاب و فیلم مستند "آمریکا قبل از کلمبوس" گفت: «این کتاب و فیلم به خوبی شرایط اروپایی که منجر به خروج مردم از آن شد را توضیح می دهد در واقع مردم این سرزمین به خاطر کنجکاوی یا علاقه به شناخت دیگران و غیره از اروپا خارج نشدند بلکه خفقان موجود در این سرزمین عامل این خروج بود.»

او بابیان این نکته که در آن زمان همه اروپا درگیر جنگ و کمبود منابع غذایی و زیستی بود، گفت: «کسانی از اروپا خارج شدند که بسیار متهور بودند و از مواجه با چیزی ترس نداشتند.»

او افزود: «حرکت کریستف کلمب برای حرکت به غرب برای کشف قاره جدید نبود بلکه برای دسترسی به چین به غرب حرکت کرد. او که سه بار مسیر بین اروپا با دنیای جدید را طی کرد، وقتی در حال مرگ بود هنوز نمی دانست که قاره جدیدی را کشف کرده است و می پنداشت جزیره های اطراف ژاپن را شناسایی کرده و چنین متهورانه و کورکورانه از اروپا خارج شدن که همان شناخت در تاریکی است.»

رییس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری گفت: «دخل و تصرف های انسان شکارگر در محیط های بیرونی بسیار بی حساب و کتاب است، در واقع آنها با توجه به ذهنیتی که درباره محیط خودشان دارند در محیط های جدید شروع به دخل و تصرف می کنند و به همین دلیل در محیط های خارج از محیط مصنوع خودشان، حضورشان آسیب رسان است.»

او با اشاره به وجود دو اکوسیستم مختلف که قرن ها جدای از هم بودند، گفت: «جهش های ژنتیکی مختلفی در طی سالها در این دو اکوسیستم اتفاق افتاد و بعدانسان خیلی ساده شروع به انتقال اشیا بین این دو کرد به همین دلیل می بینیم که بعد از کشف قاره آمریکا، میکروب هایی از اروپا به این قاره منتقل می شود و به همین دلیل قبل از تصرف کامل آمریکا توسط اروپاییان، 95درصد بومیان قاره امریکا از بین بروند این در حالی است که قبل از این مرگ و میر، جمعیت قاره آمریکا معادل قاره اروپا بود.»

او افزود: «قاره امریکا توسط اسب ها و گاوهایی که اروپایی ها باخود برده بودند و تبدیل به اسب و گاو های وحشی شده بودند، فتح شد و اینها اکوسیستم قاره امریکا را به هم زدند و تعداد زیادی از گیاهان و حیوانات بومی قاره آمریکا قبل از این که انسان اروپایی متوجه انها شود، منقرض شده و هم اکنون با فسیل ها شناسایی شدند.»

پیشرفت چیست؟

بهشتی با اشاره به این که با تعریف خط زمان مساله پیشرفت مطرح می شود گفت: «در واقع خطی از زمان تعریف می شود که مشخص می کند ما نسبت به بقیه در این خط زمان پیشرفته تر هستیم و همواره تاریخ شکار شده شرایطی را فراهم می کند که سایرین در مقایسه با این خط در جریانی از عقب افتادگی تا پیشرفتگی قرار بگیرند.»

او با تاکید بر اهمیت تکنولوژی و علم اثباتی در اینجا گفت: «تفکیک ذهنی بین حال و گذشته و آینده که در سایر طبایع موجود نیست در این طبع شکل گرفته و روی آن سرمایه گذاری می شود.»

او با بیان این که مساله علم و تکنولوژی تبدیل به مساله سلطه بر سرنوشت می شود، به پزشکی و علم مربوط به کاینات به عنوان دو محیط بیرونی اشاره کرد که هنوز انسان شکارگر موفق به فتح آنها نشده است.

رییس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری افزود: «با تصرف جبری که تکنولوژِی در آن بسیار کمک کننده است، پروژه های بسیار عظیمی را می توان انجام داد.»

تصرف جبری حتی در غذا

به گفته او، تصرف جبری فقط مساله علم و تکنولوژِی نیست بلکه زندگی روزمره و حتی غذای انسان شکارگر هم با تصرف جبری عجین است به همین دلیل طبخ غذای انسان شکارگر در طول تاریخ به گونه ای با تصرف جبری همراه بوده این در حالی است که به طور مثال چینی ها معتقدند نباید غذا زیاد پخته شده و خواص خود را از دست بدهد یا در ایران تاکید بر جا افتادن غذا است که نوعی تصرف جوهری در غذا محسوب می شود.

بهشتی رقابت را یک مساله بسیار مهم در پیشرفت و توسعه طبع شکارگر معرفی کرد و گفت: «رقابت ترجمه اشتباهی برای کلمه (competition) است و بهتر است از کلمات منازعه و مسابقه استفاده کنیم.»

او افزود: «منازعه ای که در همه زمینه ها وجود دارد باعث می شود هر پدیده ای وارد جهان شکارگری شود و به شدت روی آن سرمایه گذاری کنند چرا که غفلت انها باعث نابودیشان خواهد شد.»

او برای نمونه گفت: «باروت در قرن 10 میلادی در چین شناخته شده بود اما چینی ها فقط برای آتش بازی و جشن از آن استفاده می کردند اما وقتی همین باروت به اروپا می رسد به فاصله کوتاهی تبدیل به یک سلاح مهم جنگی می شود و این همزمان با جریان شکل گیری هویت های ملی در اروپا و نخستین هسته های دولت های جدید است.»

