بازخوانی وصیت‌نامه و زندگینامه شهید حاج ستار ابراهیمی


بازخوانی وصیت‌نامه و زندگینامه شهید حاج ستار ابراهیمی

گروه فرهنگی- سفارش شهید حاج ستار ابراهیمی هژیر به همسرش: همسرم به بچه ها واقعیت را بگو و دروغ نگویید که پدر رفته به دزفول و بر مى گردد و بگو پدرتان عاشقانه در راه خدا و براى رضاى خدا جنگیده و شهید شده است.

به گزارش ایکنا از همدان، شهید ستار ابراهیمى هژیر در سال 1335 در یکی از روستاهای رزن به نام قالیش همدان چشم به جهان گشود. در دامن پاک خانواده‌ای کشاورز و محروم پرورش یافت و در سن هفت سالگی وارد دبستان شد . تا کلاس ششم ابتدایی تحصیل کرد ولی از آنجایی که خانواده سخت به نیروی بازوان پر توان وی محتاج بود ترک تحصیل کرد و در کنار پدر و همدوش او به کار کشاورزی پرداخت . در سن 16 سالگی برای کار راهی تهران شد و به کارگری مشغول شد تا بتواند کمک بیشتری به خانواده نماید.
سال 1355 به خدمت سربازی رفت و در پایگاه نوژه همدان در کنار خدمت سربازی توانست مدرک تحصیلی سوم راهنمایی را اخذ نماید . بر این باور بود که انسان برای رسیدن به کمال مطلوب و شکوفا ساختن و به فعالیت در آوردن استعدادهای بالقوه خویش علاوه بر کار بدنی به پرورش روح و عقل هم نیازمند است.
پس از اتمام دوره سربازی در سال 1357 ازدواج کرد. این دوران همزمان شده بود با اوج گیری مبارزات مردم بر علیه حکومت شاه خائن.
او نیز با این سیل خروشان همراه شد تا همدوش مردم ایران به پیروی از امام بزرگوار ندای رهایی مستضعفین از زیر ظلم وستم مستکبرین را سر دهد .
پس از پیروزی انقلاب اسلامی در کمیته انقلاب اسلامی(سابق) رزن به پاسداری از دستاوردهای انقلاب پرداخت.
روزی که امام (ره) دستور تشکیل سپاه پاسداران را صادر کرد او بی درنگ به سپاه پیوست و از طرف سپاه ماموریت یافت تا در دادگاه انقلاب اسلامی همدان مشغول خدمت شود .در روزهای اول انقلاب که گروهکها مانند قارچ در گوشه و کنار ایران میروییدند و مخالفت با احکام الهی را زمزمه می کردند، او با کمال قدرت در برابر توطئه‌های شوم شیطانی آنان ایستادگی می‌کرد. در سال 1360 وقتی یکی از منافقین را دستگیر و به دادگاه منتقل می‌کردند براثر انفجار نارنجک همراه منافق، شدیدا مجروح و یکی از همرزمانش بنام احمد مسگریان به شهادت رسید.
مدتی در بیمارستان اکباتان همدان بستری بود و پس از بهبودی دوباره به محل ماموریتش بر گشت .

بازخوانی وصیت‌نامه و زندگینامه شهید حاج ستار ابراهیمی
با آغاز تجاوز حاکمان بعثی عراق به میهن اسلامی ایران، اوخواستار حضور در جبهه برای دفاع ازکشور بود و پس از پیگیری های زیاد توانست در سال 1360 عازم مناطق جنگی سر پل ذهاب شود. در این منطقه از ناحیه دست مجروح شد.
بعد از آن در اکثر عملیاتی که ایران برای مقابله با تجاوز ارتش عراق که به نمایندگی از دنیای ظلم وستم بود، شجاعانه شرکت داشت، عملیات‌هایی مانند 11 شهریور - ثارالله - فتح المبین - بیت المقدس - و الفجرمقدماتی - رمضان - والفجر 2 - و الفجر5 – میمک- خیبر - و الفجر 8 - کربلای 4 و کربلای 5 .
او در این مدت 6 بار مجروح شد و 3 بار در محاصره سخت مزدوران بعثی افتاد که با تدبیر وشجاعت بی نظیر موفق به شکستن حلقه محاصره شد . ازسال1361 به صورت کادر ثابت لشکرانصارالحسین(ع) در آمد و در واحدهای مختلف خدمات شایانی را از خود به یادگار گذاشت.
پس از مدتی به فرماندهی گردان 155 لشگر انصار الحسین(ع) انتخاب شد که گردان تحت فرماندهی اش در اکثر عملیات‌ها شرکت جست و برگه‌های زرینی از فتوحات سپاه اسلام را به خود اختصاص داد. در عملیات کربلای 4 وقتی یکی از برادرانش به نام صمد ابراهیمی به شهادت می رسد با وجود اینکه توان انتقال جنازه برادرش را به پشت خط داشت ,اما این کار را انجام نمی دهد و در جواب برادرانی که علت را از ایشان جویا می شوند ,پاسخ می دهد که چگونه می توانستم دست به چنین کاری بزنم در صورتی که می دیدم جنازه همرزمان شهیدم در زیر آفتاب سوزان جنوب مانده اند .برایم فرق نمی کند که برادرم باشد یا نباشد .همه رزمندگان برای من برادرند.

