شرح و تفسیر حکمت 314 نهج البلاغه


شرح و تفسیر حکمت 314 نهج البلاغه

شرح و تفسیر حکمت314 نهج البلاغه با موضوع راه دفع شرّ را در اینجا بخوانید.

به گزارش خبرنگارحوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛نهج البلاغه با مرور قرن‌ها نه تنها تازگی و جذابیت خویش را حفظ کرده که فزون‌تر ساخته است و این اعجاز نیست مگر به سبب ویژگی هایی که در شکل و محتوا است. این امتیاز را جز در مورد قرآن نمی توان یافت که در کلام امام علی(ع) درباره قرآنآمده است: « ظاهره انیق و باطنه عمیق، لاتفنی عجائبه و لاتنقضی غرائبه » قرآن کتابی است که ظاهری زیبا و باطنی عمیق دارد، نه شگفتی های آن پایان می‎پذیرد و نه اسرار آن منقضی می‎شود. در سخن مشابهی نیز آمده است : «لاتحصی عجائبه و لاتبلی غرائبه» نه شگفتی های آن را می‎توان شمرد و نه اسرار آن دستخوش کهنگی می‎شود و از بین می‎رود.

سخنان امام علی(ع) در فاصله قرن اول تا سوم در کتب تاریخ و حدیث به صورت پراکنده وجود داشت. سید رضی در اواخر قرن سوم به گردآوری نهج البلاغه پرداخت و اکنون بیش از هزار سال از عمر این کتاب شریف می‎گذرد. هر چند پیش از وی نیز افراد دیگری در گردآوری سخنان امام علی (ع) تلاش‌هایی به عمل آوردند، اما کار سید رضی به خاطر ویژگی هایی که داشت درخشید و ماندگار شد، چون سید رضی دست به گزینش زده بود.

شرح و تفسیر حکمت 314 نهج البلاغه

امام علی علیه السلام فرمودند :رُدُّوا الْحَجَرَ مِنْ حَیْثُ جَاءَ، فَإِنَّ الشَّرَّ لاَ یَدْفَعُهُ إِلاَّ الشَّرُّ.
سنگ را از همانجا که آمده بازگردانید، چراکه شر و بدى را جز با (همان) شر وبدى نمى توان دفع کرد.

امام علیه السلام در این گفتار حکیمانه که در میان مردم جنبه ضرب المثل پیدا کرده است دستورى دفاعى و خاص را بیان کرده، مى فرماید: «سنگ را از همانجا که آمده بازگردانید، چراکه شر و بدى را جز با شر و بدى نمى توان دفع کرد»؛ (رُدُّوا الْحَجَرَ مِنْ حَیْثُ جَاءَ، فَإِنَّ الشَّرَّ لاَ یَدْفَعُهُ إِلاَّ الشَّرُّ). بعضى از شارحان، این سخن را ناظر به مسئله قصاص دانسته و اشاره اى به آیه شریفه (وَلَکُمْ فِی الْقِصَاصِ حَیَاةٌ یَا أُوْلِی الاَْلْبَابِ) مى دانند، زیرا هرگاه قانون قصاص در میان نباشد و قاتل احساس امنیت کند، جان بسیارى به خطر مى افتد؛ اما اگر قتلى که انجام داده را با قتل خودش پاسخ گوییم افراد شرورِ دیگر از ترس قصاص، متعرض جان مردم نمى شوند و این خود سبب حیات و امنیت جامعه است. ولى نباید تردید داشت که کلام امام علیه السلام منحصر به قصاص نیست، بلکه قانونى کلى در برابر افرادى است که جز با توسل به زور از کارهاى خلاف خود برنمى گردند.

دشمنانى که با تمام قوا به مسلمانان حمله مى کنند جز با مقابله به مثل دست از شیطنت خود برنمى دارند و این شبیه چیزى است که قرآن مجید در آیات فراوانى بیان فرموده است : در یک جا مى فرماید: «الشَّهْرُ الْحَرامُ بِالشَّهْرِ الْحَرامِ وَالْحُرُماتُ قِصاصٌ فَمَنِ اعْتَدى عَلَیْکُمْ فَاعْتَدُوا عَلَیْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدى عَلَیْکُمْ وَاتَّقُوا اللّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللّهَ مَعَ الْمُتَّقیüنَ؛ ماهِ حرام، در برابر ماهِ حرام! (اگر دشمنان، احترام آن را شکستند و در آن با شما جنگیدند، شما نیز حق دارید مقابله به مثل کنید). و تمام حرامها، (قابلِ) قصاص است و (به طور کلّى) هرکس به شما تجاوز کرد، همانند آن بر او تعدّى کنید! و از خدا بپرهیزید (و زیاده روى ننمایید!) و بدانید خدا با پرهیزکاران است!».