رییس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری افزود: «توپ به سرعت در محیط اروپا رشد می کند تا جایی که شکل شهرها و زندگی ها تحت تاثیر آن تغییر می کند.»

او با اشاره به این نکته که اروپایی ها به فاصله دو قرن با کمک همین توپ ها شروع به تحمیل حرف خودشان بر جهان کردند، گفت: «اگر کسی در اروپا این منازعه و مسابقه را دنبال نمی کرد به طور حتم از بین می رفت و از آن به بعد هیچ قرنی از جنگ های خونین و بزرگ با میلیون ها کشته خالی نبوده است.»

او افزود: «جنگ بعد از توپ، به پروژه ای تبدیل شد که در آن سرمایه گذاری می شود و از آن انتظار سود دارند.»

او گفت: «از دوران یونان باستان هر چقدر به زمان حال نزدیک می شویم تعداد سربازهایی که در جنگ حضور دارند کاهش پیدا کرده اما تعداد کشته شده های جنگ بیشتر می شود تا جایی که در جنگ جهانی دوم یکصد میلیون نفر کشته شدند. »

موازنه قدرت و بردگان آن

بهشتی اظهار کرد: «مساله مهم این است که این همه منازعه در نهایت به یک موازنه قوا ختم می شود در واقع همه کسانی که می خواهند حق را تعیین کنند آنقدر با هم برخورد و اصطحکاک دارند تا بالاخره به یک موازنه می رسند که در آن آزادی معنا دارد.»

او آزادی را مبتنی بر منافع کسانی دانست که در موازنه شریک هستند و گفت: «دو گروه در جامعه وجود دارند، گروهی در این موازنه تاثیرگذار هستند و گروه دیگری که تاثیر ندارند.»

رییس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری درباره گروه دوم گفت: «این افراد بردگان کسانی می شوند که موازنه را در جامعه برقرار کرده اند.»

او با ذکر مثال هایی در این زمینه گفت: «نظام اداره سرزمینی متناسب با نگاه فاعلیت و شناخت در تاریکی است نظام جمهوری است که مهد ان شکارگری و اروپا است و در سایر سرزمین ها به لحاظ تاریخی وجود نداشته است چرا که در این سرزمین ها نگاه به حق و فاعلیت به این شکل وجود ندارد.»

او با تاکید بر این نکته که هرگاه اروپا تحت تاثیر تعامل با سایر دنیا قرار گرفته و جمهوریت را کنار گذاشته با مشکل مواجه شده است، گفت: «داشتن امپراطوری و پادشاهانی با فره ایزدی به هیچ وجه مناسب طبع شکارگر نیستند به همین دلیل نام آن دوره ها در اروپا قرون تاریکی گذاشته شده است.»

بهشتی با بیان این نکته که اروپای رنسانسی توانست به رشد برسد، گفت: «در این دوره شاهد جمهوری هستیم.»

او گفت: «فلورانس تا قرن 12-13 میلادی شهر برج ها بود و تعداد زیادی برج در این شهر بودند و هر برجی متعلق به قلعه ای درون شهر بود.»

او افزود: «درون شهر قلعه های متعددی وجود داشت و جنگ قلعه با قلعه در جریان بود تا اینکه آنها سرانجام با هم به یک موازنه رسیدند و جمهوری فلورانس تشکیل شد.»

او با اشاره به این که براساس مناسبات جدید رییس این جمهوری یک بانکدار بود، گفت: «ساختار اجتماعی در چنین محیطی نمی تواند بر افراد متکی باشد چرا که افراد به تنهایی قادر به تشخیص نظامی که در محیط مصنوع باید وجود داشته باشد نیستند ولی موازنه قوا به سیستمی ختم می شود که می تواند در این محیط حکومت و رهبری داشته باشد.»

رییس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری افزود: «اصولا کار جمعی و در خدمت سیستم بودن، زاده شکارگری و زندگی در این محیط مصنوع است.»

او با بیان این نکته که موازنه قوا به صلح مسلح ختم می شود، گفت: «صلح مسلح یعنی اگر حق حکومت مرا بپذیری من با تو در صلح به سر می برم وگرنه تو را منقرض می کنم این در حالی است که در محیطی مثل ایران صلح مسالمت آمیز موثر خواهد بود.»

به گفته او، آنچه تحت عنوان منشور حقوق بشر از آن صحبت می شود نیز در واقع یک صلح مسلح است یعنی اگر کسی زوری برای شرکت در این موازنه نداشته باشد حقی هم تحت عنوان حق بشر ندارد که امروز در صحنه های بین المللی شاهد این تناقض و دوگانگی غیر منصفانه هستیم.

او افزود: «هنگامی که منشور حقوق بشر در زمان انقلاب فرانسه تدوین شد و به هر شهروندی حق زندگی و حیات داد، سر 18هزار نفر با گیوتن سرشان را بریده شد چون آنها مطابق محوریت موازنه قوا حق زندگی نداشتند.»

بهشتی در پایان درباره نداشتن حق سفر و لزوم اخذ ویزا گفت: «اگرچه هر انسانی باید حق سفر داشته باشد اما چون برخی تابع سیستم موازنه قوا نیستند به آنها حق و آزادی سفر داده نمی شود که این امر ناشی از نابردباری دربرابر موجودیت دیگران است که گاه به پاکسازی های عظیم فرهنگی منتهی شده است که جزء مسکوتات تاریخ محسوب می شود.»


حتما بخوانید: سایر مطالب گروه گردشگری

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


دانلود آهنگ خاص و بی نظیر اجتماعی سارینا از شاهین نجفی