بازخوانی وصیت‌نامه و زندگینامه شهید حاج ستار ابراهیمی
در عملیات کربلای 4 مجروح می شودو مدت 72 ساعت بدون آب و غذا در آن طرف اروند رود در داخل قایقی در منطقه دشمن به محاصره می افتد .وقتی شب هنگام یکی از مزدوران بعثی قصد نزدیک شدن به قایق را داشت وی با کلت کمری او را از پای در می آورد و موفق به فرار میگردد .با وجود زخمهائی که در تن رنجور خویش داشت حاضر به انتقال به پشت جبهه نمی گردد. در عملیات کربلای 5 گردان 155 به فرماندهی او پنج مرحله در عملیات شرکت می کند وبالاخره لحظه موعود و دیدار یار فرا می رسد.
لحظه وصال فرا می رسد ودر تاریخ 12 اسفند ماه 1365 بر اثر ترکش گلوله توپ به آرزوی دیرینه اش که سالها به دنبال او بود نائل می گردد و برجام سرخ شهادت عاشقانه بوسه می زند.
او رفت و در فنای خویش بقا یافت و باقی گشت و با شهادت خویش بار دیگر حقانیت و مظلومیت پیروان صالح سالار شهیدان ، معلم بزرگ شهادت را به اثبات رساند تا خدای شهیدان به ما نیز توفیق ادامه راه سرخ شهیدان را عطا فرماید.
از ستار ابراهیمی5 فرزند به یادگار مانده است.

متن وصیت نامه جاج ستار ابراهیمی به این شرح است؛
«بسم الله الرحمن الرحیم
یا ایها الذین آمنو اذکروا نعمه الله علیکم
اى اهل ایمان به یاد آورید نعمتى را که خداوند نصیب شما ساخت
در این زمان که ما زندگى مى کنیم بعد از 1400 سال دوباره نسیم اسلام وزیدن گرفته و دارد از خفقان بیرون مى آید و اسلام زمان پیامبر (ص) و على (ع) تکرار مى شود و جهان را متوجه خود کرده است و تمام مسلمین و مستضعفین را زیر پرچم خود آورده است.
مستکبرین و دشمنان که در رأس همه آنها آمریکا و شوروى و اسرائیل جنایت کار است به این آسانى نخواهند گذاشت که حکومت اسلامى جهان شمول شود و اسلام براى محکم شدن ریشه هایش نیاز به فداکارى و جانبازى و از خود گذشتگى روحانیون و جوانان و تمام اقشار مسلمین را دارد .
به خاطر اسلام است که مطهرى ها و بهشتى ها و رجائى ها و باهنرها و ... هزاران شهید والامقام دیگر را از دست مى دهیم تا اسلام پا برجا باشد. با این اوصاف دیگر چه چیز باعث درنگ ما شده است و نمى گذارد خود را به قافله آنها برسانیم .
خداوندا ما را جزء سربازان خودت قرار ده که سربازان تو همیشه پیروز هستند. خداوندا ما را جزء حزب خودت قرار ده که حزب تو همیشه پیروز است . خداوندا ما را قدرتى عنایت کن تا تمام دشمنانت را از روى زمین نیست و نابود کنیم. خداوندا به ما صبر و استقامت عنایت کن تا آخرین قطره خونمان پرچم الله اکبر تو را بر دوش حمل کنیم و در جهان برافرازیم. خداوندا به ما توفیق ده تا تمام دشمنانت از سازمان منافقین وحزب امت گرفته تا چریکهاى فدایى خلق و پیکار و دیگر سازمانهاى کفر و الحاد را از صحنه گیتى برداریم و جهان را براى ظهور امام زمان (عج) مهیا کنیم.
آمین.

بازخوانی وصیت‌نامه و زندگینامه شهید حاج ستار ابراهیمی
اشهد ان لا اله الا الله. اشهد ان محمد رسول الله. اشهد ان امیرالمومنین علیا ولى الله .
من حاج ستار ابراهیمى فرزند مراد على در کمال صحت و سلامت وصیت خود را این چنین بازگو مى کنم :
همسرم در این زمانى که قرار گرفته ایم تمام نیروهاى جهان به جز تعداد اندکى از آنها همه با هم، هم پیمان شده اند که این صداى الله اکبرى که از ایران اسلامى به رهبرى نایب امام زمان, امام خمینى بلند شده در گلوها خفه کنند. به شما سفارش مى کنم که هیچگاه امام را تنها نگذارید و سخنان امام را مو به مو اجرا کنید و سعى بر این داشته باش زینب وار زندگى کن و به بچه ها تربیت یاد بده و محبت امام عزیز را در دل مهدى و دخترانم زیاد کن که چراغ راهمان اینها هستند .
اى همسر عزیز اگر جنازه بنده به دستتان نرسید به پدر و مادرم دل دارى بده. خودت میدانى من اسیر نخواهم شد چونکه از دشمن خدا نفرت دارم. بعد از من بزرگ خانه و مرد خانه مهدى مى باشد به شرط اینکه شما زینب وار زندگى کنید تمام زندگى مال شماها است.
همسرم به بچه ها واقعیت را بگو و دروغ نگویید که پدر رفته به دزفول و بر مى گردد و بگو پدرتان عاشقانه در راه خدا و براى رضاى خدا جنگیده و شهید شده است و اگر جنازه ام به دستتان رسید حتما در همدان دفن نمائید چونکه من نمى خواهم بچه هایم در روستا زندگى نمایند و از تمام آشناها برایم حلالیت بخواهید.
در مرگ من گریه و زارى ننمائید که دشمنان شاد خواهند شد. دیدار در قیامت و خرج دفن و مراسم از اموال خودم باشد.
والسلام علیکم
به امید پیروزى اسلام»

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه چهره‌ها

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


روی کلید واژه مرتبط کلیک کنید
منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


شعر لطف حق به صورت داستان + متن شعر