هواى تازه مى خواهم باران!


هواى تازه مى خواهم باران!

آه !باران... رفیق حس وحال من! بزن! برگونه هاى سرداین کوچه برسردرِ چوبین یک خانه ى بسته بزن برحس خسته ى رگ هاى این قلب چقدرحزین مى نوازد شرشرناودان برباغچه ى پشت خانه اى سقفى شکسته بزنشاعر:محمدکریمی

آه !باران...
رفیق حس وحال من!

بزن! برگونه هاى سرداین کوچه
برسردرِ چوبین یک خانه ى بسته
بزن برحس خسته ى رگ هاى این قلب
چقدرحزین مى نوازد شرشرناودان
برباغچه ى پشت خانه اى سقفى شکسته

بزن بعدازهجوم شب هاى تارم
بعدازبغض هاى سردوبى قرارم

هواى تازه مى خواهم باران!
دلى آرام مى خواهم باران!

میان تلّى خاطرات خیس خورده
سنگ بزرگى روى سینه ام نشسته
بزن برشیشه ى قلبى شکسته
که زیرش آتشى نهان دارم
بزن برحس غربت سنگین دنیایم
خاکسترى اندازه ى هردوجهان دارم

بزن باران که غیرازتواینجا
کسى حالم نمى پرسدزجانم
بزن درگورتنهایى
من تاسحربیدارمى مانم
ازاین پس درمستى شبتاب هرشب
به دورازساغرومیخانه
تالب دریاهشیارمى مانم
بزن باران بزن مجازاتم کن
میان چندقطره اشک ستاره
غرقم کن آبم کن.


گیتارباد...

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


کاردستی چرخه آب کلاس اول