نیز در جاى دیگر آمده است: «(وَقَاتِلُوا فِی سَبِیلِ اللهِ الَّذِینَ یُقَاتِلُونَکُمْ وَلاَ تَعْتَدُوا إِنَّ اللهَ لاَ یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ)؛ و در راه خدا، با کسانى که با شما مى جنگند، نبرد کنید! و از حدّ تجاوز نکنید ، که خدا تعدّى کنندگان را دوست نمى دارد!». باز مى فرماید: «(وَقَاتِلُوا الْمُشْرِکِینَ کَافَّةً کَمَا یُقَاتِلُونَکُمْ کَافَّةً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللهَ مَعَ الْمُتَّقِینَ)؛ و (به هنگام نبرد) با مشرکان، دسته جمعى پیکار کنید، همانگونه که آنها دسته جمعى با شما پیکار مى کنند؛ و بدانید خداوند با پرهیزکاران است!». ازاینرو در مقابل این دستورات جنگى، دستور صلح را چنین صادر مى کند : «(وَإِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا وَتَوَکَّلْ عَلَى اللهِ)؛ و اگر تمایل به صلح نشان دهند، تو نیز از در صلح درآى و بر خدا توکّل کن».

شرح و تفسیر حکمت 314 نهج البلاغه

از آنچه در بالا آمد روشن مى شود هیچگونه تضادى در میان این دستور ودستورات مربوط به عفو و گذشت و حلم و مدارا و پاسخ گفتن سیئه با حسنه که در قرآن مجید و روایات اسلامى آمده وجود ندارد و هرکدام اصل و قانونى است براى محدوده اى خاص؛ آنجا که با عفو و گذشت و جبران بدى به وسیله خوبى مشکل حل مى شود اصل اساسى همان است؛ ولى آنجا که دشمن خیره سر از عفو و گذشت سوء استفاده مى کند و بر خیره سرى خود مى افزاید دستور، مقابله به مثل است نه عفو و گذشت و پاسخ دادن بدى با نیکى. به همین دلیل در ذیل آیه قصاص دستور عفو آمده است تا شدت عمل در برابر جنایتکاران با عفو و گذشت اسلامى آمیخته شود و معجون مناسبى براى هر دو گروه (گروه خطاکارِ پشیمان و گروه خطاکارِ لجوج) فراهم گردد، مى فرماید: «(فَمَنْ عُفِىَ لَهُ مِنْ أَخِیهِ شَىْءٌ فَاتِّبَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَأَدَاءٌ إِلَیْهِ بِإِحْسَانٍ ذَلِکَ تَخْفِیفٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَرَحْمَةٌ فَمَنِ اعْتَدَى بَعْدَ ذَلِکَ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِیمٌ)؛ پس اگر کسى از سوى برادر (دینى) خود، چیزى به او بخشیده شود، (و حکم قصاص او، تبدیل به خونبها گردد،) باید از راه پسندیده پیروى کند.

(و صاحب خون، حال پرداخت کننده دیه را در نظر بگیرد). و او (قاتل) نیز، به نیکى دیه را (به ولى مقتول) بپردازد؛ (و در آن، مسامحه نکند). این، تخفیف و رحمتى است از ناحیه پروردگار شما! و کسى که بعد از آن، تجاوز کند عذاب دردناکى خواهد داشت». این نکته نیز قابل توجه است که تعبیر به «شر» درمورد مجازات، به معناى شر ظاهرى است؛ قصاص، ظاهرآ شر است؛ ولى در باطن خیر محض مى باشد، چنانکه مقابله به مثل در مقابل دشمنان لجوج و خیره سر، خیر است.

انتهای پیام/

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه فرهنگی و هنری

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


اولین واکنش منوچهر هادی به ویدئوی جنجالی یکتا ناصر